پشت پرده ادعاهای طالبان؛ اظهاراتی که نیازمند راستیآزمایی است

مصاحبه اخیر ذبیحالله مجاهد، سخنگوی حکومت کنونی افغانستان، با صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بار دیگر صحنهای بود که در آن طالبان تلاش کرد تصویری مثبت، باثبات و روبهپیشرفت از خود به نمایش بگذارد؛ اما در پسِ این تصویر، مجموعهای از تناقضها، ادعاهای بدون پشتوانه و پرسشهای بیپاسخ وجود دارد که نیازمند تحلیل و واکاوی جدی است. این گزارش تحلیلی با رویکرد روزنامهنگارانه، تلاش میکند مهمترین محورهای مطرحشده در این گفتوگو را بیطرفانه و واقعگرایانه بررسی کند.
مجاهد در ابتدای گفتگو با اشاره به تحقق «۷۰ درصد برنامههای امارت اسلامی» کوشید این پیام را منتقل کند که طالبان در مسیر حکمرانی موفق بوده و افغانستان وارد مرحله جدیدی از ثبات شده است. با این حال، او هیچ شاخص، گزارش یا معیار کمی و کیفیای ارائه نکرد تا مشخص شود این پیشرفت در کدام حوزهها و بر اساس چه استانداردی محاسبه شده است. فقدان هرگونه اشاره به وضعیت حقوق بشر، محرومیت دختران از آموزش، رکود اقتصادی، فقر و بیکاری روز افزون، محدودیتهای رسانهای و محدودیتهای مدنی، این ادعا را بیش از آنکه واقعی جلوه دهد، به شعاری تبلیغاتی تبدیل میکند.
در ادامه، سخنگوی طالبان از وجود ۴۰ نمایندگی دیپلماتیک در خارج از کشور سخن گفت، اما واقعیت این است که با وجود این دفاتر، هنوز هیچ دولتی طالبان را به رسمیت نشناخته است. مجاهد تلاش کرد مسئولیت این عدم رسمیتیابی را به گردن «فضاسازیهای سیاسی» بیندازد، اما واضح است که دلیل اصلی این موضوع، نقض گسترده حقوق زنان، حذف اقوام و نیروهای مخالف از ساختار قدرت، نبود قانون اساسی، و نبود سازوکارهای شفاف حکمرانی است. فرافکنی سیاسی در این زمینه کمکی به تغییر واقعیت نمیکند.
یکی از محورهای مورد تأکید مجاهد، گلایه از حضور پهپادهای آمریکایی در حریم هوایی کشور بود. این سخنان در شرایطی مطرح شد که هیچ اقدام و راه حل حقوقی یا دیپلماتیک برای پیگیری این ادعا و کنترل این وضعیت از سوی طالبان ثبت نشده است. در عرصه بینالملل، اعتراض رسانهای بدون پشتوانه و طرح عملی، عملاً تأثیر چندانی ندارد. این شکاف میان سخن و عمل، از چالشهای مهم سیاستگذاری امارت اسلامی است.
در بخش دیگری از مصاحبه، مجاهد از میزبانی گسترده جمهوری اسلامی ایران از مهاجران افغان قدردانی کرد. ایران طی چند دهه اخیر یکی از بزرگترین میزبانان مهاجران افغانستان بوده است؛ اما در مقابل، طالبان تاکنون برنامه مشخصی برای بازگشت داوطلبانه مهاجران، ایجاد اشتغال، تأمین خدمات اجتماعی یا کاهش فشارهای اقتصادی بر خانوادههای بازگشت کننده ارائه نکردهاند. مسئله مهاجرت، امروز یکی از مهمترین محورهای اختلافی میان دو کشور است و بدون تدوین برنامهای منسجم از سوی امارت اسلامی، حل آن دشوار خواهد بود.
موضوع حقابه هیرمند نیز یکی از جدیترین موضوعاتی بود که در این گفتوگو مطرح شد. مجاهد بار دیگر خشکسالی را دلیل اصلی کاهش آب دانست، اما همانند گذشته، هیچ داده هیدرولوژیک برای راستی آزمایی جریان آب، آمار رسمی یا گزارش شفاف و قابل راستیآزمایی در این زمینه ارائه نکرد. نبود شفافیت در ارائه اطلاعات، نهتنها کمکی به حل تنشها نمیکند بلکه اعتمادسازی میان دو کشور را دشوارتر میسازد.
وی در ادامه مصاحبه از فرصتهای اقتصادی مشترک میان ایران و افغانستان سخن گفت. واقعیت این است که ظرفیتهای اقتصادی دو کشور، از تجارت گرفته تا سرمایهگذاری در انرژی و معادن، کمنظیر است. اما آنچه مانع بهرهبرداری از این فرصتها شده، نبود اراده سیاسی روشن و نبود سازوکارهای اجرایی است. طالبان هنوز دستورکار مشخصی برای جذب سرمایهگذاری خارجی و ایجاد امنیت پایدار برای تجار ارائه نکرده است.
بخش زبان فارسی یکی از محورهای حساس این گفتوگو بود. مجاهد تأکید کرد که فارسی یکی از زبانهای رسمی افغانستان است، اما واقعیت این است که در سالهای اخیر اقداماتی از سوی طالبان انجام شده که نشاندهنده نوعی گرایش قومگرایانه و تضعیف جایگاه فارسی در رسانه، محیطهای علمی و عرصه سیاست است. نگاه متوازن و شفاف به زبانهای ملی یکی از پیششرطهای انسجام اجتماعی در افغانستان است؛ امری که طالبان هنوز بهصورت یکپارچه از آن دفاع نکردهاند.
مجاهد همچنین رسانههای غربی را عامل تخریب روابط ایران و افغانستان معرفی کرد، اما اشارهای نکرد که رسانههای نزدیک به امارت اسلامی نیز با سانسور، روایتسازی و محدودیت برای خبرنگاران مستقل، نقش قابل توجهی در ایجاد تصویرهای نادرست از واقعیتهای دو کشور دارند. اجازه فعالیت گسترده به رسانه بیبیسی در مناطق مرزی با ایران نمونهای از تناقضهای موجود در سیاست رسانهای افغانستان است.
در زمینه امنیت مرزی نیز، با وجود تأکید مجاهد بر همکاری با ایران، واقعیت این است که نبود کنترل مؤثر در بخشهایی از مرز و افزایش فعالیت قاچاقچیان و گروههای تندرو همچنان تهدیدی جدی برای منطقه است. بدون ایجاد سازوکارهای مشترک و منظم، ثبات مرزی دستیافتنی نخواهد بود.
آقای مجاهد از نبود دادگاه بینالمللی برای محاکمه آمریکا انتقاد کرد، اما هیچ نقشهراه یا اقدام حقوقی مشخصی در این زمینه از سوی طالبان ارائه نشد. این موضوع بیش از آنکه یک مطالبه حقوقی باشد، بیشتر جنبه سیاسی و تبلیغاتی دارد. وی در خصوص داعش ادعا کرد که امارت اسلامی این گروه را تحت کنترل دارد. با این حال، هشدارهای مداوم کشورهای منطقه و نبود گزارشهای مستقل امنیتی نشان میدهد که نگرانی درباره نقش و قدرت داعش همچنان پابرجاست.
در مورد مبارزه با مواد مخدر نیز، هرچند کاهش کشت خشخاش قابل توجه بوده، اما افزایش تولید مواد مخدر صنعتی تهدیدی جدیتر از گذشته محسوب میشود. نبود برنامه جامع برای مقابله با شبکههای قاچاق، نهتنها افغانستان بلکه منطقه را در معرض تهدیدهای جدید قرار داده است.
روابط طالبان با پاکستان نیز موضوعی مهم در این مصاحبه بود. مجاهد تجاوز اخیر پاکستان به خاک افغانستان را محکوم کرد، اما همزمان تأکید داشت که همکاری با اسلامآباد باید ادامه یابد. این تناقض نشاندهنده بیثباتی و نبود راهبرد مشخص در سیاست خارجی طالبان است، افزون بر آن سخنگوی طالبان با حمایت کلامی از مردم فلسطین سخن گفت، اما جای سئوال است که چرا در چهار سال گذشته حتی یک مراسم رسمی برای روز قدس در افغانستان برگزار نشده است؟ فاصله میان شعار و عمل، در این حوزه نیز بهوضوح دیده میشود.
مجاهد از روابط مثبت با ایران سخن گفت، اما واضح است که چالشهایی مانند مهاجرت، آب، قاچاق، امنیت مرزی و اعتمادسازی هنوز بهطور جدی با این کشور حلوفصل نشدهاند. به نظر میرسد که مسیر اعتمادسازی میان دو کشور، نیازمند شفافیت، پاسخگویی و اقدام عملی از سوی حاکمیت طالبان است.
نویسنده: عبدالحی حبیبی

