نشست استانبول و کشاکش بر سر تصاحب قدرت
نشست استانبول درواقع مکمل اجلاس مسکو است و به نظر میرسد پشتپرده بین آمریکاییها و روسها توافقی بر سر آینده افغانستان و ساختار آینده قدرت در آن شده باشد که البته بسیار بعید است بدون جلب موافقت قبلی همسایگان و ملحوظ داشتن نقطه نظرات آنها نتیجه مطلوبی حاصل گردد.
به نظر میرسد ارادهای میان قدرتهای بزرگ مانند روسیه، چین، آمریکا و اروپا با هدف یافتن راهحل سیاسی برای پایان جنگ در افغانستان به وجود آمده و شرایط داخلی افغانستان هم شکلگیری چنین روندی را ایجاب میکند. ضمن اینکه کشورهای منطقه و همسایگان افغانستان هم به همین نتیجه رسیدهاند که البته باید در این مسیر تلاشهای جدیتری صورت داد.
بر اساس طرح و ابتکارات روس و آمریکا برای دستیابی به صلح در افغانستان قرار است روزهای آینده در استانبول مذاکراتی انجام شود که تقریباً همه طرفها در آن اجلاس شرکت دارند. این اجلاس در واقع مکمل اجلاس مسکو است و به نظر میرسد پشت پرده بین آمریکاییها و روسها توافقی بر سر آینده افغانستان و ساختار قدرت آینده صورت گرفته است. ساختار قدرت آن ترتیباتی که از طرف سازمان ملل و کنفرانس بن اول شکل گرفت و بر اساس آن دولت فعلی به وجود آمد، متفاوت خواهد بود.
تشکیلات جدید در قدرت افغانستان
این کارشناس مسائل افغانستان ادامه داد: به نظر میرسد نوعی ادغام میان نیروهای متضاد، طالبان و دولت کنونی و نیروهایی که در افغانستان مدعی قدرت هستند، در تشکیلاتی جدید انجام خواهد شد تا شراکتی در قدرت به وجود بیاید، قانون اساسی متناسب با شرایط کنونی اصلاح شود و یا تغییراتی در آن ایجاد شود.
احتمالاً شکل حکومت از حالت کنونی که تمرکز قدرت در کابل و در دست رئیسجمهور است تغییر کند. نظام پارلمانی به وجود میآید و قدرت در اختیار نخستوزیر قرار میگیرد. همچنین نوعی تقسیم قدرت به شکل نظام فدرالی هم به وجود خواهد آمد تا حداقل چهار قومیت اصلی کشور در مناطقی که تحت تسلط قانونی آنها است دولت محلی داشته باشند و سهمی را هم از دولت مرکزی به آنها اختصاص میدهند.
تحقق این برنامهها و رسیدن به صلح و ثبات از طریق آنها بهسادگی نخواهد بود، علاوه بر طالبان که مدعی قدرت است حدود 23 گروه دیگر هم وجود دارد که در این مذاکرات جایی پیدا نکردند. آنها میتوانند بهراحتی پرچم داعش را بالا ببرند و همچنان به جنگ تحت عنوان خلافت داعش ادامه دهند؛ اما با این هم به نظر میرسد بر روی چند مسئله توافقاتی صورت گرفته است؛ ازجمله اینکه هیچ کشوری در افغانستان پسا صلح مداخلات شان را نداشته باشند. درواقع شکلی از حکومت که زمان ظاهر شاه هم وجود داشت که بر اساس آن نه قدرت شرقی دخالت میکرد و نه قدرت غربی که البته بعد از کودتای داوود خان به هم خورد، ایجاد شود؛ البته نه شرایطی که بعد از پیروزی جهاد و شکست روسها ایجاد شد که در پی آن مجاهدین آمدند، آمریکاییها و روسها خود را کنار کشیدند اما کشورهای منطقه وارد رقابت شدند.
تلاش برای بیطرفی افغانستان
البته انتظار میرود توافقی به وجود بیاید که افغانستان بیطرف را هم قدرتهای بزرگ به رسمیت بشناسند و هم قدرتهای منطقهای و همسایگان. اگر این اتفاق بیافتد افغانستان در موقعیت جدیدی قرار خواهد گرفت که بتواند بیطرفی خود را حفظ کند و اگر کمکی هم از کشورهای خارجی دریافت میکند، بدون شرط و شروط و بدون دخالت خارجی باشد.
موضوعاتی که اعلامشده در نشست استانبول موردبحث و بررسی قرار خواهد گرفت، اگر ابعاد این موقعیت جدید در استانبول بهخوبی بررسی و روشن شود به نظر میرسد افغانستان بهطرف صلح و ثبات و راهحل سیاسی برود، در غیر این صورت ممکن است جنگ داخلی در کشور تشدید شود.
در خصوص انتقاداتی که دولت اشرف غنی نسبت بهاحتمال اعمال تغییرات در ارکان دولت عنوان کرده لازم به یاد آوری است که رویکرد افراد در دولت به دو شاخه تقسیم شده است، دو شاخهی که هم اکنون صلاحیت و حاکمیت را میان خود تقسیم نموده و آنان را تحت عنوان دولت کنونی میشناسیم که یک بخش جهادیها هستند که آقای عبدالله عبدالله آنها را نمایندگی میکند و بخش دیگر لیبرال دموکراتها که آقای غنی نماینده آنها است. ترکیب این دو جریان، دولت فعلی را میسازد. به نظر میرسد بخشی از این ترکیب، یعنی بخش جهادیها و جریان عبدالله عبدالله، آمادگی مصالحه با طالبان را پیدا کردهاند.
احتمال حذف اشرف غنی و نزدیکان او از قدرت
در این میان تنها کسانی که قربانی خواهند شد اشرف غنی و نزدیکان او هستند که احتمالاً حذف خواهند شد؛ اما جریان لیبرال دموکرات حذف نمیشود، آنها جریان سوم هستند و در کنار جناح جهادیها، عبدالله و طالبان باقی میمانند؛ بنابراین ترکیب این سه جریان برای به دست گرفتن قدرت محتمل است، البته منهای آقای اشرف غنی که احتمالا کنار می رود.
البته این نکته را نباید از یاد برد که اشرف غنی بسیار سیاسی است و بهسادگی کنار نمیرود، او هم بازیگری خود را میکند، همانطور طرحی را به استانبول میبرد که بر اساس آن باید انتخابات زودهنگامی ظرف شش ماه آینده برگزار شود که برنده آن قدرت را به دست بگیرد و این قدرت از طریق سازوکارهای دموکراتیک که در قانون اساسی فعلی تعریف شدهاند و به رسمیت شناخته میشوند، پیش برود.
هدف اصلی اشرف غنی از ارائه این طرح در چارچوب قانون اساسی فعلی، حفظ قدرت و بقای تیمی اش تا زمان به پایان رسیدن موعد قانونی اش است اگر این مورد قابل تحقق هم نبود کنار رفتن اش از قدرت و رقابت تیم اش بر مبنی انتخابات که خودش آن را اعلام نمود میباشد که تحقق هر دو گزینه بسا دشوار میباشد. طالبان بهسادگی زیر بار این طرح نخواهد رفت؛ بنابراین هرکدام از این بازیگرها، چه بازیگران داخلی و چه بازیگران منطقهای و خارجی، در استانبول برنامههای خود را پیش میبرند اما اینکه کدام جناح موفق شود، به نظر میرسد عقبنشینی را از آقای عبدالله عبدالله و طالبان نخواهیم دید، اما اشرف غنی مجبور خواهد شد که از مواضع خود عقبنشینی کند.