ممنوعیت انتشار تصاویر زندهجان در تلویزیونها و پیامدهای اجتماعی آن

بر اساس قانون امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست انتشار تصاویر جاندار در رسانهها ممنوع میباشد. این موضوع در ماده هفدهم قانون به امر به معروف آمده است که محتسب وظیفه دارد مسئولین مطبوعات را به رعایت این معروفات مکلف سازد. در ابتدا به نظر میرسید که این موارد جنبه عملی به خود نگیرد، اما آنچه در اخبار شاهد بودیم تلویزیون ولایتهای بادغیس، قندهار و تخار متوقف شد، علاوه بر آن، در هلمند هم این دستور ابلاغ شده است که مسئولین تلویزیونها یقینا آن را عملی خواهند کرد. طبق گفتههای برخی از مقامات حکومت سرپرست، قرار است این دستور به طور تدریجی در تمام ولایتها اجرا شود.
بر این اساس انتشار تصاویر انسانها از تلویزیونها ممنوع است که طبیعتا انتشار تصاویر سیمینارهای علمی-فرهنگی، کنفرانسهای خبری، مصاحبهها و … نباید تهیه و منتشر شوند. برخی از اعضای حکومت سرپرست میگویند که بجای عکس و ویدئو از تصاویر تابلوها استفاده کنند. چندی پیش در ولایت تخار با اجرای این حکم، فعالیت تلویزیون ملی و دو تلویزیون خصوصی بنامهای ماه نو و ریحان و در ولایت بادغیس هم فعالیت تلویزیون ملی و تلویزیون خصوصی عبور هم متوقف شده اند. با جمع آنچه گفته آمدیم، به نظر میرسد که طالبان بر اجرای قانون امر به معروف مصمم است و اجرایی کردن آن گام به گام به تحقق خواهد پیوست. به همین دلیل دستور منع آن را ولایت به ولایت آغاز کرده و ابتدا از ولایتهای دور افتاده آغاز شده است. این اقدام به نشان آزمایش کنش و واکنش مردم است اگر واکنشها ضعیف بود و یا اصلا واکنشی در پی نداشت که به روند حذف نشرات در کل کشور ادامه خواهند داد و اگر واکنشهای داخلی و خارجی عمیقی را در پی داشته باشد قطعا امکان عقب نشینی وجود دارد.
با توجه به اینکه جهان درگیر مسائل جنگ اوکراین و خاورمیانه است، بعید به نظر میرسد که بر موضوع ممنوعیت تلویزیونها در افغانستان تمرکز کنند؛ لذا واکنشهای داخلی میتواند در این مورد کارساز باشد. منع تلویزیون و تصاویر زنده جان، هیچ منافاتی با شریعت ندارد؛ بلکه بهره برداری از فیلمهای تاریخی و مستند از ضرورتهاست زیرا بستر ساز رشد علم و آگاهی است و تاریخ را جلو چشمان مخاطبان نشان میدهد.
از مقتضیات جامعه امروز است که رسانههای بصری فعال باشند، تا از رشد علم و آگاهی گرفته تا رخدادها، توسعه و تکنولوژی نمایش داده شود و در بستر آن افغانها نیز بتوانند مسیر ترقی و توسعه را رقم بزنند، مسدود کردن تلویزیونها علاوه بر اینکه زمینه خلاقیت را میگیرد، مردم ناگذیر مسیر تلویزیونهای بیگانه و فضای مجازی را محراق توجه شان قرار خواهند داد که تبعات آن از کنترل دولت و خانوادهها خارج خواهد بود، چنین احکامی که جلودار پیشرفت و ترقی جامعه است و هیچگونه حکم شرعی در منع آن نیست، باعث میگردد که جامعه به نشرات تلویزیونهای بیگانه و فضای مجازی رو آورند که تبعات آن غیر قابل جمع است.
اگر این احکام اجرایی گردد در پلههای بعدی وضع محدودیت بر موبایلها و انترنت و سائر شبکهها در دستور کار قرار خواهد گرفت که طبعا به فاصله میان مردم و حکومت منجر شده و زمینههای دلسردی دو طرفه را به میان خواهد آورد. در این صورت صفهای ناراضیان تقویت و بسیج تودهیی شکل خواهد گرفت، علاوه بر آن، بخش کلان از بدنه حکومت سرپرست نیز با این حکم مخالف است که ممکن باعث انشقاق درونی اعضای حکومت گردد که در این حالت بیشترین ضربه بر پیکره نظام سازی، ملت و جامعه وارد خواهد شد.
با اجرایی شدن این حکم، مخالفان سیاسی و نظامی حکومت سرپرست آن را دستاویز جلب و جذب ناراضیان قرار داده و صفوف شان را تقویت خواهند کرد. کشورهای خارجی از اینگونه احکام استفاده حداکثری خواهند برد و قادر خواهند شد که در اقناع جامعه جهانی برای انزوای حکومت سرپرست مستندسازی کنند. علاوه بر آن بیکار شدن کارکنان رسانهها باعث میگردد که صفوف طولانی از ناراضیان شکل گرفته و به اقتصاد خانوادههای افغان آسیب جدی وارد گردد و صف طولانیتر از جمع بیکاران تشکیل گردد.