یازدهم سپتمبر؛ پیامدهای تجاوز و حضور بیست ساله در افغانستان

در یازدهم سپتمبر سال ۲۰۰۱، فروپاشی مرکز تجارت جهانی در قلب نیویارک تنها یک فاجعهٔ شهری نبود، بلکه آغاز یک مرحلهٔ نوین در سیاست جهانی بود. ایالات متحدهٔ امریکا که خود را قدرت برتر جهان میپنداشت، مسئولیت این حملات را بر شبکهٔ القاعده انداخت و افغانستان را نخستین هدف خود قرار داد. در همان روز، جهان وارد یک استراتژی طولانی و پرچالش به نام «جنگ جهانی علیه تروریزم» شد.
امریکا به سرعت حمایت ناتو و متحدان خود را به دست آورد. رژیم طالبان به مثابه گروهی معرفی شد که به تروریستان پناه داده است. در هفتم اکتبر ۲۰۰۱ بمبارانهای امریکا و متحدانش آغاز گردید، طالبان سقوط کردند و در کنفرانس بُن یک حکومت موقت ایجاد شد. از همانجا قضیهٔ افغانستان از دست مردم بیرون گردید و به بخشی از بازیهای ژئوپولیتیک قدرتهای جهانی مبدل شد.
امریکا اعلان کرد که افغانستان را از وجود تروریستان پاک میکند، اما جنگ پیچیدهتر گردید. طالبان از بین نرفتند، بلکه در مناطق قبایلی پاکستان پناه یافتند و به تدریج دوباره قدرت گرفتند. در این بیست سال هزاران عسکر امریکایی و ناتو و دهها هزار نظامی و غیرنظامی افغان کشته شدند. جنگ به هر خانهٔ افغان رسید.
به نام دموکراسی قانون اساسی نوشته شد، پارلمان و ریاست جمهوری ایجاد گردید، اما این ساختارها به جای اعتماد مردمی به سمبول فساد، زورمندی، انحصار قومی و نفوذ خارجی تبدیل شدند. سیاست به جای مردمسالاری به میدان معاملهگری مبدل شد.
میلیاردها دالر کمکهای بینالمللی به افغانستان سرازیر شد، اما به جای ایجاد یک اقتصاد پایدار، جیبهای مافیا و شرکتهای خارجی پر گردید. در شهرها تغییرات ساختمانی رخ داد، ولی فقر و گرسنگی در روستاها همچنان باقی ماند.
در این مدت آزادی نسبی بیان، فرصتهای آموزشی و کاری برای زنان، گسترش رسانهها و رشد اندیشههای نو در میان جوانان دستاوردهایی بودند که به جامعهٔ افغانستان رنگ تازه بخشیدند. اما این دستاوردها به دلیل بیثباتی سیاسی و نبود صلح دوامدار نگردید.
افغانستان تنها میدان جنگ امریکا و طالبان نبود؛ بلکه کشورهای منطقه چون پاکستان، ایران، روسیه، چین و هند هر یک برای گسترش نفوذ خود دخیل بودند. پاکستان پناهگاه طالبان را فراهم کرد، ایران بسته به منافع خود گاهی در برابر امریکا و گاهی در موازات آن حرکت کرد. افغانستان قربانی اصلی جنگهای استخباراتی منطقه شد.
در سال ۲۰۲۰ توافقنامهٔ دوحه میان امریکا و طالبان امضا شد. حکومت افغانستان که باید شریک صلح میبود، به حاشیه رانده شد. امریکا خروج نیروهایش را پایان جنگ اعلان کرد، اما در حقیقت دروازهٔ فاجعهٔ دیگری را به روی مردم افغانستان باز کرد. در سال ۲۰۲۱ بازگشت سریع طالبان جهان را حیران کرد، اما مردم افغانستان بزرگترین قربانی آن شدند.
پیامدهای بیست سال حضور امریکا در افغانستان:
تلفات انسانی: صدها هزار افغان کشته و زخمی شدند.
مهاجرتها: میلیونها افغان بار دیگر به کشورهای همسایه و غربی مهاجر گردیدند.
فساد: افغانستان در ردیف فاسدترین کشورهای جهان قرار گرفت.
بیاعتمادی: مردم بر سیاست، حکومت و حتی بر خارجیها بیباور شدند.
پسرفت اجتماعی: دستاوردهای نسبی در عرصهٔ حقوق زنان و آزادی بیان با بازگشت طالبان در معرض نابودی قرار گرفت.
امروز افغانستان با انزوای بینالمللی، سقوط اقتصادی، بحران بشری و نابودی حقوق زنان روبهرو است. بیست سال حضور امریکا زندگی مردم را تغییر نداد، بلکه افغانستان را به میدان رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل کرد. پرسش اصلی این است: مردم افغانستان چه آموختند؟
درس اصلی باید این باشد که هیچ نیروی خارجی نمیتواند سرنوشت ما را تغییر دهد. تا زمانی که خود ما راهحل مشکلاتمان را بر اساس وحدت ملی، عدالت اجتماعی و ارادهٔ مردمی جستجو نکنیم، هر مداخلهٔ خارجی آغاز فاجعهٔ دیگری خواهد بود.
یازدهم سپتمبر برای افغانستان تنها آغاز یک جنگ جهانی نبود، بلکه دروازهای تازه از قربانی، خونریزی، بیباوری و فقر بیست ساله بود. امریکا آمد، بیست سال ماند، هزاران طرح ساخت، اما افغانستان دوباره به همان نقطهٔ قبل از ۲۰۰۱ بازگشت. بار اصلی این تراژدی بر دوش مردم افغانستان باقی ماند. آیندهٔ ما تنها در دستان خود ما است، نه در قصرهای واشنگتن، نه در مسکو و نه در اسلامآباد.
نویسنده: ببرک سائل