پس از خروج، جنگ طالبان بیهوده و فاقد توجیه است

همزمان با آغاز روند خروج نیروهای بین المللی از افغانستان بیم و امیدهایی در میان مردم افغانستان نقش بسته است. در صورتیکه این نیروها افغانستان را ترک نموده و هزینه‌ی میلیون دالری جنگ‌ها، قوای مسلح افغانستان را یاری نکند بیم آن می‌رود که کشور یکبار دیگر بستر و مأمن نیروهای تروریسم گردد. بیست سال همکاری جامعه جهانی با قوای امنیتی افغان، این نیروها را به رزمندگان مسلکی و قابل اعتماد مبدل کرده است که از توان مقابله و رویارویی با هرگونه عناصر ضد امنیتی برخوردار است، در نبود نیروهای بین المللی نگرانی از ناتوانی‌های قوای مسلح افغانستان به چشم نمی‌خورد؛ آنچه که باعث نگرانی است کمک هزینه‌ی جنگ است که سالانه میلیاردها دالر را بر دولت تحمیل می‌کند. طی بیست سال اخیر افغانستان نتوانست در راستای تأمین و خود کفایی قوای مسلح کشور برنامه‌های انکشاف اقتصادی را طرح و عملی سازی نماید تا قوای امنیتی از وابستگی اقتصادی به کشورهای جهان رهایی یابد، با وجودی که این کشور سرشار از منابع طبیعی است که در صورت استخراج و بهره برداری آن، نیازی به کمک‌های جهانی محسوس نیست؛ اما دولتمردان نتوانستند از فرصت به وجود آمده تهداب‌های دریافت هزینه را از این فرصت‌ها و امکانات مورد بهر برداری و استفاده قرار دهند، با این حال قوای مسلح کشور پس از بیست سال هنوز متکی به کمک‌های جامعه جهانی است.

این یک واقعیت است که نیروهای خارجی در بازه زمانی نا محدود در کشور ماندگار نیست، خروج این نیروها سبب امیدواری‌هایی نیز در کشور گردیده است، امید به اینکه مقام‌های مسئول و مردم افغانستان به این درک رسیده باشند که ساکنان اصلی این سرزمین افغان‌هاست و در هر گونه تحولات مثبت و منفی، تبعات آن مستقیما متوجه ساکنان این خطه جغرافیایی می‌باشد، حس عدم وابستگی و عدم اتکا به نیروهای بیرون مرزی، غرور خود اتکایی و استقلالیت به معنی واقعی را در نهاد هر افغان زنده می‌سازد. از سوی دیگر گروه طالبان که تاکنون با توجیه « جهاد » و « فتح » در برابر نیروهای امنیتی افغان و مردم این مرز و بوم می‌جنگیدند کاملا در خلأ مشروعیت قرار می‌گیرند. مردم افغانستان نیز با درک از این مهم که اکنون هیچ قوای خارجی در کشور وجود ندارد، چرا جنگ‌های خانمان سوز گروه طالبان بر علیه آنان عملا ادامه یابد به خود آمده و چاره‌ی در جهت بازدارندگی در این جهت که کشور یکبار دیگر به قهقرا نرود خواهند اندیشید؛ زیرا از قرائن موجود واضح است که پس از خروج نیروهای بین المللی، طالبان چنگ و دندان تیز نموده اند تا با تشدید اعمال خشونت، تصاحب قدرت را در رویاهای شان بپرورانند.

گروه طالبان تا ناوقت روز (جمعه) تصامیم احتمالی تازه‌ خود در پیوند به دو قضیه مهم (خروج نیروهای خارجی و مذاکرات صلح) را اعلام نکرده بود. تصامیم قبلی این گروه در پیوند به این دو قضیه روشن بود. گروه طالبان گفته بود که حملات این گروه از اول ماه می علیه نیروهای خارجی از سر گرفته می‌شود. این گروه هم‌چنان گفته بود تا زمانی که نیروهای خارجی در افغانستان حضور داشته باشند، در هیچ نشست مرتبط به صلح شرکت نخواهد کرد. با این وصف، اگر در پی فشارهای اخیر بین‌المللی تغییری در این تصامیم به میان نیامده باشد، باید چشم به راه فاز تازه‌ جنگ در کشور بود.

روند خروج نیروهای باقی‌مانده خارجی از افغانستان سه روز پیش رسماً آغاز شد. این روند قرار است تا یازدهم سپتامبر تکمیل شود. طبق توافق‌نامه دوحه، برنامه خروج باید تا اول ماه می که دیروز بود، تکمیل می‌شد. این کار به دلیل مشکلات فنی و بن‌بست مذاکرات صلح عملی نشد. در نتیجه، برنامه اعلامی گروه طالبان تا ناوقت روز جمعه از سرگیری حملات این گروه علیه نیروهای خارجی به دلیل نقض همین بند از توافق‌نامه دوحه و خودداری از شرکت در مذاکرات صلح بود. کشورهای عضو ترویکای توسعه‌یافته، هم‌زمان با شروع رسمی برنامه خروج، نشستی را برای پیش‌گیری از تشدید خشونت‌ها در افغانستان و تشویق گروه طالبان به بازگشت به میز مذاکره تدارک دیده بودند. نتایج این نشست و تأثیر آن روی تصامیم قبلی گروه طالبان تا ناوقت روز جمعه (دهم ثور) مشخص نشده بود. با این وصف، انتظار می‌رفت که نشست ترویکای توسعه‌یافته بتواند گروه طالبان را برای بازگشت به میز مذاکره تشویق و این گروه را از تصمیم جنگ با دولت و تشدید خشونت‌ها منصرف کند.

افغانستان، طبق تصمیم قبلی گروه طالبان، روزهای بسیار تاریک، خونین و مرگ‌باری را پیش‌ رو دارد. اگر طالبان به میز مذاکره برنگردد، فاز تازه‌ جنگ در این کشور آغاز خواهد شد. این جنگ تنها بین دولت و گروه طالبان است؛ دولتی که از سوی جامعه جهانی پشتیبانی سیاسی و مالی می‌شود و گروهی که در سطح جهانی منزوی است. در فاز تازه‌ جنگ، «اشغال» و «استقلال» دیگر بهانه و انگیزه‌ای برای این جنگ نیست. «طمع قدرت» و «انحصار قدرت»، تنها دلیل گروه طالبان برای این جنگ خواهد بود. از این جهت، «مشروعیت دینی» مورد ادعای گروه طالبان برای جنگ این گروه با دولت، در این فاز تازه به صورت خودکار زایل خواهد شد. هرچند قبل از این نیز بارها «مشروعیت دینی» جنگ این گروه در افغانستان زیر سوال رفته بود. در نتیجه، گروه طالبان نمی‌تواند دین را ابزاری برای جنگی قرار بدهد که غایت آن تنها «قبضه قدرت» و «انحصار قدرت» است.

با توجه به این‌که دولت آماده مذاکره با گروه طالبان بر سر تقسیم قدرت و آینده سیاسی کشور است، روی آوردن این گروه به گزینه نظامی قابل توجیه نیست. به ‌ویژه در شرایطی که نیروهای خارجی بار و بساط خود را جمع کرده‌اند و در حال ترک افغانستان هستند. گروه طالبان باید به پیامدهای تصمیم خود در شرایط کنونی عمیقاً فکر کند. تصمیم گروه طالبان برای جنگ در شرایطی که دولت آماده مذاکره است، از هیچ حیث قابل توجیه نیست. این تصمیم باعث می‌شود که دولت در موضع دفاعی قرار بگیرد و به مقاومت و سرکوب روی بیاورد. بدیهی‌ترین پیامد این تقابل، مرگ، ویرانی، آواره‌گی، فقر و فاجعه است.

جنگ گروه طالبان با دولت در شرایط جدید یک جنگ بیهوده خواهد بود. از این جنگ، همسایه‌های افغانستان، قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی و سازمان‌های بین‌المللی حمایت نخواهند کرد. در داخل افغانستان نیز جنگ گروه طالبان با دولت طرفدار ندارد. با این وصف، به نظر نمی‌رسد که گروه طالبان بتواند از راه جنگ به مقاصد و مطامع سیاسی خود برسد. بهتر است که گروه طالبان سطح مخالفت‌ها با ادامه این جنگ را ارزیابی کند. تنها با ارزیابی واقع‌بینانه و مسوولانه از این جنگ و پیامدهای آن متوجه خواهد شد که در پایان چیزی به دست نخواهد آورد. از این‌رو، تصمیم گرفتن برای ادامه جنگی که نتایج آن چیزی غیر از مرگ، تباهی، ویرانی و آواره‌گی نیست، یک تصمیم کاملاً بیهوده است.

گروه طالبان با تصور «پیروزی» نباید افغانستان را وارد یک جنگ بی‌پایان دیگر کند. خروج نیروهای خارجی از افغانستان در کنار آن‌که خواست امریکا و ناتو بود، تصمیم افغان‌ها نیز بود. این تصمیم در لویه‌جرگه و هم‌زمان با مذاکرات امریکا و طالبان در دوحه برای پایان این جنگ ویران‌گر اتخاذ و اعلام شده بود. بنابراین، گروه طالبان، تصمیم خروج را نباید «فتح و پیروزی» تصور کند و با همین تصور، جنگ را وارد فاز تازه‌ای بسازد. طبیعی است که مردم افغانستان در فاز تازه‌ جنگ در کنار دولت به مقاومت روی خواهند آورد؛ زیرا مردم افغانستان هرگز آماده بازگشت به گذشته نیستند و پاسخ آن‌ها به «امارت» منفی است. همین که مردم به مذاکره با گروه طالبان راضی شده‌اند، خود یک غنیمت بزرگ و یک فرصت عظیم برای این گروه است. گروه طالبان بهتر است قدر این فرصت را بداند و با پرهیز از تشدید خشونت‌ها وارد مذاکره با دولت شود. این تنها راه حل قضیه افغانستان است. جنگ دیگر راه حل نیست. به فرض محال، اگر این گروه تصرف و انحصار قدرت را در مخیله شان پرورده باشند یک خواب و رویایی بیش نیست، در جامعه متکثری که اقوام مختلف با عقاید و ایدئولوژی‌های گوناگون در جغرافیای واحد به سر می‌برند، حاکمیت یک گروه اقلیت به صورت انحصاری ممکن نیست؛ نه تنها که توسل به خشونت و مجرای نظامی راه حل رسیدن به حاکمیت انحصاری نیست بلکه عملا چنین چیزی نا ممکن است، در جوامع متکثر، صرفا نظام جمهوی آئینه تمام نمای اقوام و عقاید مختلف است، هرگونه انحصار و مفکوره انحصار گرایی نه تنها که انحصارگرایان را هم نمی‌تواند به سکوی قدرت برساند؛ بلکه اندک فرصتی هم که در راستای همپذیری وجود دارد از بین رفته و زمینه‌ی جنگ طولانی مدت را هموار می‌سازد که در این صورت هیچ قوم و گروهی نمی‌تواند به آرامش دست یافته و تنور داغ جنگ و خشونت همانند چهار دهه‌ی جاری مردم افغانستان را هیزم سوخت این جنگ‌های بی هدف قرار داده و جنگ برای هیچ را یکبار دیگر در صفحات تاریخ کشور ثبت خواهد نمود.

لینک کوتاه

https://sarie.news/a400b
دکمه بازگشت به بالا