وقتی رقابت به رفاقت بدل شد؛ روایت تازه‌ای از دوستی در میدان فوتسال

در روزهایی که هنوز تب و تاب دیدار پرحاشیه تیم‌های ملی فوتسال زیر هفده سال ایران و افغانستان فروکش نکرده بود و فضای مجازی پر از تنش‌ها و واکنش‌های احساسی بود، بازی تیم‌های ملی بزرگسالان دو کشور، ورق تازه‌ای از رفتار ورزشی را در میدان رقابت گشود، دیداری که در آن به جای شعله‌ور شدن اختلافات و کشمکش‌ها، شعله دوستی روشن‌تر از همیشه درخشید.

تنش‌های بازی نوجوانان در فاینل مسابقات آسیایی، برای کوتاه‌مدت تصویر نامطلوبی از رقابت میان دو ملت هم‌زبان پدید آورد. در ثانیه‌های آخر آن دیدار، حرارت بازی و جوانی بازیکنان دست به دست هم داد تا فضای احساسی بر عقلانیت چیره شود و رسانه‌ها و فضای مجازی هم با بازتاب گسترده آن لحظات، ناخواسته بر التهاب بیافزایند. از آن سوی ماجرا، جریان‌هایی که همواره مترصد شکاف و اختلاف میان دو ملت باهم بردار‌اند، فرصت را غنیمت شمردند و با بهره‌گیری از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، آتش اختلاف را شعله‌ورتر کردند؛ گویی هدف‌شان فراتر از فوتبال، بر هم زدن روابط فرهنگی و اجتماعی دو ملت بود، کاری که بارها از آن استفاده کردند و تا توانستند در راستای ایجاد شقاق از هیچ تلاشی مضایقه نکردند.

اما بازی بزرگسالان ورق را برگرداند. بسیاری از مردم افغانستان و ایران بیم آن داشتند که فضای متشنج دیدار قبلی به زمین بزرگسالان نیز سرایت کند و نتیجه بازی بار دیگر بهانه‌ای برای جدل‌های تازه شود؛ اما آنچه در زمین رخ داد، برخلاف گمانه‌زنی‌ها، تجلی آرامش، احترام و بلوغ بود. دو تیم نه‌تنها در مهارت فوتسال که در منش و اخلاق ورزشی هم‌سنگ هم ظاهر شدند و امتیاز بازی را میان هم تقسیم کردند، بلکه نشان دادند که فوتبال می‌تواند بیش از هر دیپلماسی رسمی و تشریفات، پیونددهنده دل‌های دو ملت با همدیگر باشد.

نتیجه فنی بازی، مساوی دو بر دو بود، اما نتیجه ماهوی بسیار فراتر از اعداد و گل‌ها معنا پیدا کرد. در پایان بازی، بازیکنان هر دو تیم با چهره‌های خندان یکدیگر را در آغوش گرفتند، پیراهن‌ها را به نشانه دوستی تعویض کردند و در قاب دوربین‌ها لبخند زدند. این تصویر، از هر بردی ارزشمندتر بود؛ تصویری که در حافظه جمعی مردم دو کشور به عنوان نمادی از احترام و رفاقت باقی خواهد ماند و یکبار دیگر جوانمردی های حوزه تمدنی فارس را به بهترین شکل ممکن به نمایش گذاشتند.

وحید شمسایی، سرمربی تیم ملی فوتسال بزرگسالان ایران که به عنوانی یک شخصیت کارکشته و مسلکی در ورزش این کشور شناخته می‌شود، در پایان بازی با فروتنی گفت: «ما همیشه برای برد بازی می‌کنیم، اما امروز افغانستان بهتر درخشید. باید یاد بگیریم هیچ حریفی را دست‌کم نگیریم.» این جمله نه‌تنها نشان از ادب ورزشی و شخصیت مسلکی وی داشت، بلکه بیانگر نگاهی انسانی و بزرگوارانه بود؛ نگاهی که رقابت را از سطح تقابل به سطح تعامل ارتقا می‌دهد کاملا در بيانات شمسایی منعکس گردید.

در سوی دیگر میدان، مجید مرتضایی، سرمربی ایرانی تیم ملی فوتسال کشور ما، سخنی گفت که به سرعت در رسانه‌ها دست‌به‌دست شد، وی گفت که «در زمین شاید رقیب باشیم، اما بیرون از زمین رفیقیم.» این جمله، عصاره تمام معنایی بود که این بازی با خود به همراه داشت. او با گفتن این جمله نه‌تنها از موضع اخلاقی سخن گفت، بلکه از فرهنگی مشترک حرف زد که مرز نمی‌شناسد. این رفتار و گفتار مربیان دو تیم، به گونه‌ای ناگفته به رسانه‌ها و مخاطبان نیز درس داد که ورزش چیزی فراتر از نتیجه است. ورزش، آیینه‌ای است از روح ملت‌ها، و ملت‌هایی که بتوانند در اوج رقابت، رفاقت را پاس بدارند، از هر پیروزی‌ای برای شان سر افراز تر است. در روزهایی که بسیاری از حوادث و خبرها بوی جنگ، تفرقه و خشونت می‌دهد، چنین لحظاتی به یادماندنی و تاریخ‌ساز می‌توانند پیام‌آور صلح و دوستی باشند.

در نگاه عمیق‌تر، این دیدار تنها یک مسابقه فوتسال نبود؛ بلکه صحنه‌ای بود از رفتار ورزشی، اخلاق‌مداری، ادب و دیپلماسی مردمی. گاهی آنچه سیاستمداران در پشت میزها نمی‌توانند به آن دست یابند، ورزشکاران با یک لبخند و دست‌دادن ساده محقق می‌کنند. بازیکنان ایران و افغانستان، با رفتاری سرشار از احترام، نشان دادند که می‌توان رقیب بود و در عین حال، رفیق باقی ماند و این مورد به گونه‌ای دقیق در این بازی تجلی یافت.

رسانه‌ها نیز این‌بار، برخلاف دیدار قبلی نوجوانان، تصویری مثبت از بازی منتشر کردند. آنچه در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شد، نه ویدیوهای جنجالی، بلکه تصاویر لبخند و دوستی بود. مردم نیز با واکنش‌های گرم و محبت‌آمیز خود نشان دادند که از درگیری و اختلاف خسته‌اند و به دنبال لحظاتی از وحدت و همدلی هستند. شاید از نگاه عده‌ای، مساوی دو بر دو نتیجه‌ای خنثی باشد، اما در حقیقت، این بازی نتیجه‌ای «برد-برد» برای هر دو ملت داشت. ایران و افغانستان در این میدان نه به دنبال برتری بر همدیگر، بلکه در پی تثبیت رابطه انسانی بودند. این تساوی، شکست هیچ‌کس نبود، بلکه پیروزی اخلاق بر هیجان، درک بر تعصب و دوستی بر دشمنی بود.

در سال‌های اخیر که جهان از خشونت، تبعیض و جدال‌های بی‌پایان بر سر منیت و نفسانیت خسته و خاورمیانه و آسیای میانه نیز با تنش‌های مشابه دست و پنجه نرم می‌کند، صحنه‌های ساده‌ای چون آغوش باز بازیکنان یا لبخند پس از پایان مسابقه، می‌تواند به اندازه صدها بیانیه رسمی اثرگذار باشد. ورزش در ذات خود زبان مشترک ملت‌هاست؛ زبانی که نه ترجمه می‌خواهد و نه تفسیر، بلکه احساس مشترک انسان‌ها آن را معنا می‌بخشد. میان دو ملت هم‌زبان و هم‌فرهنگ، فوتبال تنها یک بازی نیست؛ فرصتی است برای بازسازی اعتماد، برای تداوم دوستی‌های تاریخی و ایجاد زمینه برای تفاهم و همدلی. ایران و افغانستان مربوط حوزه تمدنی فارس با پیوندهای فرهنگی، ادبی و زبانی مشترک باهم ریشه‌دارند. این پیوند و عاطفه، در زمین فوتسال بار دیگر خود را نشان داد؛ همان‌جا که جوانان دو کشور، با وجود تمام فشارها، ثابت کردند که دوستی از هر خط و مرزی نیرومندتر است.

اگرچه نتیجه این بازی با تساوی دو دو ثبت شد؛ اما در قلب هردو ملت، این مسابقه به عنوان یک پیروزی اخلاقی جاودانه ماند. اشخاصی که در بازی قبلی به خاطر نتیجه برد و باخت حساس شدند و با احساسات نوجوانان، آنان نیز احساساتی شدند، این‌بار با رویه نیک بزرگسالان عملا به چشم دیدند که ورزش می‌تواند مرهم ناگواری‌های دو ملت باشد، نه میدان درگیری و شقاق. آنچه در این بازی رقم خورد، تنها یک امتیاز نبود؛ بلکه درسی از احترام، درکی از انسانیت و یادگاری از رفاقت بود که از زمین فوتسال تا قلب‌ میلیون‌ها انسان هردو کشور امتداد یافت و ریشه‌های تمدنی خود را به خوبی تمثیل کردند.

کاپیتان هر دو تیم با تعویض پیراهن‌های شان نشان دادند که فراتر از یک مسابقه ورزشی، ادب و رفتار شان در انظار عموم نماد دو ملت متمدن است که در عین رقابت، به دوستی و رفاقت وفادارند. شاید این تصویر، بهترین پاسخ باشد به آنان که می‌کوشند بذر کینه بکارند. فوتبال، در آن شب، بهانه‌ای شد برای صلح، برای اخلاق، برای آنکه بار دیگر یادمان بیاید که می‌توان رقیب بود، اما همچنان رفیق ماند. این بازی تساوی در زمین، اما پیروزی برای یک حوزه تمدنی بود که هردو با زبان شیرین فارسی تکلم و از ریشه و تبار واحد اند.

لینک کوتاه

https://sarie.news/s197n
دکمه بازگشت به بالا