لشکرکشی امریکا به ونزوئلا؛ تکرار تاریخ تجاوز با نقابی تازه

در حالی که جهان درگیر بحران‌های متعددی از خاورمیانه تا شرق آسیا است، ایالات متحده امریکا بار دیگر چکمه‌های نظامی خود را بر خاک امریکای لاتین می‌ساید. اعزام ناو عظیم جرالد فورد به نزدیکی آب‌های ونزوئلا، نه‌تنها نشانه‌ای از یک تنش تازه، بلکه بازتاب همان سیاست دیرینه‌ی سلطه‌طلبی و مداخله‌جویی واشنگتن در امور کشورهای مستقل و آزاده است. این اقدام که با حمایت پنهان برخی دولت‌ها از جمله ترینیداد و توباگو همراه شده، زنگ خطر بازگشت جنگ‌های نیابتی و استعمار نوین در امریکای جنوبی را به صدا درآورده است.

ونزوئلا، کشوری که در دو دهه‌ی اخیر به نماد مقاومت در برابر امپریالیسم امریکایی تبدیل شده، امروز در آستانه‌ی یک بحران جدید قرار دارد. امریکا با ادعای مبارزه با قاچاق مواد مخدر، ناو هواپیمابر جرالد فورد را به کارائیب و اطراف ونزوئلا اعزام کرده تا حلقه محاصره علیه ونزوئلا را تنگ‌تر ساز؛ بهانه‌ای آشنا که در طول تاریخ بارها از زبان سیاستمداران امریکایی شنیده شده است؛ از حمله به افغانستان به‌بهانه‌ی مبارزه با تروریسم گرفته تا اشغال عراق به‌نام آوردن دموکراسی؛ اما این‌بار، هدف واشنگتن نفت، منابع طبیعی و موقعیت استراتژیک ونزوئلا در منطقه‌ی کارائیب است.

ونزوئلا برخلاف بسیاری از کشورهای حوزه امریکای جنوبی، از ظرفیت نظامی قابل‌توجهی برخوردار است، دولت کاراکاس در دهه‌های اخیر با حمایت روسیه و چین، سامانه‌های پدافندی مدرن اس-۳۰۰، جنگنده‌های سوخو-۳۰، تانک‌های پیشرفته و موشک‌های کروز میان‌برد را به زرادخانه‌ی خود افزوده است. این تجهیزات که با هدف بازدارندگی در برابر تهدیدات خارجی خریداری شده‌اند، امروز می‌توانند نقش حیاتی در دفاع از حاکمیت ملی این کشور ایفا کنند.

افزون بر آن، حضور فزاینده‌ی روسیه در حوزه‌های نظامی و انرژی ونزوئلا، و سرمایه‌گذاری‌های عظیم چین در زیرساخت‌های نفتی این کشور، نشان می‌دهد که هرگونه تعرض نظامی امریکا نه‌تنها علیه ونزوئلا، بلکه چالشی مستقیم برای دو قدرت بزرگ شرق تلقی خواهد شد، به همین دلیل، احتمال واکنش متقابل از سوی مسکو و پکن، حتی در سطح سیاسی و اقتصادی، بسیار بالاست.

در این میان، نقش کشور کوچک ترینیداد و توباگو به عنوان همسایه‌ی ونزوئلا، قابل‌تأمل است. این کشور که با ونزوئلا روابط فرهنگی، قومی و حتی خانوادگی عمیقی دارد، امروز در کنار واشنگتن قرار گرفته است. بسیاری از کارشناسان، این رویکرد را ناشی از فشار اقتصادی و سیاسی امریکا بر دولت پورت آو اسپین می‌دانند. اما چنین اقدامی، بی‌تردید شکاف عمیقی در میان ملت‌های امریکای جنوبی ایجاد می‌کند؛ ملت‌هایی که قرن‌ها در برابر استعمارگران اروپایی و امریکایی دوشادوش هم ایستاده‌اند. تاریخ نشان می‌دهد که هرگاه کشورهای امریکای لاتین در برابر دخالت بیگانه متحد شده‌اند، نه‌تنها از تجاوز مصئون مانده‌اند، بلکه مسیر استقلال و پیشرفت خود را تثبیت کرده‌اند. امروز نیز ونزوئلا و ترینیداد باید به میراث فرهنگی و تاریخی مشترک خود بازگردند و در برابر امواج استعمار نوین، صفی واحد تشکیل دهند.

در داخل ونزوئلا، سایه‌ی جنگ و تحریم، زندگی میلیون‌ها شهروند را در تنگنا قرار داده است. افزایش قیمت‌ها، کمبود دوا و سوخت، و ترس از حمله‌ی نظامی، روح و روان جامعه را فرسوده ساخته است. حتی در میان میلیون‌ها ونزوئلایی مقیم خارج از کشور، به‌ویژه در اسپانیا، کلمبیا و ایالات متحده، موجی از اضطراب و نگرانی دیده می‌شود. با این حال، تاریخ نشان داده است که این ملت در سخت‌ترین شرایط، توانسته است با روحیه‌ی مقاومت، از خاک خود دفاع کند.

در شرایط کنونی، تنها راه نجات ونزوئلا از بحران، اتحاد داخلی است. اختلافات میان اپوزیسیون و چاویست‌ها باید در برابر تهدید مشترک خارجی کنار گذاشته شود. رهبران سیاسی این کشور باید به یاد داشته باشند که سیمون بولیوار، قهرمان آزادی‌بخش امریکای جنوبی، نه با تفرقه، بلکه با اتحاد ملت‌ها توانست استعمار اسپانیا را به زانو درآورد. امروز نیز همان روح بولیواری باید زنده شود تا ونزوئلا از دام تجاوز و تفرقه برهد.

در همین حال، مواضع دوگانه‌ی برخی از رهبران اپوزیسیون مانند ماریا کورینا ماچادو که اخیراً از رژیم کودک‌کش اسرائیل درخواست کمک کرده است، پرسش‌برانگیز و نگران‌کننده است. چگونه ممکن است کسی که مدعی دفاع از آزادی مردم خود است، به دستان خون‌آلود رژیم خونخوار اسرائیل چنگ بزند؟ چنین رویکردی نه‌تنها خیانت به مردم ونزوئلا، بلکه بازی در زمین امپریالیسم خونخوار جهانی است.

اعزام ناو جنگی امریکا به آب‌های ونزوئلا، بخشی از همان سیاست دیرینه‌ی «زورگویی و سلطه‌طلبی» است که از قرن بیستم تاکنون ادامه دارد. دولت ترامپ، که همواره در پی احیای اقتدار از دست‌رفته‌ی امریکا در عرصه‌ی بین‌المللی بوده، اکنون با تکیه بر شعارهای پوپولیستی، در پی ماجراجویی جدیدی است تا ضعف داخلی خود را پنهان سازد، همان‌گونه که در سال ۲۰۰۱ با بهانه‌ی مبارزه با تروریسم، افغانستان را اشغال کرد و نتیجه‌ی آن، تولد بیش از بیست گروه تروریستی در منطقه بود، امروز نیز با شعار مبارزه با مواد مخدر به سراغ ونزوئلا رفته است. تاریخ اما نشان داده که هر جا امریکا وارد شده، نه صلحی آورده و نه دموکراسی؛ تنها ویرانی، فقر و بحران برجای گذاشته است.

تاریخ امریکای لاتین هنوز زخم‌های حمله‌ی نافرجام ایالات متحده به خلیج خوک‌ها در کوبا را بر تن دارد. در آن زمان، نیروهای انقلابی فیدل کاسترو با حمایت مردمی توانستند تجاوز امریکا را با شکست کامل روبه‌رو کنند. اکنون نیز بسیاری از تحلیلگران معتقدند که لشکرکشی احتمالی به ونزوئلا، می‌تواند به تکرار همان شکست منجر شود. زیرا ملت‌های آن منطقه، بیش از هر زمان دیگر، نسبت به نیات واقعی واشنگتن آگاه‌اند.

هرگونه درگیری نظامی در ونزوئلا، پیامدهایی فراتر از مرزهای امریکای جنوبی خواهد داشت. اتحاد استراتژیک روسیه با ونزوئلا، همکاری‌های انرژی با چین، و روابط نزدیک این کشور با برخی اعضای اوپک، نشان می‌دهد که حمله‌ی نظامی می‌تواند به بحرانی بین‌المللی منجر شود. افزون بر آن، کلمبیا نیز که هم‌پیمان نزدیک کاراکاس است، به‌طور علنی اعلام کرده که هر تهدید علیه ونزوئلا را تهدیدی علیه خود می‌داند. این اتحاد نظامی و سیاسی، معادلات امنیتی این منطقه را به‌شدت تغییر داده و واشنگتن را در وضعیتی خطرناک قرار می‌دهد.

آنچه امروز در امریکای لاتین در حال وقوع است، نه یک عملیات محدود نظامی، بلکه آزمونی بزرگ برای استقلال ملت‌هاست. ونزوئلا در خط مقدم نبردی ایستاده که سرنوشت استقلال و آزادی کل قاره را تعیین خواهد کرد؛ هرچند ترامپ می‌کوشد با سیاست‌های تهاجمی خود، ضعف و فروپاشی داخلی ایالات متحده را پنهان کند، اما تاریخ گواه آن است که ملت‌ها، دیر یا زود، در برابر سلطه می‌ایستند.

امریکا بار دیگر در مسیر خطرناک جنگ و تجاوز قدم گذاشته است؛ مسیری که نه به اقتدار، بلکه به انزوا و شکست منتهی می‌شود، همان‌گونه که شکست امریکا در افغانستان و عراق هیمنه‌ی نظامی واشنگتن را درهم شکست، لشکرکشی به ونزوئلا نیز می‌تواند نقطه‌ی تازه‌ای در افول قدرت امریکا باشد کشوری که در پی ماجراجویی‌های بی‌پایان خود، به نابودی خویش نزدیک‌تر می‌شود.

نویسنده: محمد امین فرهمند

لینک کوتاه

https://sarie.news/s113n

 

دکمه بازگشت به بالا