پیام های اولیه و خطرناک “طرح توحید شده توافق صلح”
سید آصف حسینی
با مطالعه دقیق”طرح توحید شده توافق صلح”، جدا از جنبه تخنیکی محتوای این طرح بعنوان سند سرنوشت آینده افغانستان، برای خواننده چند پیام خطرناک به ذهن می رسند:
۱. کوتاه عرض کنم که در افغانستان، خوب یا بد تنها معیارها قومی نیست، بلکه قومیت خودش فعلا یک معیار واقعی است. در ساحه سیاست، شرایط و مقتضیات هر قوم و حتی منطقه، نیز متفاوت از یک دیگر است. شرایط و مقتضیات پشتون ها با تاجیک ها و هریک با هزاره ها متفاوت اند. اگر یک نگاه و یک نسخه جواب می گفت باید همان نگاه سلطه گرایانه یک قوم حاکم جواب می گفت، چون جواب نگفته، این همه تنش و چالش فعلی ایجاد شده است.
خوب، حالا متاسفانه در طرح توافق صلح نیز، پیش فرض تدوین کنندگان به ترتیب سلسله مراتب در درجه اول پشتون، در مرحله دوم تاجیک و بعد هزاره و ازبیک بوده است.
به خاطر داریم که طرح تقسیم قدرت بین رییس جمهور و صدر اعظم میان تاجیک و پشتون حتی از زمان چالشهای انتخابات ریاست جمهوری اخیر از جانب آقای قانونی و دکتر عبدالله مطرح بود که اینک همان را بعنوان ساختار نظام سیاسی آینده افغانستان پس از توافق صلح، در این طرح توحید شده تدوین کرده است.
علاوه بر ارائه همان طرح، برای هریک از دو قوم یاد شده یک معاون نیز در نظر گرفته شده و طبق پیش فرض ذهنی و تجربه فعلی، برای دو قوم ازبیک و هزاره تنها، یک یک معاونت در نظر گرفته شده است. این نگاه سلطه گرایانه و قالبی قومی همان چیزی است که یکتاریخ از آن رنج مشترک برده ایم و مشترک مبارزه کرده ایم.
اما اکنون، این نگاه تدوین کنندگان متن توافقنامه، به مردمان هزاره و ازبیک این پیام را می رساند که این دو قوم شبیه دوره کمپاین های ریاست جمهوری، فلسفه وجودی شان برای مبارزه جهت رقابت، پیروزی و توافق آن دو قوم دیگر اند و دیگر هیچ. علاوه برآن، این منطق همان طرح اصلاح شده طالبان است با این پیام که این چهار قوم در ساختار قدرت و نظام بمانند و باقی اقوام به گورستان بروند. تقریبا شبیه اکنون.
بنابراین تمام اقوام و شهروندان کشور با درک اهمیت موضوع، برای اصلاح این طرح حیاتی و سرنوشت ساز، احساس مسئولیت کنند و دیدگاه شان را واضح بیان کنند.
۲. تلاش و نگاه اکثریت تنظیم کنندگان این طرح، به تشکیل” دولت انتقالی” و موافقت با این اداره موقت، معطوف بوده است و یا در خوشبینانه ترین نگاه، این حس و خواست ذهنی بر کار آنان به شدت غلبه یافته بوده است. حال آنکه آنان نیک میدانند که ارزشهای نسبی مدنی موجود که حاصل جان فشانی های مشترک مردم افغانستان است و نیز بنیاد گذاری یک نظام مطمئن برای آینده افغانستان، باید اولویت اصلی و سرلوحه کار و نگاه شان باید قرار می گرفت.
همین ذوق زدگی و فرصت های موقتی، در طرح کنفرانس بن در سال ۲۰۰۱ نیز رشته تدبیر را از دست آقای یونس قانونی به نمایندگی از جبهه مقاومت ربود و فرصت های بزرگ برای بنیادگذاری ساختارهای حیاتی، سلب گردید.
۳. اصل اینست که نهادهای قانونی و ملی نظام بعنوان حاصل قربانی های چهار دهه اخیر باید محفوظ بمانند و برای تعدیل و اصلاح نظام پس از مرحله صلح، تلاش تخنیکی شود. نه آنکه هرچه که تاکنون رشته شده به مقدم طالبان فرو ریخته شوند و همه چیز از نو آغاز شود. اگر با همین اصل نگاه کنیم، “طرح حکومت صلح” از جانب حکومت، به جای طرح” دولت انتقالی صلح” از جانب شورای عالی صلح، منطقیتر بود.
اما در متن “طرح توحید شده توافق صلح” از طرح حکومت، فقط یک عکس کوچک و کپی شده در حد یک نقاشی آمده است و بس! ولی در مورد طرح حکومت انتقالی بیش از پنج صفحه توضیح و تبیین صورت گرفته است. این کار دو پیام دارد؛ یکی اینکه کمیته توحید به ریاست آقای قانونی در شورای عالی صلح خیلی غرق در ذهنیت جناحی و سمتی شده بوده که متوجه نبوده به نمایندگی از همه نهادها دارد این کار را مدیریت می کند.
دیگر اینکه اگر ارگ ریاست جمهوری آن قدر ضعیف برخورد کند و کسانی را بعنوان نماینده برای ارائه و دفاع از طرح های تخنیکی و حیاتی به این جلسات مهم بفرستد که اصلا یا موضوع را نفهمند یا خوب نمایندگی و دفاع نتوانند، از همین حالا معلوم است که در کنفرانس استانبول طرح و ایده حکومت غریب، بی دفاع و در حاشیه خواهد ماند.