قهرمانیهای تکراری و فرصتهای از دست رفته

افغانستان! تاریخ این سرزمین پر از روایتهای قهرمانی است: جنگ با انگلیسها، روسها و آمریکا/ناتو — افغانها قهرمان شدند، دشمن شکست خورد. اما نتیجه این قهرمانیها چه بود؟ کشور ویران، ملت خرد شده، اقتصاد نابود، گرسنگی، بیکاری و فاصله از جهان.
۱. جنبه اقتصادی و اجتماعی
جنگها نه تنها شعار قهرمانی بودند، بلکه باعث سقوط اقتصادی کشور شدند. کشاورزی، سرمایهگذاری و سیستمهای تجاری نابود شدند، بیکاری، فقر و مهاجرت افزایش یافت. هر بار که قهرمانی رخ داد، مردم قربانی شدند، اما پیشرفت ملی حاصل نشد.
۲. مشکلات آموزشی و مهارتی
آموزش و مهارت ستون پیشرفت ملت است، اما جنگها نظام آموزشی را تضعیف کردهاند. دختران و زنان از آموزش محروم شدهاند و نسل جدید برای علم، نوآوری و رقابت آماده نیست.
۳. تحلیل سیاسی و فرهنگی
جنگها برای برخی رهبران سیاسی، ژنرالها و فرماندهان محلی وسیله قدرت، ثروت و شهرت شده است، اما برای خیر ملی تأثیری نداشته است. قهرمانی تنها تعداد قبرها را افزایش داده، نه عزت و اتحاد ملت.
۴. معیارهای جهانی و رقابت
امروزه جهان به جای جنگ، بر اساس علم، اقتصاد، فناوری و ارزشهای انسانی رقابت میکند. قهرمانی واقعی باید در دانش، کار، نوآوری و کرامت انسانی باشد، نه صرفاً در میدان نبرد.
نتیجه و توصیهها
اگر واقعاً برای خدا و وطن میخواهیم، باید ستایش جنگ را کنار بگذاریم و هنر زندگی را بیاموزیم. نجات کشور تنها از طریق دانش، اقتصاد، تولید، نظم و کرامت انسانی ممکن است. قهرمانی واقعی همان است که وطن، ملت و آینده را نجات میدهد، نه فقط میدان جنگ.
ببرک سائل

