لزوم مبارزه جدی با داعش

دراین اواخرگروه تروریستی داعش دو حمله موفقیت آمیز را در ناحیه سیزده و ناحیه ششم شهر کابل انجام دادند، حمله این گروه در منطقه برچی در 21 ماه اسد بر موتر افراد ملکی انجام شد که تلفاتی در پی داشت؛ اما به تاریخ 12 ماه سرطان جاری حمله این گروه بر کارمندان لوی سارانوالی انجام شد که تلفات فراوان در پی داشت. حکومت سرپرست آمار تلفات را شش کشته و 13 زخمی اعلان کرد؛ اما سایت المرصاد وابسته به گروه تروریستی داعش آمار کشته و زخمی را بیش از 45 نفر اعلان کرد.
متعاقب آن، در تالقان مرکز ولایت تخار انفجار صورت گرفت که جبهه مقاومت مسئولیت آن را پذیرفت و اعلان کرد که اعضای حکومت سرپرست را هدف قرار دادند که کشته و زخمی نیز بر جای مانده است. اما با این حال، حکومت سرپرست در موجودیت گروههای تروریستی همچون داعش سیاست انکار را روی دست گرفته است، یعنی در هر جا و هر نقطهی که خطر تروریستی موجود باشد از آن انکار میکنند. در وضعیتی که افغانستان قرار دارد انکار از تروریستها و نا امنی ناشی از فعالیت آنها، نمیتواند راه حل مشکلات باشد؛ بلکه چارهجویی و یافتن راهکار مقابله میتواند بر چالشها و مشکلات نا امنی فایق آید.
داعش پدیدهی است که داعیه خلافت اسلامی را در استراتژی اش دارد از این منظر این گروه نه تنها که در افغانستان تهدید شمرده میشود؛ بلکه دامنه تهدیدهای آنان به کل کشورهای اسلامی و عمدتاً کشورهای منطقه را با خطر مواجه میسازد. از این رو، حکومت سرپرست افغانستان در امر مبارزه با داعش خواهان کمک کشورهای منطقه و همسایه گردد. صرفا کمکهای استخباراتی و لوجستیکی منطقه میتواند دامنه تهدیدهای داعش را محدود کند؛ زیرا ریشههای این گروه در خاور دور و نزدیک در حال رشد است و به هیچ وجه در قبال آنان نباید سیاست انکار را روی دست گرفت.
همه میدانیم که داعش ساخته و پرداخته امریکا و غرب است که از آن بر ضد کشورهای اسلامی و منطقه استفاده میکند، این مورد را در رویکرد استراتژیک داعش به وضوح میتوان دریافت. این گروه از زمان موجودیت اش تا کنون فقط در جغرافیای کشورهای اسلامی جنگ و نا امنی به راه انداخته است، از زمان تأسیس داعش تا کنون ما نمیتوانیم حتی یک مورد را پیدا کنیم که این گروه در مقابل کشورهای غیر اسلامی جنگ و نا امنی به راه انداخته باشد. چندمین بار است که گروه داعش در صحرای سینا اعضای حماس را کشته اند و اعلان کرده اند که حماس یک گروه نفاق پیشه است و باید از بین برده شود، همچنین در عراق و سوریه برعلیه مسلمانان جنگ به راه انداخته بودند و اکنون در افغانستان در حال تخم گزاری است.
با این حال، گذشت زمان باعث تغییر در ماهیت حمله داعش شده است، پیش از این عمدتاً برعلیه نظامیان حکومت سرپرست و شیعیان افغانستان حمله انجام میدادند؛ اما اکنون با تغییر صد و هشتاد درجهیی کارمندان نهادهای عدلی و قضایی را مورد حمله قرار میدهند حمله به کارمندان لوی سارانوالی بسیار شبیه به حملات دوران جمهوریت است. در آن زمان، حکومت فعلی بر علیه کارمندان سارانوالی حمله انجام میدادند و متعاقب آن اعلان میکردند که این حمله به حمایت از زندانیان شان صورت گرفته است؛ داعش نیز پس از این حمله در اعلامیه اش نوشت که این حمله را در حمایت از زندانیان شان برعلیه کارمندان لوی سارانوالی انجام داده است، تغییر تاکتیک در رویکرد داعش میتواند پیام آور تهدیدات جدی در آینده افغانستان باشد؛ زیرا حمله اخیر دقیقا در جایی صورت گرفته است که مهمترین نهادهای نظامی و استخباراتی در این موقعیت محل بود و باش شان است و این منطقه مجهز به دوربینهای مداربسته امنیتی است. اگر حمله بسیار سازماندهی شده و با پشتوانه قوی نباشد امکان چنین حملات بسیار بعید به نظر میرسد؛ از این رو در بحبوحهی خلق آینده تاریک برای افغانستان بهتر است که حکومت سرپرست سیاست انکار را کنار گذاشته و با اقدامات عملی از هر گزینهی ممکن با کمک کشورهای همسایه در امر مبارزه با داعش گام بردارد.
هنوز به یاد داریم که در آوان حاکمیت نظام جمهوری در افغانستان، به مدت سه سال افغانستان از امنیت قابل قبول برخوردار بود؛ اما در فرایند زمان نا امنی و جنگها هر روز نسبت به قبل تشدید گردید تا منجر به سقوط کامل گردید؛ با در نظرداشت این فرضیه پیشنهاد میگردد که حکومت سرپرست اشتباه حکومت قبلی را تکرار نکند و به گروههای مخل امنیت، فضا و زمان ندهد، زیرا هرچه زمان بیشتر سپری گردد به همان مقدار به نفع مخالفین ختم میگردد. در فرصتهای زمانمند، مخالفین خود را تجهیز و تسلیح نموده و کماکان جغرافیا کسب میکنند، سپس هواداران خود را در افغانستان پیدا میکنند و آنگاه با تشدید حملات و سقوط مناطق موفق به جلب حمایت و کمکهای خارجی میگردند؛ در چنین وضعیت، برعلاوه اینکه حکومت با تهدید و خطر مواجه میگردد مردم افغانستان نیز در دام نفاق گیر افتاده و همه روزه به ظن همکاری با فلان گروه از دو جانب مجازات میگردند.
افغانستان هم اکنون از ثبات نسبی برخوردار است و حفظ ثبات قطعا در همکاری داخلی و بین المللی وابسته است؛ بنا بر این بر میتابد که حکومت سرپرست در وهله نخست بذرهای کمرشد داعش را از افغانستان پاکسازی کنند و سپس به سمت مشروعیت داخلی و بین المللی گام بردارند. امنیت کنونی برای مردم و حکومت افغانستان یک نعمت الهی است؛ ولی حفظ و تداوم آن امری است که همکاری همه جانبه را بر میتابد، از این رو همکاری همه جانبه صرفا با تشکیل حکومت ملی که آئینه تمام نمای اقوام و مذاهب افغانستان باشد قابل تحقق است در غیر آن انتظار صلح و تأمین امنیت در این کشور جز خوش خیالی چیزی بیش نیست.