پرچم عدالت، واقعيتِ گرسنگی؛ افشای حاکميتِ اسلامیِ همه‌شمول

اين تصوير تصادفی نيست! اين نتيجه است.
نتيجه‌ی سال‌ها بی‌مسؤوليتی سياسی، دين‌داریِ شعاری، و تقدس‌بخشی به قدرت. سجده‌ی يک مادر در کنار گاریِ پر از سيب، انفجار ناگهانی فقر نيست؛ اين آخرين زبانِ نظامی‌ست که ديگر توان پنهان‌کردن درد مردم را ندارد.
اين سجده بر آسفالت شهر است، اما وزن آن بر شانه‌های تاريخ سنگينی می‌کند. زيرا اين تنها سقوط يک زن نيست؛ اين سقوط ادعای عدالت است.

۱ ـ زمانی که عدالت از شعار به سياست تبديل نمی‌شود
حکومت حاکم از «عدالت اسلامی» سخن می‌گويد، اما عدالت با نام شناخته نمی‌شود؛ عدالت با پيامدها سنجيده می‌شود. اگر عدالت وجود می‌داشت:مادری برای نان، در ميان شهر به زمين نمی‌افتاد؛ کار وسيله‌ی عزت می‌بود، نه تحقير؛ و فقر تقدير خوانده نمی‌شد، بلکه مسؤوليت تلقی می‌گرديد.
در انديشه‌ی سياسی اسلام، عدالت ستون دولت است، نه زينت آن. اما در اين‌جا عدالت در حد پرچم باقی مانده است؛ پرچمی که برافراشته شده، اما زير سايه‌اش گرسنگی حاکم است. اين تناقض تصادفی نيست؛ اين پيامد طبيعی نظامی‌ست که دين را برای مشروعيت به‌کار می‌برد، نه برای عدالت.

۲ ـ همه‌شموليت؛ واژه‌ای تهی، زندگی‌ای تهی
«حکومت همه‌شمول» زمانی معنا دارد که همه‌ی انسان‌ها در آن حق زندگی داشته باشند. اما وقتی:
زن از حيات اقتصادی حذف می‌شود، کار زير تيغ محدوديت ذبح می‌گردد، و جامعه در زندان تفسير يک‌دست گرفتار می‌شود، همه‌شموليت به يک دروغ سياسی بدل می‌گردد.
اين مادر از تعريف همه‌شموليت حذف شده است. نه در سياست جايی دارد، نه در تصميم، نه در حمايت. او فقط مصرف تبليغ صبر است؛ مصرفی مناسب منبرها، اما مرگبار برای زندگی.

۳ ـ زن؛ عزت در شعار، قربانی در واقعيت
حکومت از عزت زن بسيار سخن می‌گويد، اما عزت زمانی معنا دارد که زن امکان زنده‌ماندن داشته باشد.
عزتی که از نفقه جدا شود، خشونت اخلاقی است.حجابی که از نان جدا شود، ريای سياسی است.
اين مادر در برابر نظام سرکشی نکرده است؛ او فقط زندگی خواسته است. اما همين خواست، در اين‌جا به جرم تبديل شده است.
در چنين نظامی، زن يا بايد خاموش بماند، يا حذف شود، يا فروبريزد. هر سه انتخاب، انکار عدالت است.

۴ ـ امنيت يا خاموشی؟
حکومت، امنيت را بزرگ‌ترين دستاورد خود می‌داند. اما امنيتی که از عدالت جدا شود، به خاموشی بدل می‌گردد.
خاموشی زاده‌ی ترس است، نه رضايت. اين مادر خاموش است، اما اين خاموشی امنيت نيست؛ اين سکوتِ انسانِ شکسته است.
اين تصوير نشان می‌دهد که امنيت از سيریِ شکم آغاز می‌شود، نه از بستن دهان‌ها.

۵ ـ حساب سياسی؛ اين تصوير عبور نخواهد کرد
اين تصوير فراموش نخواهد شد. در هياهو‌ی تبليغات غرق نخواهد گشت.
با گذر زمان کهنه نخواهد شد.
زيرا اين تصوير پرسش است:
اگر اين عدالت اسلامی‌ست، پس ظلم چيست؟
اگر اين همه‌شموليت است، پس حذف چيست؟
اگر اين امنيت است، پس ترس چيست؟
تاريخ اين پرسش‌ها را از صاحبان شعار نخواهد پرسيد، بلکه از صاحبان تصميم خواهد پرسيد.

پايان؛ سخن آخر، هشدار آخر
اين نوشته احساسی نيست؛
اين فهرست اتهام نيست؛
اين متنِ حساب‌خواهی است.
اگر حکومت حاکم اين تصوير را در برابر خود قرار ندهد، فردا همين تصوير در برابر او خواهد ايستاد.
زيرا قدرت با برافراشتن پرچم حفظ نمی‌شود، قدرت با تضمين خم نشدن انسان حفظ می‌گردد.
و آن نظامی که مادری را به زمين می‌نشاند، هرچند نام اسلام را بر خود بگذارد، در تاريخ به‌عنوان نظام گرسنگی با نام عدالت ثبت خواهد شد.

نويسنده: شاهين پټهان

لینک کوتاه

https://sarie.news/a1374s
دکمه بازگشت به بالا