بازداشت حسینی بامداد؛ آزمون حکومت در برابر فرهنگ و آزادی بیان

بازداشت سید سکندر حسینی بامداد، شاعر و چهره شناخته‌شده فرهنگی افغانستان، حادثه‌ای معمولی در وضعیت کنونی کشور نیست؛ بلکه نشانه‌ای است روشن از روندی که هدفش خاموش‌سازی صداهایی است که ریشه در بستر فرهنگی یک حوزه تمدنی و یک ملت دارند. این بازداشت، صرفاً محروم‌کردن یک شاعر از آزادی‌اش نیست، بلکه ضربه‌ای مستقیم بر پیکره هویت ملی و ادبیات معاصر افغانستان است؛ هویتی که در دهه‌های اخیر در میان جنگ، مهاجرت و بی‌ثباتی، بیش از همیشه نیازمند صداهای روشنگرانه بوده است.

سید سکندر بامداد از آن شاعران غیرسیاسی است که کاشتن واژه‌های صلح و وطن‌دوستی را به جای کاشتن نفاق و اختلافات در عمق اشعار اش گنجانده بود. چنین چهره‌هایی نه تهدید سیاسی‌اند، نه میدان‌دار نزاع‌های قدرت؛ بلکه حافظان زبان، فرهنگ و پیوندهای تمدنی و تاریخی‌اند. بازداشت او، آن‌هم بدون اعلام دلیل روشن و بدون امکان دیدار خانواده، گواه آشکاری است بر تداوم رفتارهای غیرقانونی و غیرانسانی که حکومت کنونی طی چهار سال اخیر در برابر شاعران، دانشگاهیان و فرهنگیان در پیش گرفته است. این رفتار، نه تنها ارزش‌های انسانی را زیر پا می‌گذارد بلکه جامعه را در مسیر خطرناک خاموشی و انفعال قرار می‌دهد.

پیامد چنین بازداشتی محدود به زندان نیست؛ بلکه نخستین ضربه، بر حافظه فرهنگی مردم وارد می‌شود. شاعر، تنها سراینده شعر نیست؛ حامل روایت‌های درد و امید جامعه است. جامعه‌ای که شاعرانش را خاموش می‌کنند، دیر یا زود زبان فرهنگی و ارزشی خود را از دست خواهد داد. نمونه‌های تاریخی از این دست فراوان است، ناصرخسرو، مسعود سعد سلمان و خاقانی شروانی، شاعران فارسی‌زبانی اند که سال‌ها زندان را تاب آوردند، اما صدای شان از پشت دیوارهای قرون گذشت و نسل‌ها را با خود همراه کرد. گذاشتن نام بامداد در کنار این بزرگان شاید جسارت‌آمیز به نظر برسد، اما در سنت ادبی سرزمین ما، زندانی‌کردن شاعر همیشه حامل یک پیام بوده است این‌که استبداد می‌تواند شاعر را زندانی کند، اما نمی‌تواند شعر را از میان ببرد.

از منظر اجتماعی، بازداشت بامداد یک هشدار جمعی است. جامعه‌ای که اهل قلمش احساس امنیت نکنند، دیر یا زود دچار خودسانسوری می‌شود. نویسنده‌ای که از نوشتن بترسد، کتابی که انتشار نیابد، سخنی که در گلو خفه شود، این‌ها نشانه‌های جامعه‌ای هستند که آرام‌آرام قدرت پرسشگری‌اش را از دست می‌دهد. چنین جامعه‌ای نه می‌تواند اعتماد عمومی را حفظ کند و نه در برابر بحران‌ها تاب آورد. فاصله میان حکومت و مردم با هر بازداشت خودسرانه بیشتر می‌شود و این شکاف، در نهایت به زیان همان حاکمیتی تمام می‌شود که می‌کوشد از راه ایجاد رعب و وحشت، امنیت و آرامش مصنوعی بسازد.

ابعاد بین‌المللی این رویداد نیز نادیده‌گرفتنی نیست. جهان امروز حساسیت بالایی نسبت به آزادی بیان و حقوق فرهنگی دارد. بازداشت شاعر، آن‌هم در کشوری که پیشاپیش زیر ذره‌بین نهادهای حقوق بشری قرار دارد، هزینه‌های سنگینی به دنبال خواهد داشت. این اقدام بار دیگر طالبان را در افکار عمومی جهان در قالب جریانی ضدفکر و ضدهویت فرهنگی معرفی می‌کند؛ جریانی که نه‌تنها ظرفیت حکومت‌داری مدرن را ندارد، بلکه از ابتدایی‌ترین اصول پایبندی به حقوق شهروندی هم‌وطنان نیز فاصله گرفته است.

در این قبال، خاموش‌ماندن جامعه و روشنفکران یعنی پذیرفتن اینکه نوبت بعدی می‌تواند متوجه هر نویسنده، پژوهشگر یا هنرمند دیگری باشد. برجسته‌سازی اشعار و فعالیت‌های فرهنگی حسینی بامداد، راهی است برای افزایش هزینه این بازداشت و جلوگیری از تبدیل آن به یک الگوی تکرارپذیر. بازنشر اشعار و اندیشه‌های او، تبدیل کردن نامش به نماد ایستادگی فرهنگی، و ایجاد کمپین‌های همبستگی، ابزارهایی است که می‌تواند صدای او را فراتر از دیوارهای زندان بکشاند.

در کنار ادیبان فارسی‌زبان، حضور شاعران و نویسندگان پشتوزبان در این جریان، اهمیت ویژه دارد. سکوت آنان، این بازداشت را به مسئله‌ای زبانی و قومی تقلیل می‌دهد و این دقیقاً همان چیزی است که برخی در دستگاه حاکمیت برایش حساب باز کرده‌اند. واکنش مستقل ادیبان پشتوزبان و تأکید بر جنبه انسانی، فرهنگی و فراملی این رویداد، می‌تواند این چارچوب تحریف‌شده را در هم بشکند. سید سکندر حسینی بامداد پیش از هر چیز شاعر است، نه فعال سیاسی، بازنشر حقایق در این زمینه مکلفیت هر روشن‌فکر و ضربه‌ای است به تلاش‌هایی که می‌کوشند بازداشت او را با برچسب‌های امنیتی توجیه کنند.

حاکمیت کنونی باید پاسخگوی افکار عمومی باشد. اعلام شفاف علت بازداشت، اطلاع‌رسانی روشن درباره وضعیت او و فراهم‌کردن امکان دیدار خانواده حداقل توقعی است که از یک حاکمیت مدعی نظم و عدالت انتظار می‌رود. هرگونه تعلل در این زمینه، هزینه‌های داخلی و بین‌المللی این پرونده را افزایش خواهد داد و این هزینه‌ها بر کسی جز حکومت کنونی تحمیل نمی‌شود؛ لذا، بازداشت سید سکندر بامداد، آزمونی است برای جامعه فرهنگی افغانستان، آزمونی برای سنجیدن اینکه آیا هنوز توانایی دفاع از آزادی بیان و میراث ادبی خود را داریم یا نه. شاعر را می‌توان به زندان برد، اما اگر جامعه تصمیم بگیرد که سکوت نکند، هیچ قدرتی قادر نخواهد بود شعر را به بند بکشد.

سخن سردبیر

لینک کوتاه

https://sarie.news/s377n

 

دکمه بازگشت به بالا