روزجهانی زن و پامال شدن حقوق زنان افغان و فلسطین

هشتم مارچ به عنوان روزجهانی زن نامگذاری شده است، در چنین روز، تعدادی از کارکنان فابریکه نساجی در امریکا به دلیل بیعدالتی و تبعیضات جنسیتی که اعمال میشد دست به تظاهرات زدند و خواهان حقوق و امتیازات برابر شدند که بعدها این روز تحت عنوان روزجهانی زن نامگذاری گردید.
نامگذاری نمادین این روز به عنوان روزجهانی زن برای توجه و رسیدگی به حقوق واقعی زنان امر ستوده و در خور ستایش است تا در شعاع آن، زنان و دختران در سراسر جهان مورد توجه و حمایت قرار گیرند. حد اقل سود این نامگذاری این است که محافل گوناگون بدین مناسبت ترتیب و تمرکز رسانهها بر آن استوار گردد.
اما واقعیتهای میدانی در کشورهای محل منازعه چیزی دیگری است، به عنوان نمونه در فلسطین و افغانستان که پای امریکا و غرب دخیل است، حقوق زنان به کلی فراموش گردیده است، حدود دو سال است که انواع بمبهای فسفری و ساده بر زنان و کودکان غزه میبارد؛ اما از جانب منادیان دروغین حقوق بشر صدا و واکنشی شنیده نمیشود.
اطلاعات آماری که در ویبسایتهای مختلف موجود است نشان میدهد که بیشترین قربانیان جنگ غزه زنان و کودکان بوده است، تصاویر و ویدیوهایی از سلاخی شدن زنان و کودکان غزه همه روزه در فضای مجازی و رسانهیی منتشر میگردد، با وجودی که این تصاویر وحشتناک و شرم آور وجدان و ضمیر هر انسان را میآزارد اما منادیان دروغین حقوق بشری و مدافعین حقوق زنان و کودکان ساکت و آرام در گوشهی خزیده اند و این وضعیت اسفبار را تماشا میکنند.
با وجودی که ظاهرا آتشبس در غزه برقرار شده است؛ اما عدهی کثیری از زنان و کودکان همچنان در تیررس نیروهای اسرائیلی هستند و قربانی دادنها کماکان جریان دارد. حدود ۷۶ سال است که زنان و کودکان فلسطینی پیش چشم اربابان و صاحبان قدرت و تاج و تخت میان خون و آتش پرپر میزنند؛ ولی هیچ وجدان و ضمیر آزادهیی نیست که علیه این همه فجایع صدا بلند کرده و آن را متوقف سازند.
همینطور در بیست سال حضور امریکا در افغانستان، پروژههایی تحت عنوان دفاع از حقوق زنان و ارتقای ظرفیت و توانمندی زنان راه اندازی شد؛ اما صرفا در اختیار تعدادی از زنان بود که منافع شخصی و حزبی را از آن تامین میکردند، این پروژهها نتوانست موثریت بنیادین در جهت بهبودی وضعیت زنان ایجاد کند، هرچند در این دوره دروازههای مکتبها و دانشگاه ها به روی دختران و زنان باز شد و تعداد زیادی از زنان توانستند به مدارک معتبر بین المللی دست یابند؛ اما امریکا با خروج غیر مسئولانه از افغانستان تمام آنچه را که مردم افغانستان به مدت بیست سال با چنگ و دندان و خون دهها هزار کشته معلول به عنوان دستاورد کسب کرده بودند پودر شد و به هوا رفت.
امریکا اگر واقعا حقوق بشر و حقوق زنان برایش اهمیتی داشت، تا لحظات آخر پای کار میبود و برای تحویل قدرت و حفظ ساختارهای بیست ساله، بصورت غیر مسئولانه کشور را ترک نمیکرد، بلکه با فرایند محاسبه شده و دقیق انتقال قدرت صورت میگرفت تا افغانستان و مردم اش اینگونه در بلاتکلیفی رها نشوند؛ لذا میتوان گفت که شعار حقوق زنان و آزادیهای اساسی زمانی قدر گذاشته میشود که عملا در چنین زمینه اقداماتی صورت گرفته باشد.
لینک کوتاه