سرعت تحولات خاورمیانه و راهکارهای کنترول وضعیت

جهان امروز به نوعی دچار آشوب و در فرآیند تغییر و تحولات عمیق قرار دارد. این تحولات از اوکراین گرفته تا کشورهای جنوب آسیا و خاورمیانه در حال شکل‌گیری هستند. با این سرعتِ تغییر و تحول، افغانستان هنوز مورد محاسبه و ارزیابی قدرت‌های بزرگ قرار نگرفته است. به همین دلیل، قدرت‌های بزرگ جهان این کشور را صرفاً در وضعیت تعاملات روزمره قرار داده و رویه‌ای محتاطانه در پیش گرفته‌اند. تاکنون برای افغانستان هیچ‌گونه راه‌حل مشخصی تجویز نکرده‌اند و صرفاً رسمیت‌بخشی به این حکومت را منوط به تشکیل حکومتی فراگیر و بازگشایی مکاتب دخترانه کرده‌اند.

اما در هر حال، اکنون مسئله خاورمیانه توجه قدرت‌های شرق و غرب و به‌طور کلی دنیای سیاست را به خود معطوف ساخته است. رژیم اسرائیل به عنوان دست‌پرورده آمریکا، با حمایت‌های همه‌جانبه آن و غرب که از آن یک «ببر کاغذی» علیه کشورهای مسلمان خاورمیانه ساخته‌اند خود را ژاندارم منطقه پنداشته و بی‌محابا به هر کشوری چنگ‌اندازی می‌کند. کشورهای تونس، لبنان، سوریه، کرانه باختری و قطر طی ۴۸ ساعت گذشته هدف حمله این ببر کاغذی بوده‌اند.

اینکه این تحولات به کدام سمت و سو حرکت کرده و در چه نقطه‌ای به پایان خواهد رسید، هنوز مشخص نیست؛ زیرا آغاز شورش و نزاع، پایانی دارد که به دست هیچ یک از کشورها تعیین نمی‌شود، بلکه فرآیندی است که متناسب با اقتضائات داخلی کشورها شکل خواهد گرفت.

با در نظر گرفتن اهمیت و موقعیت ژئوپولیتیک این کشورها، تحولات سیاسی در خاورمیانه همواره یکی از موضوعات پیچیده و پُرچالش بوده است. این منطقه با تاریخچه‌ای غنی و تنوع فرهنگی و قومی، در سال‌های اخیر شاهد تغییرات شگرفی بوده که تأثیرات عمیقی بر ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن گذاشته است. برای درک بهتر تحولات سیاسی کنونی، ضروری است نگاهی به تاریخ سیاسی این منطقه داشته باشیم. خاورمیانه، به عنوان زادگاه چندین تمدن بزرگ، همواره مرکز توجه قدرت‌های جهانی بوده است. از امپراتوری‌های باستانی تا دوره‌های استعمار و جنگ‌های جهانی، این منطقه همواره درگیر رقابت‌های بین‌المللی بوده است. پس از جنگ سرد، تحولات سیاسی به‌ویژه در عراق، افغانستان و کشورهای عربی به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و به موجی از انقلاب‌ها و اعتراضات منجر شد که به «بهار عربی» معروف است.

بهار عربی در سال ۲۰۱۰ آغاز شد و به سرعت به کشورهای مختلفی از جمله تونس، مصر، لیبیا و سوریه سرایت کرد. این تحولات به امید تغییرات دموکراتیک و اجتماعی انجامید، اما در بسیاری از موارد به جنگ داخلی و ناپایداری سیاسی منجر شد. در تونس، اگرچه دموکراسی نسبی برقرار شد، اما در کشورهایی مانند سوریه و لیبی شرایط به شدت وخیم گردید و بحران‌های انسانی بزرگی را به وجود آورد. سوریه به عنوان یکی از بارزترین مثال‌ها، درگیر جنگی داخلی و طولانی‌مدت شده که میلیون‌ها نفر را آواره کرده و کشور را به ویرانی کشانده است. این بحران نه تنها بر مردم سوریه تأثیر منفی گذاشته، بلکه بر روندهای سیاسی در منطقه و جهان نیز تأثیر عمیقی داشته است.

در سال‌های اخیر، شاهد تغییرات سیاسی جدیدی در کشورهای خاورمیانه بوده‌ایم. برخی از این تغییرات ناشی از فشارهای داخلی و خارجی و برخی دیگر برآمده از نیاز به اصلاحات اقتصادی و اجتماعی بوده است. به عنوان مثال، در عربستان سعودی، ولیعهد محمد بن سلمان اصلاحات گسترده‌ای را تحت عنوان چشم‌انداز ۲۰۳۰ آغاز کرده که هدف آن تنوع‌بخشی به اقتصاد و کاهش وابستگی به نفت است. اما پرسش اینجاست که آیا این اصلاحات می‌توانند به تغییرات واقعی در نظام سیاسی این کشور منجر شوند؟

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها در خاورمیانه، تهدیدات امنیتی ناشی از مداخلات پیاپی امریکا و غرب است که با ایجاد گروه‌های تروریستی و دخالت‌های مستقیم، اوضاع را در این کشورها نابسامان ساخته‌اند. علاوه بر اسرائیل و آمریکا، گروه‌های دست‌پرورده آن‌ها مانند داعش و القاعده همچنان تهدیداتی جدی برای ثبات سیاسی و اجتماعی این منطقه محسوب می‌شوند. این گروه‌ها با بهره‌برداری از نارضایتی‌های اجتماعی و اقتصادی، در برخی کشورها نفوذ کرده و به تشدید خشونت و ناامنی دامن زده‌اند.

از طرف دیگر، تنش‌های ژئوپولیتیک نیز بر تحولات سیاسی تأثیرگذار بوده است. رقابت قدرت‌های بزرگی مانند ایالات متحده و روسیه، و همچنین رقابت‌های منطقه‌ای، بر وضعیت سیاسی و امنیتی این منطقه تأثیر گذاشته‌اند.

با وجود چالش‌ها، تحولات اخیر فرصت‌هایی نیز برای توسعه دموکراسی و اصلاحات سیاسی فراهم کرده‌اند. جوانان و زنان در بسیاری از کشورهای خاورمیانه به عنوان نیروهای پیشرو در تغییر و بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی عمل کرده‌اند. این گروه‌ها به طور فزاینده‌ای در صحنه سیاسی حضور یافته و خواهان مشارکت بیشتر در فرآیندهای تصمیم‌گیری هستند. به عنوان مثال، در کشورهایی مانند لبنان و عراق، اعتراضات گسترده‌ای در سال‌های اخیر علیه فساد و ناکارآمدی دولت‌ها برگزار شده که نشان‌دهنده افزایش آگاهی سیاسی و خواست عمومی برای تغییر است.

تحولات سیاسی در خاورمیانه، علیرغم چالش‌ها و بحران‌های متعدد، می‌تواند به فرصتی برای تغییرات مثبت و سازنده تبدیل شود. اگر کشورهای این منطقه بتوانند از تجربیات گذشته درس بگیرند و اتحاد و همدلی خود را حفظ کنند، ممکن است آینده‌ای روشن‌تر برای نسل‌های آینده خود بسازند. زیرا هر تغییر و تحولی که با مدیریت دولت‌ها و اراده ملت‌ها رقم بخورد، می‌تواند به بهبودی و تقویت منجر شود. به هر حال، آینده سیاسی خاورمیانه به تلاش‌های مشترک مردم و دولت‌ها و همبستگی عمومی این کشورها برای ایجاد ثبات و پیشرفت وابسته است. این تحولات نه تنها بر خاورمیانه تأثیر می‌گذارند، بلکه می‌توانند به عنوان الگویی برای دیگر مناطق جهان نیز عمل کنند.

یادداشت اختصاصی / خبرگزاری سریع

لینک کوتاه

https://sarie.news/s1786a

 

 

 

دکمه بازگشت به بالا