پنج دهه جنگ، پنج نسل خشن؛ لزوم انعطاف پذیری در روابط اجتماعی

جامعه افغانستان به عنوان یک کتلهی که دارای جغرافیای سیاسی است در مراودات اجتماعی اکثرا دچار چالش در روابط و سختگیری علیه همدیگر اند، فرهنگ اجتماعی خشن در جامعه بخش لاینفک زندگی پنج دههی اخیر مردم ما بوده است، زیرا طی پنج دهه جنگ و درگیری افغانها از صلب مادر تا بزرگسالی همواره صدای تفنگ و گلوله، ناله و فریاد شنیده اند و این میتواند بر جنین تاثیر گذاشته و حتی بزرگسالان را نیز منحرف سازد. فرهنگ اجتماعی خشن باعث بازیافت جامعه مریض و و روانی گردیده و به سرعت اعضای جامعه را در قبال همدیگر بدبین، پوچ زبان و یاوهگو نماید.
تاثیر کلام بر روح و روان انسان و مفکوره اش به جد تعیین کننده و حایز اهمیت است، کلمات مسیر زندگی انسان را جهت میبخشد و به عنوان بازدهی غیر قابل انکار همانند خودش را در زندگی وارد میکند، لذا انسان باید سعی نماید تا کارمای کلمات و فکر را درک کرده و هر دو مورد را به وجه احسن ادا نمایند؛ زیرا هر آنچه که میگوید و فکر میکند در واقع آن را به زندگی اش دعوت کرده و بعد از چند مدتی آن را به عنوان واقعیت ملموس و محسوس دریافت خواهد کرد. لذا کلام و مفکوره همواره باید نرم و منعطف بود و به نیکوترین شیوه فکر گردیده و در کلام ادا گردد.
فرهنگ خشونت، رفتارهای روزمره افغانها را تحت تاثیر قرار داده و در زندگی اجتماعی اعم از خانه، محیط کار و بازار به نحوی از انحا تبارز مییابد. تبادله کلمات خشونت آمیز منجر به درگیریهای فیزیکی گردیده و تا حد خونریزی و مرگ به پیش میرود، علاقهمندی افغانها به تفنگ و اسلحه و ابزار آلات خشونت آمیز بخشی از این فرهنگ اجتماعی خشن میباشد که ابعاد فکری و فیزیکی مردم این سرزمین را در نوردیده است، افغانها در مراودات روزانه شان کمتر به همدیگر انعطاف نشان داده و بر سر اندک مسائل خشونتهای گوناگون علیه همدیگر روا میدارند.
فرهنگ عفو و بخشش کمتر در جامعه جا افتاده و هر فردی به تناسب خشونتی که از خود بروز میدهند، میزان شجاعت و مردانگی اش را محاسبه میکند؛ روانشناسان معتقد اند کسی که فریاد میزند الزاما از چیزی و یا کسی ترسیده است، ترس از دست دادن چیزی و یا ترس لتوکوب شدن توسط کسی منجر به فریاد و خشونت بیشتر میگردد. انسان متعادل و مسلط بر خود هیچگاه فریاد نمیکشد؛ بلکه با آرامش و ملایمت مراد و مقصود دلش را به مخاطب منتقل میکند.
مهربانی و عطوفت باعث میگردد که جامعه رحمانی به بار آمده و افراد آن همواره با محبت و همدیگرپذیری کنارهم قرار بگیرند، عاطفه از خصوصیات انسان وارسته و بجا رسیده است که درونمایه اش پر از در و گوهر است و عطر محبت اش اطراف و محیط پیرامونی را خوشبو میکند. شخصیت مهربان، با خودش در صلح است و صلح درونی اش باعث میگردد محیط پیرامونی اش نیز زیبایی و عشق را دریافت کند. اگر جامعه افغانستان بخواهد همواره با عشق و محبت کنار هم زندگی کنند و در فضای کاملا آرام و مانوس به سر ببرند باید مهربانی را برگزینند و در مقاطع گوناگون همدیگر را تحمل نمایند.
یادداشت اختصاصی/ خبرگزاری سریع
لینک کوتاه