زنان افغانستان؛ روایت ایستادگی

نویسنده:

شاهده اکبری

زنان افغانستان، با وجود چالش‌ها و محدودیت‌های فراوان، همواره نماد استقامت، شجاعت و تلاش برای پیشرفت بوده‌اند. از دوران سلطنت امان‌الله خان، که نخستین گام‌ها برای آموزش دختران برداشته شد، تا دهه‌های بعدی که زنان به مناصب مهمی چون وزارت و نمایندگی مجلس دست یافتند، مسیر پر فراز و نشیبی را پیموده‌اند.

در دههٔ دموکراسی، زنان افغان به عرصه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی وارد شدند. با تصویب قانون اساسی در سال ۱۳۴۳ خورشیدی، حق رأی برای زنان به رسمیت شناخته شد و در انتخابات مجلس، زنانی چون رقیه حبیب و آناهیتا راتب‌زاد به عنوان نمایندگان مردم انتخاب شدند. همچنین، در این دوره، زنان به مناصب وزارتی نیز منصوب شدند، که نشان‌دهندهٔ پیشرفت قابل توجهی در مشارکت زنان در امور کشور بود.

با این حال، در دوره‌های مختلف، به‌ویژه در زمان سلطهٔ طالبان، زنان با محدودیت‌های شدید مواجه شدند. ممنوعیت تحصیل دختران بالاتر از صنف ششم و تعلیق تحصیلات دانشگاهی برای زنان، از جمله اقداماتی بود که حقوق اساسی زنان را نقض کرد. این محدودیت‌ها نه تنها بر آموزش، بلکه بر سایر جنبه‌های زندگی زنان تأثیر منفی گذاشت.

با وجود این چالش‌ها، زنان افغانستان هرگز از تلاش برای حقوق خود دست نکشیدند. شخصیت‌هایی مانند مینا کشور کمال، بنیان‌گذار جمعیت انقلابی زنان افغانستان (RAWA)، با فعالیت‌های خود در زمینهٔ آموزش و حقوق زنان، نقش مهمی در پیشبرد اهداف زنان افغان ایفا کردند.

امروز، زنان افغانستان با وجود محدودیت‌ها، همچنان به مبارزه برای حقوق خود ادامه می‌دهند. آن‌ها با استفاده از ابزارهای مختلف، از جمله رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، صدای خود را به گوش جهانیان می‌رسانند و برای آینده‌ای بهتر تلاش می‌کنند.

زنان افغان

زن افغان،

نه تنها یک واژه‌ است،

که تمام یک تاریخ است

که با سوز سینه‌ها نوشته شده؛

بر برگ‌هایی خاک‌خورده از رنج.

 

او همان دختری‌ست

که به‌جای عروسک،

تفنگ دید و ترس را آموخت،

به‌جای دفتر،

در را بستند بر آرزوهایش،

اما هنوز،

چشمانش پر از رویاست.

 

زن افغان،

دلی دارد به بزرگی کوه،

که از دل ویرانی‌ها

عشق به زندگی را زنده نگه می‌دارد.

 

او با چادری خاکی،

اما فکری آسمانی،

راه می‌رود در کوچه‌هایی

که هیچ‌وقت برایش امن نبودند.

 

زن افغان،

صدایش را گرفتند،

نامش را خاموش کردند،

اما نگاهش،

هنوز جهان را می‌لرزاند.

 

او معجزه‌ای‌ست از نور،

در تاریکی،

که حتی اگر هزار بار افتاد،

باز هم برخاست

و لبخند زد،

به امید روزی که درختان دانش

در دل کوچه‌های بسته شکوفه بزنند.

لینک کوتاه

https://sarie.news/s221a

 

دکمه بازگشت به بالا