آخرین میخ بر تابوت تحصیلات عالی معیاری در افغانستان
![](https://sarie.news/wp-content/uploads/2025/02/1-2-1-780x470.jpg)
افغانستان در زمان سلطنت ظاهرشاه با وجودی که در عصر و زمان اش کشوری چندان توسعه یافته نبود، اما عزم و اراده حاکمان بر توسعه یافتگی کشور کماکان پا برجا بود، در آن زمان نظام معارف و تحصیلات عالی کشور، در رقابت با کشورهای منطقه بود، پوهنتونهای دولتی با معیاری ترین کیفیت فعال بودند و علاوه بر دانشجویان افغان، دانشجویان سایر کشورها نیز در این پوهنتون از مجرای بورسیه وارد میشدند.
پس از آن و در دوران جمهوریت داوودخان نیز وضعیت نظام تحصیلات عالی مناسب بود، جوانان افغان با میل و رغبت وارد پوهنتونها میشدند، اساتید با معیارهای لازم، سنجش و ارزیابی میگردیدند امتحانات کنکور با نظرداشت شایستگی افراد و ظرفیت پوهنتونها برگزار میگردید و به دلیل نظم و ثبات حاکم بر کشور، دانشجویان دلگرم به تحصیل بودند.
اما پس از سرنگونی داوودخان و حاکمیت عناصر تحت حمایت شوروی بر افغانستان، وضعیت کشور از زوایای مختلف دچار هرج و مرج گردید. نظام معارف و تحصیلات عالی دچار تغیبرات و نوسانات شد، بیثباتی سیاسی در کشور اوج گرفت و افغانستان از آن حالت ثبات و آراستگی به یک کشور محل حاکمیت استخبارات جهان سقوط کرد. از آن زمان به بعد هرچند حاکمیتهای غیر ملی و وابسته نیز در امر بهبودی نظام معارف و تحصیلات عالی کشور تلاشهایی کردند؛ اما به دلیل عدم ثبات سیاسی، کیفیت تحصیلات عالی هم نتوانست با معیارهای جهانی خود را برابر سازد.
در زمان حکومت جمهوری با وجود گستردگی ابعاد فساد، تلاش در جهت بهبودی نظام تحصیلات عالی صورت گرفت به عنوان مثال یکی از نمونههای بارز تلاشهای جمهوریت در امر بهبودی تحصیلات عالی، محو فساد و مداخله از امتحانات کنکور بود، به جرأت میتوان گفت که هیچ فردی قادر نبود به اعلان نتایج امتحانات کنکور و جا بجایی مفسدانه شاگردان ممتاز دستکاری کند، تحت نظارت هیأتهای این وزارت امتحانات دایر میگردید و نتایج بر اساس اعتبار سنجی نمرات برآورد و بصورت دیتابیس اعلان میگردید که رضایت عموم شهروندان کشور را جلب کرده بود و در این حیطه فرد شاکی هم وجود نداشت.
اساتید آن زمان نیز با مدارک معتبر از پوهنتونهای جهان، در حال تدریس بودند و هر فرد نسبتا بر اساس لیاقت اش در جایی گمارده میشد که توانایی لازم در آن حیطه را داشت؛ وزرای تحصیلات عالی، معاونان، کدرهای علمی و… عموما از اعتبار علمی و توانایی لازم بهرهمند بودند؛ اما پس از سقوط جمهوریت با وجودی که بسیاری از مغزهای متفکر و نخبگان علمی کشور را ترک کردند، تعدادی نیز با تحمل این وضعیت در کشور باقی ماندند، تا فرزندان وطن را با آموزشهای مسلکی و معیاری آشنا سازند؛ چنانچه شنیده میشود که حکومت سرپرست بسیاری از اساتید را مورد توهین و تحقیر قرار داده و اشخاصی با اعتبار علمی لازم را از پوهنتونها اخراج میسازد.
اخیرا یکی از این افراد، دکتر خیرالله خیرخواه معاون وزارت تحصیلات عالی بود که از مقام اش برکنار گردیده است، دقیقا نمیدانم چه فردی جاگزین گردیده است اما یقینا میتوان گفت که چنین تغییر و تبدیلیها با وجود کاهش کدرهای علمی غیر ضروری و غیر منطقی است. حکومت سرپرست باید پوهنتون ها را با معیار و مقیاس علمی که بر پوهنتونهای جهان حاکم است برابر سازند، تفاوت میان مدرسه و پوهنتون باید به وضوح قابل مشاهده باشد. اشخاص و افرادی که تحصیلات دینی مدرسهی دارند باید در مدارس گمارده شوند و افرادی که به تحصیلات مدرسهی علاقهمند هستند نیز باید به مدارس مراجعه کنند، ولی نباید پوهنتونها را از هدف و مقصد اصلی اش که آموزش علوم روز است بازداشت.
وضعیتی که هم اکنون بر سرنوشت پوهنتونهای کشور جاریست، حالت ناگوار و ناخوشایند را مخابره میکند؛ اگر روال به همینگونه پیش برود، تعداد کدرهای باقی مانده نیز راه گریز به خارج را پیش خواهند گرفت که در این حالت، آخرین میخ بر تابوت تحصیلات عالی کوبیده خواهد شد؛ بنا بر این پیشنهاد میگردد که حکومت با دلسوزی و مروت به آینده فرزندان این سرزمین، به هر نهاد علمی و اکادمیک دست درازی نکند و مقیاس را در رقابت با پوهنتونهای درجه یک جهان بسنجند و برای رشد وضعیت تحصیلات عالی بیش از هر زمان دیگر کوشا باشند تا حاکمان کنونی برای نسلهای بعدی و تاریخ این سرزمین همچون ظاهرشاه و داوودخان از خود نام نیک بجا بگذارند.