از تهدید تا مذاکره؛ چرا مذاکرات ایران و امریکا احتمالا بینتیجه خواهد ماند؟

امروز هیأت مذاکره ایران وارد مسقط پایتخت عمان شده است تا آنچه بنا بر توافق قبلی در باب مسئله هستهیی ایران است بحث و گفتگو گردد، این مذاکرات پس از آن آغاز میگردد که تنش در روابط دو کشور بجایی رسیده بود که همدیگر را تهدید به حمله و دفاع کرده بودند، امریکا گفته بود، در صورتیکه ایران از اتمی شدن دست نکشد تمام زیرساختهای حیاتی این کشور را نابود خواهد کرد؛ متقابلا ایران نیز با نمایش شهرکهای موشکی، به پاسخ سخت هشدار داده بود و تا جایی که گفته بود در صورت هرگونه تهدید نظامی، ایران ناگذیر به تولید اتم خواهد شد. پس از این کشوقوسها، سر انجام دو طرف توافق کردند که مذاکرات غیر مستقیم در باب مسئله هستهیی را در عمان آغاز کنند.
مذاکرات غیرمستقیم ایران با امریکا اتفاق تازهای نیست، بلکه پیش از این هم بارها اتفاق افتاده است.
به عنوان نمونه در اپریل ۲۰۲۱ با رابرت مالی، و در اگوست ۲۰۲۲ بار دیگر با رابرت مالی. موضوع هر دو مذاکره غیرمستقیم با رابرت مالی، برنامه هستهای بوده است. در اگوست ۲۰۲۳ با «مک گورک» درباره آزادسازی پولهای بلوکه شده ایران و در می ۲۰۲۴ با آبرام پیلی و… گفتنی است که مذاکرات یاد شده به علت باجخواهی امریکا و تاکید ایران بر تحقق شرایط خود، به نتیجه نرسیده بود.
امریکا به خوبی میداند که ایران درپی تولید سلاح هستهای نیست و جلوگیری از تولید سلاح هستهای توسط ایران فقط بهانهای برای تحریمهاست و نه، علت آن. اسناد و شواهد فراوانی حکایت از آن دارند که امریکا از کارآمدی حربه تحریم ناامید شده است و مذاکره را به عنوان اهرمی برای باجخواهی برگزیده است.
اگر موضوع مذاکرات غیرمستقیم امروز شنبه، با امریکا، برنامه هستهای ایران است، پیششرط ایران نیز لغو تحریمهاست؛ لذا از هم اکنون میتوان پیشبینی کرد که مذاکرات امروز مانند مذاکرت غیر مستقیم قبلی بینتیجه خواهد ماند. با توجه به یاد آوری از این پیشینه و احتمال بی نتیجه ماندن مذاکرات، میتوان گفت که هدف امریکا از مذاکره با ایران بازیابی میزان عزم و قاطعیت ایران در مقابله با تمامیتخواهی های امریکا است، محور مقاومت که برای آزادی و دفع مداخلات امریکا در همسویی با ایران علیه اسرائیل، امریکا و حامیان غربی اش مبارزه میکنند، به یک تهدید جدی در خاورمیانه و دریای سرخ علیه کشورهای یاد شده تبدیل شده اند، لذا امریکا با محاسبه خطرات این پتانسیلها، در صدد سنجش میزان عزم و اراده ایران در تداوم مقاومت است.
تجربه مقامات جمهوریت پیشین در افغانستان نیز میتواند سرمشق و الگو برای تیم مذاکراتی ایران باشد، اشرف غنی و دار و دسته اش که ملت را رها و مطلقا به حمایت امریکا دل بسته بودند، سر انجام شان چنان شد که حتی امریکاییها وی را از تاریخ خروج آگاه نساختند، آغازین صبح فرار نیروهای امریکا، آقای غنی و تیم اش نیز بدون هماهنگی قبلی سوار بر هلیکوپتر وارد ازبکستان شدند؛ نظامیان ازبک با شوک عمیق اطراف هلیکوپتر را محاصره کردند که حتی اجازه پائین آمدن به غنی و همراهان ندادند؛ چنانچه همراهان آقای غنی بعد از این ماجرا طی یادداشتی که به یکی از روزنامههای افغانستان فرستاده بود یاد آوری کرده بود که نظامیان ازبک به ما اجازه دستشویی رفتن نمیدادند؛ ناگذیر شدیم که در فاصلههای نزدیک به هلیکوپتر رفع ضرورت کنیم؛ که این رسوایی به سوژه داغ رسانههای کشور تبدیل شده بود و تا مدت زمانی آقای غنی و تیم اش را از این رسوایی تاریخی شماتت میکردند؛ این تجربه اعتماد به امریکا است که در همین چند سال اخیر در همسایگی ایران اتفاق افتاد؛ لذا هوشیاری در اینگونه موارد میتواند نجات دهنده یک دولت و ملت از شر نقشههای شوم امریکا باشد.