ظرفیت ژئوپولیتیکی افغانستان و پیوند آن با جنگ اقتصادی امریکا و چین

افغانستان در قلب آسیا قرار دارد و موقعیت ژئوپولیتیکی آن همواره در تعیین توازن قدرت منطقه‌ای نقش اساسی داشته است. اکنون که نظم جهانی از تک‌قطبی غربی به‌سوی چندقطبی در حال گذار است، اهمیت این موقعیت دوچندان شده است. مسیرهای ترانزیتی و کریدورهای زمینی شرق و غرب، از جمله پروژه‌های چین، ایران و روسیه همگی از محور افغانستان می‌گذرند و ثبات این کشور را به عنصر کلیدی امنیت منطقه بدل ساخته‌اند.

رقابت اقتصادی امریکا و چین:

جنگ اقتصادی میان امریکا و چین از مرحله رقابت تجاری به رویارویی ساختاری رسیده است. سقف مبادلات دو کشور که زمانی ۱.۴ تریلیون دالر بود، اکنون به حدود ۷۰۰ میلیارد دالر کاهش یافته است؛ نشانه‌ای روشن از روند جدایی اقتصادی میان دو قدرت بزرگ.
ایالات متحده برای جبران این شکاف و تأمین منابع انرژی و مواد اولیه، به تسلط بیشتر بر منابع ونزویلا و کانادا چشم دوخته است. در مقابل، چین با توسعه‌ی شبکه‌های زمینی اوراسیایی و پروژه کمربند و جاده می‌کوشد وابستگی خود به مسیرهای دریایی تحت کنترل غرب را کاهش دهد.

افغانستان؛ محور حیاتی کریدورهای اوراسیایی:

در این رقابت، افغانستان با موقعیت میان‌قاره‌ای خود نقش کلیدی دارد. ثبات افغانستان برای طرح‌های بزرگ منطقه‌ای چون کریدور چین–پاکستان ، تاپی و راه لاجورد حیاتی است. هرگونه بی‌ثباتی در این کشور به معنای انسداد مسیرهای اتصال شرق و غرب و اختلال در طرح‌های ترانزیتی چین، روسیه و ایران است؛ ازاین‌رو، کنترل یا بی‌ثبات‌سازی افغانستان به ابزاری ژئوپولیتیکی در رقابت میان شرق و غرب تبدیل شده است.

تغییر رویکرد هند و تاثیر آن بر موازنه منطقه:

یکی از تحولات مهم سال‌های اخیر، تغییر جهت‌گیری هند از سیاست هم‌سویی کامل با امریکا به رویکرد متوازن‌تر در چارچوب سازمان همکاری شانگهای است. دهلی‌نو با درک محدودیت‌های اتکای صرف به غرب، به همکاری نزدیک‌تر با روسیه، چین و ایران روی آورده است.

طرح توسعه بندر چابهار ایران، که هند در آن نقشی کلیدی دارد، نشان‌دهنده تلاش این کشور برای ایجاد مسیر مستقل تجاری و انرژی به آسیای مرکزی از طریق خاک افغانستان است. این سیاست نه‌تنها هند را به شرق نزدیک‌تر کرده، بلکه جایگاه افغانستان را در میان دو پروژه رقیب ـ چابهار و گوادر ـ به نقطه تعادل و رقابت اقتصادی تبدیل کرده است.
در نتیجه، افغانستان در مرکز دو محور بزرگ ژئوپولیتیکی قرار گرفته است:
محور شرقی (چین–پاکستان–گوادر)
محور غربی (هند–ایران–چابهار)

هرگونه ثبات یا بی‌ثباتی در افغانستان می‌تواند سرنوشت هر دو محور را تعیین کند.

نقش امریکا و پاکستان در بی‌ثبات‌سازی:

در این میان، امریکا و متحدان عربی‌اش کوشیده‌اند با استفاده از پاکستان به عنوان ابزار ژئوپولیتیکی، مسیرهای زمینی شرق را مختل کنند. طرح بازگشت به بگرام در دوران ترامپ و چراغ سبز به پاکستان برای حمله به افغانستان بخشی از همین راهبرد مهار چین و سد کردن مسیرهای ترانزیتی اوراسیایی است. از گروه‌های تکفیری نیز برای گسترش ناامنی در مرزهای ایران، چین و آسیای مرکزی استفاده می‌شود.

پیشنهادهای راهبردی:

ثبات افغانستان نه تنها شرط اساسی توسعه ملی، بلکه پایه توازن ژئوپولیتیکی منطقه اوراسیا است. این کشور می‌تواند از تهدید رقابت قدرت‌ها، به فرصت تبدیل شود؛ به شرطی که سیاستی هوشمندانه و متوازن در پیش گیرد.

پیشنهادهای راهبردی:

سیاست بی‌طرفی فعال: افغانستان باید از ورود مستقیم به محورهای متخاصم (شرق یا غرب) پرهیز کند و نقش میانجی و مسیر ارتباطی میان دو بلوک را ایفا نماید.
توسعه دیپلماسی اقتصادی منطقه‌ای: با پیوستن فعال به طرح‌های اتصال منطقه‌ای مانند چابهار، تاپی و لاجورد، افغانستان می‌تواند از موقعیت جغرافیایی خود برای توسعه اقتصادی بهره گیرد.
همکاری امنیتی با سازمان‌های منطقه‌ای: گسترش روابط با سازمان همکاری شانگهای و سازمان پیمان امنیت جمعی ، می‌تواند مانع از تبدیل افغانستان به میدان رقابت نیابتی قدرت‌ها گردد.

نویسنده: سید باقرشاه احمدی

لینک کوتاه

https://sarie.news/s1224a

دکمه بازگشت به بالا