برهان الدین ربانی، عالم متفکر و سیاست‌مدار مدبر

با توجه به قرائن و شواهدی که پس از ترور برهان‌الدین ربانی به دست آمده و در سایت‌های مختلف منتشر گردید، نقشه و برنامه ترور آقای ربانی در کویته پاکستان توسط دستگاه اطلاعاتی (استخبارات) ارتش این کشور طرح‌ریزی گردید و توسط عاملان آنها در کابل عملی شد. سؤال این است که چرا پاکستان، به‌ویژه سازمان اطلاعاتی ارتش این کشور یا آی.اس.آی که طراح و مجری سیاست افغانستانی دولت پاکستان است دست به ترور استاد ربانی زد؟ در حالی که استاد ربانی یکی از رهبران تنظیم‌های مجاهدین بود که در گذشته روابط نزدیکی با پاکستانی‌ها داشت.

اگر اظهارات روسای ارتش و اطلاعات نظامی پاکستان خطاب به استاد ربانی در مورد مسائل حل‌نشده بین پاکستان و افغانستان مد نظر قرار گیرد، انگیزه‌های پاکستان در طرح و اجرای ترور رئیس شورای عالی صلح افغانستان روشن می‌شود. از بیانات مسئولان نظامی و امنیتی پاکستان به‌وضوح پیداست که برخی اشخاص در افغانستان، ابزار دست پاکستان برای رسیدن به اهدافی هستند که تحت عنوان مشکلات حل‌نشده بین دو کشور مطرح می‌شوند. برای پاکستانی‌ها، این اهداف بخشی بسیار مهم از منافع ملی و اهداف استراتژیک آنها در جهت بقا و حیات کشورشان محسوب می‌شود. این افراد به‌عنوان ابزاری برای دستیابی به این اهداف، برای زمامداران پاکستانی از اهمیت بالایی برخوردارند. تضعیف این ابزار و بدتر از آن، نابودی آن  بدون آنکه از آن در جهت منافع حیاتی و ملی پاکستان استفاده شده باشد برای آنها غیرقابل‌قبول است.

حضور استاد ربانی در ریاست شورای صلح، به‌عنوان یک عالم معتبر و مشهور دینی و رهبر شاخص و برجسته نهضت اسلامی که شهرت و اعتبار او از مرزهای افغانستان فراتر رفته بود برای پاکستان سنگین و غیرقابل‌تحمل بود. چنین امری برای جنرال‌های حاکم و سیاست‌گذار پاکستان پذیرفتنی نبود. توجه و عنایت آقای ربانی به اصل مذاکره با پاکستان برای حل مسائل اساسی بین طرفین، یکی دیگر از عواملی بود که طرح ترور او را روی میز سازمان اطلاعات نظامی پاکستان قرار داد. آقای ربانی به مذاکرات اساسی و شفاف با پاکستانی‌ها بر سر تمامی مسائل حل‌نشده و گفت‌وگو در مورد صلح باور داشت. او حتی تصور و باور برخی جنرال‌ها و زمامداران پاکستانی را در مورد جمعیت اسلامی افغانستان و گروه‌های مختلف قومی که آن‌ها را دشمن پاکستان می‌پنداشتند  نادرست می‌دانست و در صدد تصحیح ذهنیت آنان از طریق مذاکرات صریح و روشنگر بود. بی‌تردید این امر برای بخشی از ارتش و اطلاعات نظامی پاکستان غیرقابل‌قبول و تحریک‌کننده تلقی می‌شد و آنان را تا حد طراحی و اجرای ترور آقای ربانی تحریک می‌کرد.

انگیزه و عامل دیگر نظامیان پاکستانی در ترور آقای ربانی، ریشه در بلندپروازی‌های پیشین آنان برای تسلط مجدد بر افغانستان پس از خروج نیروهای خارجی در سال ۲۰۱۴ میلادی دارد. آنان ترور آقای ربانی که در سال‌های پس از ۱۹۹۶ رهبر سیاسی و اجتماعی جبهه مقاومت بود را طراحی و عملی کردند تا هرگونه مقاومت آینده را با حذف نقش او در برابر این سلطه‌گری خنثی کنند. ترور و حذف فیزیکی سازمان‌یافته و زنجیره‌ای فرماندهان جهادی متعلق به ائتلاف شمال نیز در راستای همین هدف نظامیان پاکستانی قابل بررسی است. جنرال‌ها و زمامداران پاکستانی در گذشته مخالفان دولت افغانستان را به عنوان ابزاری برای پیشبرد منافع و اهداف خود در نظر می‌گرفتند؛ اما اکنون تلاش دارند تا از هر جبهه‌ای که در مقابل دولت ملی افغانستان بایستد، استقبال کرده و از آنان در راستای اهداف بازدارندگی فراتر از مرزهای افغانستان نیز استفاده کنند.

نکته دیگری که انگیزه قطعی پاکستانی‌ها را در ترور آقای ربانی فراهم کرد، روابط او با کشور هند بود. سخنرانی «منموهان سینگ» نخست‌وزیر پیشین هند در پارلمان افغانستان در ماه می ۲۰۱۱، ملاقات او با آقای ربانی در همین سفر، و سپس سفر آقای ربانی در ۱۲ جولای ۲۰۱۱ به دهلی نو در رأس یک هیئت هفده‌نفره، او را در نظر جنرال‌های پاکستان به عنوان «دوست دشمن» که در استراتژی آنان دشمن محسوب می‌شود نمایاند. پس از این رویدادها، ارتش و اطلاعات نظامی پاکستان کمر به قتل آقای ربانی بستند و طرح ترور او را ریخته و عملی کردند.

برهان‌الدین ربانی، رهبر جمعیت اسلامی افغانستان و رئیس پیشین دولت افغانستان، یکی از چهره‌های مشهور و تأثیرگذار در تحولات سیاسی سه دهه اخیر این کشور بود. بی‌تردید او مانند هر رهبر و سیاستمدار دیگری هواداران و مخالفان بسیاری داشت و در رفتار و عملکرد خویش نقاط قوت و ضعفی را به نمایش می‌گذاشت. با این حال، رهبران و سیاستمدارانی مانند آقای ربانی که علی‌رغم مخالفت‌ها و مخاصمت‌های ایدئولوژیک، سیاسی و قومی توانسته باشند به چهره‌ای پیونددهنده و متعادل در جامعه بحران‌زده و بی‌ثبات افغانستان تبدیل شوند، کمتر ظهور می‌کنند. شخصیت‌هایی که مانند او پلی بین سنت و مدرنیته، میان اقوام و گروه‌های مختلف سیاسی و مذهبی باشند و با وجود رهبری یک حزب و تفکر اسلام‌گرا چهره‌ای معتدل برای دنیای خارج و جهان مدرن به شمار آیند.

نکته دیگر این است که هیچ زمامدار و شخصیت سیاسی در تاریخ معاصر افغانستان، همانند استاد ربانی در زمان مرگ خود، مورد تجلیل و تکریم قرار نگرفت. برای هیچ زمامدار مسلمانی حتی در دیگر کشورها نماز جنازه غایبه به‌اندازه او در ولایات مختلف افغانستان، از جنوب تا شمال و از شرق تا غرب، اقامه نشد. مرگ هیچ رهبر و سیاستمداری تا این حد باعث تأثر عمومی در سطح جهان نگردید و حمله به جان هیچ شخصیت سیاسی و دینی تا این اندازه مورد نکوهش جهانی قرار نگرفت.

یادداشت اختصاصی / خبرگزاری سریع

لینک کوتاه

https://sarie.news/s1868a
دکمه بازگشت به بالا