ریاست جمهوری ترامپ در دنیای پر هرج و مرج
ترامپ در حالی به دوره چهارساله دور دوم ریاست جمهوری امریکا دست یافت که هرج و مرج دنیا را فرا گرفته است، جنگ خاورمیانه جنگ اوکراین و مسئله تسلیحات بجا مانده امریکا در افغانستان مواردی است که کماکان سیاست خارجی دولت ترامپ را به خود معطوف خواهد داشت.
به نظر میرسد به ترتیب اولویت، آنچه که در وهله اول اهمیت برای حکومت ترامپ حایز اهمیت است مسئله جنگ اوکراین است، این جنگ که تقابل دو ابر قدرت شرق و غرب به حساب میآید از چالشهای جدی بر سر راه پالیسی سیاست خارجی امریکای دوران ترامپ محسوب میگردد. امربکا و ناتو که در یک پیمان مستحکم در یک طرف وزنه قدرت جهانی قرار دارند، در مقابل روسیهیی رو در رو است که از قدرت مشابه برخوردار است و رئیس جمهور آن ویلادمیر پوتین، جزئی کاریزماتیکترین رهبر جهان محسوب میگردد.
مردم روسیه به لحاظ تعهد و پیمان با تمام توان مالی و جسمی در حمایت از دولت و شخص رئیس جمهور پوتین کمر بسته اند، به محض اندکترین تقابل نظامی، نفوس میلیاردی روسیه یک تن و یک جان، علیه قدرت غربی خواهند ایستاد و این مورد با تمام وجود برای ترامپ قابل درک است؛ از آنجایی که ترامپ به لحاظ نژادی روسیالاصل است، ملاحظاتی نیز در قبال روابط با روسیه دارد؛ به همین اساس به محضی که ترامپ بر اریکهی قدرت تکیه زد، اولین تماس تلفنی اش را با پوتین برقرار کرد.
با این حال، آنچه که در صدر فهرست اولویتها قرار دارد تامین منافع است که امریکا و روسیه هرکدام بر سر کسب جایگاه برتری قدرت و گسترش حیطههای نفوذ جهانی در تلاش است، جنگ اوکراین برای امریکا و روسیه به جد مسئلهساز است؛ زیرا این جنگ در حال حاضر صبغهی حیثیتی به خود گرفته است، نفوذ روسیه در خاک اوکراین چالشی بر سر راه منافع امریکا و اروپا محسوب میگردد؛ زیرا این کشور به لحاظ حوزه نفوذ تحت سیطره فرهنگ و ژئوپولیتیک امریکا و غرب قرار دارد و به همین دلیل از حمایت اوکراین دستبردار نیست.
اما از جانب دیگر وزنه قدرت روسیه باعث گردیده است که امریکا از روابط خیلی گرم و صمیمی با اوکراین پرهیز کند؛ چنانچه ترامپ از حضور ویلادمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین در مراسم تحلیف اش ابا ورزید. با آن هم هنوز حمایت امریکا و غرب از جنگ اوکراین بصورت غیر مستقیم بوده است که با کمکهای تسلیحاتی و نقدی، اردوی اوکراین را در برابر روسیه روی پا نگهداشته است. اکنون ترامپ است و دنیایی از کشمکش و جنجال که ثقل آن در جنگ اوکراین گره خورده است.
از جانب دیگر امریکا نمیتواند افغانستان را فراموش کرده و بحال خود رها کند؛ پیش از اینکه زمام قدرت رسما به ترامپ تحویل گردد، او و ایلان ماسک از سرازیر شدن کمکهای کشورش به افغانستان انتقاد و دولت بایدن را متهم به کمک رسانی به دشمنان امریکا کرده بود. علاوه بر آن، او بارها از بازپسگیری میدان هوایی بگرام سخن گفته بود میدان هوایی که تا خاک چین فاصلهی چندانی ندارد و این نقطه را به عنوان مرکز کنترل بر ایالت سینکیانگ حیاتی میپندارد.
با این حال، تغییراتی در نقاط مورد تمرکز ترامپ در حال وقوع است، جنگ غزه ظاهرا به آتشبس رسیده است، افغانستان نیز پس از پیروزی ترامپ با اولین اقدام وی که قطع سه ماهه کمکها به افغانستان است مواجه گردید و دو زندانی امریکایی نیز از زندانهای افغانستان رها گردید و مسئله اوکراین نیز در حال بررسی است، اینکه ترامپ بتواند در این سه نقطه مهم جهان که هرسه محل تلاقی و تقابل منافع شرق و غرب است چگونه آن را مدیریت و کنترل کند طی سه ماه نخست حکومتداری اش آشکار خواهد شد.