از جنگ پیچیده ژئوپولیتیک تا پیشگویی‌های آخرالزمانی در تحولات منطقه و افغانستان

بحران چندلایه جهانی، جنگ پیچیده ژئوپولیتیک و اثر مستقیم پیشگویی‌های آخرالزمانی ادیان ابراهیمی در تحولات منطقه و افغانستان!

مقدمه:
افغانستان و جهان اسلام در یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخی خود قرار دارند. تحولات سیاسی، نظامی و اقتصادی جهانی و منطقه‌ای، هم‌زمان با گسترش دیدگاه‌های مذهبی و پیشگویی‌های آخرالزمانی، تأثیر مستقیم بر سیاست‌ها، راهبردها و تصمیمات گروه‌های سیاسی – مذهبی داشته است. بررسی این تحولات، درک پیوند میان آموزه‌های دینی، روایات آخرالزمانی و سیاست‌های ژئوپلتیک را امکان‌پذیر ساخته و چشم‌اندازی روشن‌تر از آینده تحولات افغانستان درمنطقه ارائه می‌دهد.

1 – تحولات جهانی و منطقه‌ای:
تحولات جهانی، از جمله نظم نوین جهانی، ظهور قدرت‌های نوظهور و بحران‌های اقتصادی باعث تأثیرگذاری مستقیم بر جهان اسلام و افغانستان شده‌است. هم‌زمان، مداخلات خارجی و بحران‌های منطقه‌ای ثبات داخلی را تهدید کرده و گروه‌های مذهبی و سیاسی را تحت فشار برای تصمیم‌گیری قرارداده‌است.
در این میان باید تمایزی جدی میان دو مفهوم قائل شد:
لشکر خراسان که در متون اسلامی و روایت‌های آخرالزمانی به‌عنوان نیرویی مقدر برای زمینه‌سازی ظهور امام مهدی مطرح شده و طالبان و برخی گروه‌های مذهبی به آن استناد می‌کنند.
این مفهوم ماهیت تاریخی ـ ایدئولوژیک دارد.
داعش خراسان که شاخه‌ای معاصر و برساخته از داعش عراق و شام است.
بسیاری از پژوهش‌ها و تحلیل‌ها آن را ساخته‌و پرداخته محافل استخباراتی غربی معرفی می‌کنند و آن را در چارچوب مولفه‌های جنگ ژئوپولیتیک در راهبرد غربی ها می‌دانند.
این تمایز نشان می‌دهد که (لشکر خراسان) در گفتمان مذهبی با (داعش خراسان) در سیاست‌های امنیتی معاصر کاملاً متفاوت است.

2 – سیاست‌های داخلی و خارجی و نقش جهان اسلام:
سیاست داخلی افغانستان، به‌ویژه تغییر حکومت‌ها و حضور نیروهای خارجی، به شدت با سیاست‌های کشورهای همسایه و قدرت‌های فرامنطقه‌ای مرتبط بوده است. تصمیمات میدانی طالبان و گروه‌های مذهبی نه تنها محصول عوامل داخلی، بلکه بازتابی از تحولات منطقه‌ای و رقابت‌های قدرت‌های جهانی هستند.

3 – روایت‌های طالبان: لشکر خراسان و امام مهدی.
طالبان در گفتمان ایدئولوژیک خود از روایت اسلامی مرتبط با لشکر خراسان در پیش برد اهداف سیاسی بهره می‌گیرند.
این روایت بشکل پنهان وغیر علنی به‌عنوان یک منبع مشروعیت‌بخشی، انگیزه دینی و چارچوب عملیاتی برای این گروه عمل می‌کند.
روایت لشکر خراسان فراتر از اعتقاد مذهبی صرف، در جذب نیرو، مشروع‌سازی عملیات نظامی و شکل‌دهی اهداف استراتژیک طالبان مؤثر بوده است.

4 – دیدگاه‌های اخر زمانی مسیحیت و یهودیت درباره آرماگدون :
در متون مقدس مسیحی و یهودی، نبرد نهایی آرماگدون به‌عنوان نقطه اوج تقابل خیر و شر پیش‌بینی شده است. این دیدگاه‌ها نه تنها جنبه دینی دارند، بلکه به ابزار مشروعیت‌بخشی به سیاست‌های جهانی نیز تبدیل شده‌اند.
بعنوان مثال :
اکثرا مقامات نظام امریکا واسراییل خطاب به کشور های رقیب از واژه های محور شر و امثالهم در سیاست های راهبردی خود استفاده کرده است.
نهادها و جریان‌های مهمی در این راستا ایفای نقش کرده‌اند:
لابی آیپک:
به‌عنوان یکی از قدرتمندترین لابی‌های یهودی در آمریکا، سیاست‌های واشنگتن در قبال خاورمیانه را به سود اسرائیل جهت‌دهی می‌کند.
بسیاری از تصمیمات استراتژیک ایالات متحده در جهان اسلام، تحت تأثیر گفتمان‌های دینی ـ سیاسی و امنیت اسرائیل قرار داشته است.
کابالیست‌ها :
جریان‌های عرفانی یهود که برخی قرائت‌های سیاسی و آخرالزمانی آنان در اندیشه صهیونیسم دینی بازتاب یافته است.
این قرائت‌ها، تحولات خاورمیانه و مسئله فلسطین را در ارتباط با بازگشت مسیح و تحقق وعده‌های الهی تفسیر کرده‌اند.
فراماسون‌ها :
شبکه‌ای جهانی با ریشه‌های تاریخی که در بسیاری از نظریه‌های سیاسی به‌عنوان بازیگران پنهان در مدیریت تحولات بین‌المللی معرفی می‌شوند.
این جریان در برخی موارد با گفتمان‌های آخرالزمانی پیوند خورده و در سیاست‌های سرمایه‌داری و نظم جهانی نقش ایفا کرده است.
بدین ترتیب، روایت‌های مسیحی و یهودی درباره آرماگدون با حمایت‌های سازمان‌یافته این نهادها و شبکه‌ها به بخشی از چارچوب سیاست‌های جهانی تبدیل شده‌اند.

5 – تأثیر پیشگویی‌های آخرالزمانی بر عملیات میدانی :
باورها و روایت‌های آخرالزمانی طالبان و گروه‌های مشابه، مستقیماً بر تصمیمات عملیاتی آن‌ها تأثیر گذاشته است.
تشکیل لشکر خراسان، بسیج نیروها و انجام عملیات مرزی، نمونه‌هایی از این تأثیرگذاری هستند.
در این چارچوب، انگیزه‌های مذهبی و الزامات ژئوپلتیک به‌طور تلفیقی عمل می‌کنند و چارچوب استراتژیک گروه‌ها را شکل می‌دهند.

6 – فراخوان مفتی‌های فلسطینی برای بیت‌المقدس :
برخی مفتی‌های فلسطینی با استناد به متون دینی و روایت‌های آخرالزمانی، طالبان و گروه‌های مشابه مثل نژام جمهوری اسلامی ایران را فراخوانده‌اند تا برای آزادی بیت‌المقدس وارد عمل شوند.
این فراخوان‌ها علاوه بر بعد مذهبی، معادلات سیاسی و امنیتی منطقه را پیچیده‌تر کرده و تأثیر مستقیمی بر تحولات ژئوپلتیک گذاشته‌اند.

7 – سناریوهای آینده و راهکارها :
برای ایجاد ثبات و امنیت در منطقه، پیشنهاد می‌شود:
تقویت دیپلماسی منطقه‌ای و بین‌المللی.
تمرکز بر توسعه اقتصادی و اجتماعی افغانستان.
بررسی انتقادی پیشگویی‌های دینی و تحلیل اثر آن‌ها بر سیاست‌ها و عملیات.
طراحی سیاست‌های جامع، منعطف و چندلایه برای مدیریت بحران‌های آینده.

8 – نتیجه‌ :
تحلیل‌ها نشان می‌دهد که روایت‌های آخرالزمانی در اسلام، مسیحیت و یهودیت نه تنها جنبه دینی دارند، بلکه عملاً به ابزار سیاست‌گذاری و استراتژی نظامی تبدیل شده‌اند.
طالبان با بهره‌گیری از روایت لشکر خراسان استراتژی نظامی و سیاسی خود را در افکار عمومی امت اسلامی مشروعیت می‌بخشند، در حالی که دیدگاه‌های مسیحی و یهودی، همراه با حمایت جریان‌هایی مانند آیپک، کابالیست‌ها و فراماسون‌ها، بر سیاست‌های جهانی و تحولات خاورمیانه اثرگذارند.
درک این عوامل برای طراحی راهبردهای آینده افغانستان و جهان اسلام حیاتی است.

نویسنده: سید باقرشاه احمدی
پژوهشگر مسائل منطقه و تحولات ژئوپلوتیک

منابع (بر اساس به فارسی)
بیئتی، هیو. (۲۰۱۳). مهدی و آخرالزمان در اسلام. اوپن ریسرچ آنلاین.
لوی، ایدو. (۲۰۲۱). سربازان آخرالزمان: ارزیابی کارایی نظامی داعش. مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک.
نیلسون، مارتین. (۲۰۲۳). جهاد پس از سقوط داعش: بازخوانی انگیزه‌های آخرالزمانی. مجله پژوهش‌های تروریسم.
موسل‌وایت، متیو اچ. (۲۰۱۶). داعش و آخرالزمان: انگیزه‌های آپوکالیپتیک در پس ایدئولوژی. پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه وسترن کنتاکی.
رایس، چارلز. (۲۰۱۵). نبرد نهایی در راه است؟. دانشگاه بوستون.
مرکز مطالعات راهبردی سنگاپور (RSIS). (۲۰۲۱). روایت‌های آخرالزمانی، طالبان و خطر اندیشه‌های موعودگرایانه.
ویکی‌پدیا. (بی‌تا). حدیث پرچم‌های سیاه.
گروه بین‌المللی بحران. (۲۰۰۸). تبلیغات طالبان: جنگ در میدان واژگان. گزارش آسیا شماره ۱۵۸.

لینک کوتاه

https://sarie.news/s1764a
دکمه بازگشت به بالا