نفوذ خارجی‌ها عامل اساسی بی‌ثباتی و توسعه نیافتگی افغانستان

نفوذ خارجی‌ها در ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی افغانستان پس از سال ۲۰۲۱ همزمان با به قدرت رسیدن طالبان پیچیده و چند بعدی است. هر چند پیش از آن و در فرایند بی‌ثباتی‌های چهل ساله نفوذ خارجی صرفا در دستگاه‌های نظامی بود و لایه‌های فرهنگی و اجتماعی از آن مصئون بود، اما با رشد تکنولوژی و نیازهای اقتصادی نفوذ عوامل خارجی به گونه‌ی سیتماتیک و پیچیده در ابعاد مختلف از سطوح دولت تا جامعه اثرات قابل توجه داشته است.

نفوذ و مداخلات خارجی‌ها در افغانستان وابسته به متغییرهای مختلف است که در این فرایند چهل ساله از سال ۲۰۰۱ که دولت شکل گرفت به گونه هدفمندانه و سیستماتیک وارد تار و پود جامعه و دولت گردید. یکی از عوامل مداخلات خارجی‌ها در افغانستان مسئله تروریزم است که پای امریکا و غرب را به افغانستان کشانید و به مدت بیست سال جنگ و نا امنی را در این سرزمین به راه انداخت، امریکا به هدف برچیدن القاعده و طالبان که در فهرست سازمان‌های تروریستی شان قرار داشت وارد این خاک گردید و هنگام خروج از افغانستان گروه تروریستی دیگری تحت عنوان داعش خلق کرد تا همچنان زمینه مداخلات اش در این سرزمین فراهم باشد؛ لذا مسئله تروریزم یکی از عوامل مداخلات خارجی‌ها در افغانستان به حساب می‌آید و حکومت و مردم افغانستان باید دست به دست هم داده و این ابزار مداخله خارجی‌ها را از کشور دور سازند. این امر زمانی تحقق می‌یابد که حکومت محدودیت‌ها را از جامعه بردارد و ساختارها را به گونه‌ی عیار سازند که آئینه تمام‌نمای عموم اقوام و مذاهب افغانستان باشد، در این صورت ملت به دولت و سرزمین احساس تعلق یافته و در برابر هرگونه عناصر خارجی اعم از تروریزم و کشورهای مداخله‌گر ایستادگی خواهند کرد.

از دیگر عوامل مداخلات خارجی‌ها در افغانستان مسئله حقوق بشر، خصوصا حقوق اقلیت‌ها و زنان است که پای نفوذ و مداخلات خارجی‌ها را به افغانستان کشاند، در امارت قبلی طالبان این دو مورد به شدت نقض می‌شد که از محرومیت‌های اجتماعی گرفته تا شکنجه‌های بیرحمانه و کشتار که بر آنان تحمیل می‌شد بهانه‌ی برای ورود عناصر خارجی به افغانستان گردید که در حال حاضر نیز نقض حقوق زنان و اقلیت‌ها کماکان ادامه دارد و تداوم این روند می‌تواند وضعیت مداخلات و نفوذ خارجی ها را شدت بخشیده و افغانستان را یکبار دیگر به سمت تباهی سوق دهد.

موقعیت ژئوپولیتیکی افغانستان و خامی سیاستمداران این سرزمین، مسبب نفوذ و مداخلات خارجی‌ها در کشور است، افغانستان که در مرکزیت آسیا قرار دارد چهار راه اتصال به کشورهای مختلف است، لذا هر کشوری می‌خواهد که در این سرزمین، توازن قوا ایجاد کند و به همین علت کشاکش میان قدرت‌ها برای نفوذ در افغانستان همچنان پا برجاست مگر اینکه سیاستمداران با زیرکی و هوشیاری سیاست متوازن با عموم کشورها را اختیار کرده به گونه‌ی که هیچ کشوری احساس نکند که گرمی روابط سائر کشورها باعث انزوای آنان در ارتباط با افغانستان گردیده است، علاوه بر آن منابع طبیعی افغانستان که عمدتا دست نخورده باقی مانده و تامین کننده‌ نیازهای گوناگون دنیای تکنولوژی است، چشم قدرت‌ها را بر این کشور گرم ساخته است، همینطور نگرانی از افزایش مواد مخدر در افغانستان نیز باعث نگرانی کشورها می‌گردد و به سبب این نگرانی پای مداخله شان به افغانستان کشانده می‌شود.

نیازمندی مردم افغانستان به کمک‌های بین المللی نیز زمینه‌ساز نفوذ عوامل خارجی در کشور است، به دلیل تشدید فقر و سیل مهاجرت و بیجا شدگان داخلی، کشورهای مختلف تحت عنوان کمک‌رسانی به افغانستان در قالب سازمان‌های خیریه و امداد رسان وارد گردیده و از این طریق در لایه‌های اقتصادی و اجتماعی نفوذ می‌کنند؛ لذا توجه به خودکفایی اقتصادی و جلوگیری از مهاجرت باعث کمرنگ شدن نفوذ خارجی‌ها در افغانستان می‌گردد.

بنا بر این برای رهایی از نفوذ خارجی در افغانستان باید حاکمیت ملی تقویت گردیده و احساس استقلالیت، خودمختاری و ایجاد حس مالکیت و تعلق به وطن در ضمیر افغان‌ها زنده گردد. برقراری دیپلماسی فعال و متوازن با قدرت‌های جهانی که حس بدبینی را در قبال مسائل افغانستان کاهش دهد نیز در کاهش مداخلات خارجی‌ها نقش قابل توجهی دارد.

یکی از عواملی که ضعف آگاهی سیاسی را در ملت تقویت می‌کند نبود جامعه مدنی فعال و کارا است، عدم فعالیت سیستماتیک و سازمان یافته جامعه مدنی، عدم آگاهی را در قبال مسائل افغانستان در پی دارد، جامعه مدنی فعال باعث می‌گردد که مردم در روندهای سیاسی مشارکت فعال داشته باشند؛ اما در حاکمیت کنونی جامعه مدنی به جامعه تک‌صدایی تنزل یافته و این وضعیت برای ثبات سیاسی در افغانستان رقت‌بار و دورنمای تاریکی را رقم خواهد زد، جامعه آگاه و خردمند هرگونه عناصر خارجی را کنار زده و خود مسئولیت مملکت را به عهده می‌گیرند و با تمام توان در برابر خارجی‌ها ایستادگی و مقاومت خواهند کرد.

ضعف اقتصادی که چندین دهه دامنگیر افغانستان گردیده است باعث کاهش عزت‌نفس  این مردم شده و این حس را ایجاد کرده است که بدون کمک اقتصادی خارج، مردم افغانستان توان تداوم زندگی عزتمندانه را ندارند؛ لذا برای رهایی از وضعیت وابستگی، راه اندازی استخراج و بهره برداری از معادن و منابع طبیعی افغانستان می‌تواند رهایی‌بخش وابستگی اقتصادی گردد، همکاری های منطقه‌یی یکی دیگر از عوامل تقویت کننده ثبات سیاسی و اجتماعی در افغانستان است که باعث می‌گردد تروریزم مهار و قاچاق مواد مخدر کنترل گردد؛ بنا بر این اگر حکومت و ملت در یک برنامه منسجم و هماهنگ شده برای کاهش نفوذ و مداخلات خارجی‌ها دست به دست هم داده و تمام عوامل را شناسایی و برای از بین بردن آن در ابعاد گوناگون کار مشترک را آغاز نمایند می‌توان امیدوار بود که افغانستان با برنامه و منظم، زمام امور کشور را به دست گرفته و در فرایند میان‌مدت آینده سیاسی و اقتصادی این سرزمین را عهده‌دار خواهند شد ورنه همان چرخه باطل جنگ و گریزها در این کشور دوامدار خواهد ماند.

لینک کوتاه

https://sarie.news/a4853b

 

دکمه بازگشت به بالا