یازدهم سپتامبر؛ واقعیتی تراژیک یا سناریویی ساختگی؟

سیاست ماکیاولیستی ایجاب میکند که برای حفظ و تداوم قدرت، به هر ابزار و وسیلهای متوسل شد، حتی اگر به قتل و کشتار انسانهای بیگناه بینجامد. در این نگرش به سیاست، اخلاق جایگاهی ندارد، بلکه ضروری میداند که برای حفظ قدرت و مولفههای آن برای حلقهای محدود از انسانهای پست و فرومایه که نه از کمالات انسانی بهرهمندند و نه درایت مدیریت و بهبود اوضاع را دارند به هر وسیلهای متوسل شد. ماکیاولیسم معتقد است حاکم اگر بخواهد باقی بماند و موفق باشد، نباید از شرارت و اعمال خشونتآمیز بترسد، زیرا بدون شرارت، حفظ دولت ممکن نیست. حکومت برای کسب قدرت، گسترش و حفظ آن، مجاز است به هر عملی از قبیل کشتار، خیانت، ترور، تقلب و… دست بزند و هر شیوهای، حتی اگر منافی اخلاق، شرف و عدالت باشد، برای رسیدن به هدفش روا میدارد. این مکتب بر این باور است که سیاستمداران باید کاملاً واقعبین، مادینگر و جدی باشند؛ آنقدر سختگیر که اگر تکالیف دینی، اخلاقی و احساسات، سد راه آنان شود، از آنها صرفنظر کنند و هیچ هدفی جز رسیدن به مقصود نداشته باشند. ماکیاولیسم از ریاکاری نیز رویگردان نیست و چهبسا آن را تحسین میکند. ماکیاولی به شهریاران پند میدهد که از صاف و صادق بودن بپرهیزند. هیچ لزومی ندارد شهریاری به همه صفات نیک از جمله صداقت، پاکدامنی، پایبندی به مذهب و ادب آراسته باشد، اما باید بتواند خود را چنان جلوه دهد که گویی تمامی آنها را داراست. داشتن این صفات برای شهریار زیانبار است، اما اگر بتواند به مردم نشان دهد که آنها را دارد، مفید و سودمند است.
حال با همین پیشفرض، بیاییم سیاستها و رویکردهای دولتمردان امریکا را در قبال مردم خود و مردم جهان بررسی کنیم، بهویژه مسئله یازدهم سپتامبر و تحولات پس از آن.
در ساعت ۸:۴۶ صبح روز ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، وقتی هواپیمایی به ساختمان شمالی برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویارک برخورد کرد، در ابتدا خبری باورنکردنی و در حد شایعه به نظر میرسید، حتی برای حاضرین در نیویارک که سوختن آن برج غولآسا را به چشم خود میدیدند. اما باورنکردنیتر از آن، تصویربرداری و عکاسی از آن صحنه بود! چگونه فرد یا گروهی دقیقاً در همان لحظه میتوانستند در زاویهای قرار گرفته باشند که برخورد هواپیما با برج را مستقیماً فیلمبرداری کنند؟! هفده دقیقه بعد، در ساعت ۹:۰۳، هواپیمای دیگری به برج جنوبی برخورد کرد. اینبار تصاویر بهطور زنده از تلویزیون پخش میشد، اما انگار تماشاگران چندان شگفتزده نشده بودند؛ گویی مشغول تماشای یک فیلم سینمایی بودند. چرا که در طول ۲۰ سال پیش از آن، بارها و بارها در فیلمها، سریالها و حتی انیمیشنها، حمله به این برجها و سوختن و فروریختن آنها را دیده بودند و تصاویرش در ناخودآگاهشان نقش بسته بود.
شگفتی در فروریختن غیرعادی برجها
هر دو برج پس از ساعتی سوختن در طبقات برخوردی، به طرز شگفتآوری فروریختند و همین مسئله بیش از خودِ تهاجم، موجب حیرت و پرسش گردید. در واقع، برجها هنگام فروریختن مانند یک ساختمان چندطبقه بهطور عادی تخریب نشدند؛ یعنی طبقهبهطبقه فرو نریختند، بلکه هر دو برج با سرعتی معادل سقوط آزاد و تنها در مدت ۹.۲ ثانیه کاملاً تخریب شدند! به اعتقاد کارشناسان و متخصصان سازه و معماری، چنین تخریبی بدون انفجارهای کمکی در قسمتهای مختلف آن برجها امکانپذیر نبود. به عبارت دیگر، سیستمی برای تخریب کنترلشده درون هر طبقه وجود داشته است. کارگران داخل ساختمان نیز با مشاهدات خود این فرضیه را تأیید کردند. یکی از آنها به خبرنگاران گفت: «وقتی بیرون آمدیم و از ساختمان دور شدیم، به چشم دیدیم که طبقهبهطبقه منفجر میشد؛ انگار در هر طبقه بمب کار گذاشته بودند تا ساختمان را منهدم کنند…»
خدمهای که در لحظه فروریختن برجها در محل حادثه بودند، اظهار کردند که ابتدا انفجاری آنها را از زیر به بالا پرتاب کرد و سپس بهطور مسلسلوار صداهای انفجار از اطراف شنیده شد. ویلیام رودریگز، یکی از خدمه برجهای تجارت جهانی که به عنوان قهرمان ملی یازدهم سپتامبر نیز نام گرفت، در فیلم مستند «ما آنجا بودیم» گفت: «در همان لحظهای که مرا از زیر آوار بیرون کشیدند، گفتم که صدای انفجارها را شنیدم…». هفده نفر از مأموران آتشنشانی که جان سالم به در بردند نیز همین روایت را تکرار کردند. وقتی ساختمانها میسوختند، هیچکس گمان نمیکرد که فر بریزند و به هیچ وجه به نظر نمیرسید که مانند یک عملیات «تخریب کنترلشده»ی از پیش طراحیشده، به آن صورت فرو بریزند.
گروههای متعدد علمی و تحقیقاتی، جزءبهجزء حادثه را مورد بررسی و موشکافی دقیق قرار دادند و کارشناسان بسیاری وارد ماجرا شدند. بیش از ۷۰ فیزیکدان، محقق و استاد دانشگاه در «گروه روشنفکران جویای حقیقت» گرد هم آمدند و حتی خاکهای باقیمانده از برجهای فروریخته را مورد آزمایشهای دقیق قرار دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که در تخریب برجهای دوقلو از نوعی ماده منفجره قوی موسوم به «نانوترمیت» استفاده شده است. پروفسور «استیون جونز»، استاد فیزیک هستهای دانشگاه بریگم یانگ و رئیس «گروه روشنفکران جویای حقیقت» که همراه دیگر همکارانش روی دلایل ریزش برجهای دوقلو تحقیق علمی میکرد، اعلام نمود که حرارت ناشی از سوخت هواپیما به هیچوجه انرژی لازم برای فروریختن این ساختمانها را ایجاد نمیکرد. پروفسور جونز گفت: «… امکان نداشت برجهای دوقلو با برخورد دو هواپیمای مسافربری به این شکلی که دیدید، فرو بریزند. سوختن سوخت هواپیماهای جت، دمای کافی برای ذوب کردن فولاد را تأمین نمیکند و دود سفیدی که در اطراف این برجها دیده شد، از نشانههای انفجارهای کنترلشده برای فروریختن آنهاست.»
پنجاه درصد ساکنین نیویورک باور دارند که رهبران امریکا از حملات یازدهم سپتامبر اطلاع داشتند.
کوری رووه، یکی از سازندگان فیلم که ۲۳ ساله بود، در مصاحبه با مجله تایم گفت: «آن ۱۹ هواپیماربا در عرض ۲ ساعت از تمامی بخشهای امنیتی به راحتی گذشتند و ۴ هواپیمای مسافربری را به چنین ساختمانهایی کوبیدند و در تمام این مدت، ارتش هیچ اقدامی برای متوقف کردن آنها انجام نداد آن هم در محافظتشدهترین فضای هوایی سراسر جهان در ایالات متحده. به نظر من این توطئه دولت امریکا و دستگاه بوش است. دولت در این فیلمنامه، نقش وطنپرستی تحسینبرانگیزش را به خوبی بازی کرد.» او در ادامه به این موضوع اشاره کرد که اگر بخواهید سلاحهای کشتار جمعی ساختگی را در کشوری دیگر ریشهکن کنید، بهترین کار راه انداختن چنین حملات تروریستی ساختگی به کشور خودتان است. او در این جملات به حمله امریکا به عراق و آغاز جنگی تاریخی اشاره کرد که جرج بوش نام جنگ صلیبی نوین بر آن نهاد. جنگی که قرار بود پس از لشکرکشی امریکا و همپیمانانش به عراق و افغانستان، به نتیجهای برسد که قرنها مدنظر تئوریسینهای غرب صلیبی/صهیونیست بود. چنانکه وسلی کلارک، فرمانده سابق سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در اروپا، در یک برنامه تلویزیونی گفت: «امریکا اوایل سال ۲۰۰۱ میلادی تصمیم گرفته بود به عراق، سوریه، لبنان، لیبی، سومالی، سودان و ایران حمله کند و قرار بود طی ۵ سال این کشورها اشغال شوند. اما…»
این است سیاست ماکیاولیستی که مبتنی بر تئوری «هدف، وسیله را توجیه میکند». در این نوشتار کوتاه دریافتیم که دولتمردان امریکا برای دستیابی به اهدافشان، حاضرند مردم خود و مردم جهان را قربانی کنند تا به خواستههای خود برسند.
یادداشت اختصاصی / خبرگزاری سریع
لینک کوتاه