حقیقت را باید گفت!
در مسئله درگیری مرزی میان امارت اسلامی و نیروهای مرزی ایران که برای نهمین بار رخ داد، در روایت دقیق باید حقیقت را گفت و به عنوان یک افغانستانی باید پذیرفت که اندک اشتباه، کشور را به بحران خطرناک دیگری میبرد. از یکسو مشروعیتی در کار نیست و همین دلیل قاطع بحران در کشور است و رفع این کاستی بدون تعامل با همسایگان به دست نمیآید.
درگیری مرزی هرچند موجی از واکنشها را از سوی دو طرف داشته و طرفین درگیری همدیگر را مقصر میخوانند، ولی این نکته را باید گفت که چرا در ۲۰ سال جمهوریت هیچ درگیری مرزی بین افغانستان و ایران نشد، ولی پس از آمدن امارت اسلامی، این نهمین بار است که درگیری میشود. نه تنها ایران بلکه با پاکستان، تاجیکستان و ازبیکستان نیز درگیریهای مرزی رخ داده و این میرساند که خلاءهایی در مرزها وجود دارد که امارت اسلامی باید آنرا پر کنند.
وقتی ریاستالوزرا در اعلامیهای تعامل را بهترین گزینه میخواند، باید این نکته را اهمیت بدهند که نیروهای مرزی امارت اسلامی باید قوانین بینالمللی مرزی را بدانند و ناموجه با همسایهها درگیر نشوند.
این احتمال وجود دارد که پس از تنشها روی حقآبه ایران و حالا هم درگیری مرزی، دولت ایران سیاست خود را در قبال افغانستان تغییر دهد که تاثیرات منفی روی افغانستان خواهد داد. سواد سیاسی مهم است، چون تنش بین افغانستان و ایران، ضربه بدی را روی اقتصاد و سیاست وارد کرده و حتا میتواند بالای بیش از ۶ میلیون مهاجری که در ایران زندگی میکنند، تاثیر بگذارد.
بنابراین امارت اسلامی باید مرزها را چهره قانونمحور داده و افرادی که بهدنبال تنش و درگیری با همسایگان هستند را مجازات کنند. این را باید پذیرفت که افغانستان از هر جهتی آسیبپذیر است و هرگونه تنش با همسایهها، بحران را افزایش داده و جبران آن ناممکن و دشوار خواهد بود.