قطع اینترنت؛ هراس از تکرار سناریوی نیپال در افغانستان

اینترنت امروز نه‌تنها یک وسیلهٔ ارتباطی، که شاهرگ حیات سیاسی، اقتصادی و فکری جوامع به‌شمار می‌رود. ملت‌ها از رهگذر آن صدای خود را بلند می‌کنند، عدالت می‌طلبند و پرده از چهرهٔ واقعیت برمی‌دارند. در افغانستان، محدودسازی یا قطع اینترنت، فراتر از یک اقدام تکنیکی، بازتابِ ذهنیتی ترس‌خورده و شکاک است؛ ذهنیتی که طالبان با آن از بیداری مردم، رسانشِ حقیقت به جهانیان و لرزشِ پایه‌های اقتدار خود به‌هراس افتاده‌اند.

۱. هراس نهفته در پشت پردهٔ قطع اینترنت
طالبان به‌خوبی آگاهند که اینترنت صرفاً یک ابزار ارتباطی نیست، بلکه پلتفرمی برای مقاومت، نشر اندیشه و همبستگی مردمی است. هر ویدیو، هر نوشته و هر توئیت، تصویری از رنج مشترک مردم را به نمایش می‌گذارد. روایت‌های تلخ از بسته ماندن دروازه‌های مکاتب به روی دختران، محدودیت‌های گسترده بر کار و زندگی زنان و سرکوب گفتمان‌های سیاسی و قومی، عمدتاً از مجرای اینترنت به گوش جهانیان می‌رسد. از این‌رو، طالبان می‌کوشند با مسدود کردن این مجرا، روایت یک‌سویه و سانسورشدهٔ خود را به جامعه تحمیل کنند.
اما هراس اصلی آنان از آنجا نشأت می‌گیرد که فضای باز اینترنت، وجدان سیاسی مردم را بیدار می‌کند. زمانی که ملت درک کند که درد او تنها یک رنج فردی نیست، بلکه مصیبتی همگانی است، آنگاه زمینه برای اتحاد و قیام جمعی فراهم می‌شود.

۲. عبرتِ تاریخ: فروپاشی نظام شاهی نیپال
نظام پادشاهی نیپال نیز برای دهه‌ها صدای مردم را در خفقان نگه داشته بود. پادشاهان می‌پنداشتند که می‌توانند خواستِ دموکراسی‌خواهی ملت را با قوای نظامی، پلیس و سانسور سرکوب کنند. اما به‌تدریج، ترکیبی از قیام مسلحانهٔ مائوئیست‌ها، جنبش‌های مدنی صلح‌طلب و فشارهای بین‌المللی، بنیادهای throne شاهی را به لرزه درآورد.
شاه «گیانندرا» در اقدامی آشنا، تلاش کرد با بستن رسانه‌ها و محدود کردن دسترسی به اینترنت، مسیر اعتراضات را سد کند. اما نهایتاً موج خروشان مردم چنان قدرتمند شد که در سال ۲۰۰۸ میلادی، بساط سلطنت برچیده شد و نیپال به جمهوری تبدیل گردید.

۳. آیا طالبان از سرنوشت نیپال عبرت می‌گیرند؟
طالبان امروز، درست مانند پادشاهان نیپال دیروز، در پی ایجاد جامعه‌ای بسته و خاموش هستند. آنان تصور می‌کنند با قطع اینترنت می‌توانند چشمان و گوش‌های مردم را بر واقعیت‌ها ببندند، اما در عمل، این اقدام نشانه‌ای آشکار از ضعف داخلی و بی‌اعتمادی مطلق نظام به مردم خود است. همان‌گونه که شاه نیپال نتوانست سد راه آزادی‌خواهی شود، طالبان نیز نخواهند توانست برای همیشه صدای حقیقت را خاموش نگاه دارند.
تاریخ به کرات ثابت کرده که سانسور و سرکوب شاید برای مدتی کوتاه عمر یک حکومت را طولانی کند، اما هرگز پایدار نیست. هر بار که صدایی خاموش می‌شود، خشم و عزم مردم برای تغییر، دوچندان می‌گردد.

۴. آیندهٔ افغانستان در ترازوی انتخاب
اگر طالبان به‌جای قطع اینترنت، مسیر شنیدن صدای مردم، رعایت حقوق بنیادین زنان، پذیرش گفت‌وگوی ملی و تأمین وحدت واقعی را در پیش گیرند، ممکن است بقای نظام خود را تضمین کنند. اما اگر همچون خاندان سلطنتی نیپال بر مسیر انکار و زورگویی پایدار بمانند، به سرنوشتی مشابه محکوم خواهند بود: سقوط و طلوع فصلی نوین از آزادی.

نتیجه‌گیری
اینترنت، آیینهٔ تمام‌نمای آگاهی جمعی ملت است. بستن این آیینه نه می‌تواند مانع بیداری شود و نه سدی در برابر مقاومت ایجاد کند؛ بلکه تنها بر آتش اعتراض و خشم مردمی می‌دمد. طالبان باید از سرنوشت نظام شاهی نیپال عبرت بگیرند. تاریخ اگرچه تمایل به تکرار دارد، اما خردمندان پیش از وقوع تکرار، هشدارهای آن را جدی می‌گیرند.

نویسنده: شاهین پتان

لینک کوتاه

https://sarie.news/a837s
دکمه بازگشت به بالا