از کوههای هندوکش تا کوچههای غزه؛ پیوند ایمان، مقاومت و آزادی

پس از آغاز عملیات طوفان الاقصی، خاورمیانه بار دیگر شاهد رویدادی بود که تمام معادلات قدرت در منطقه را به چالش کشید. رژیم اسرائیل که همواره خود را قدرت برتر نظامی و امنیتی خاورمیانه میدانست، در برابر حملات غافلگیرانه و چریکی نیروهای مقاومت فلسطینی بهویژه گردانهای قسام، دچار شوک و فروپاشی شد. در همان روزهای نخست، نیروهای حماس توانستند خطوط دفاعی اسرائیل را بشکنند و با حملات دقیق و از پیشبرنامهریزیشده، تا قلب سرزمینهای اشغالی حمله نموده و افسانه شکست ناپذیری این رژیم را در منظر عموم جهانیان آشکار سازد، این حمله باعث گردید که ملت فلسطین یکبار دیگر اعلان کند که با اشغال سرزمین های شان تحت هیچ عنوان سازگار نیست و به هر قیمتی آن را پس خواهند گرفت؛ چنانچه اگر چنین حمله صورت نمیگرفت، مسئله فلسطین تا کنون بلاتکلیف بود و کشورهای غربی حاضر به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطینی نبودند. پاسخ اسرائیل اما نه از موضع قدرت، بلکه از موضع ضعف و سرخوردگی بود. این رژیم غاصب به جای حمله بر حماس، هزاران تن بمب بر سر مردم بیپناه غزه فرو ریخت، محلهها با خاک یکسان شد، و چهره کودکانی که در زیر آوار و ویرانهها جان دادند، به نمادی از جنون نظامیگری رژیم اسرائیل در قرن 21 بدل گشت.
اما در دل همین ویرانی، نشانهای از پایداری و ایمان دیده میشد که تاریخ را به یاد مردم افغانستان در دهههای جنگ سرد میانداخت. همانگونه که مجاهدان افغان با دستان خالی اما با روحیهای عالی در برابر ارتش سرخ شوروی ایستادند و طومار امپراتوری کمونیسم را درهم پیچیدند، امروز نیز مقاومت فلسطین با ایمان و اراده در برابر قدرتهای مدرن ایستاده است، در جنگ دوساله علیه غزه که نزدیک به هفتاد هزار تن کشته شدند، تنها رژیم اسرائیل دخیل نبود؛ بلکه کمکهای مالی و تسلیحاتی امریکا به شمول عساکر کمکی غربیها برای اسرائیل، این ملت مظلوم را مشترکا به رگبار بستند، فقط نام و عنوان از اسرائیل بود؛ ولی در واقع جنگ امریکا و غرب علیه مردم مظلوم غزه و حماس جریان داشت، پیوند میان این دو تجربه، تنها یک شباهت تاریخی نیست؛ بلکه بیانگر یک حقیقت عمیق انسانی و دینی است، ایمان میتواند سلاحی باشد که از هر توپ و تانکی کارآمدتر است، در افغانستان، مردم با نداشتن تجهیزات، با کمبود نان و امکانات، اما با قلبی پر از یقین، توانستند در برابر اشغالگران انگلیس بایستند و سرانجام استقلال خود را به دست آورند. این همان روحیهای است که اکنون در سنگرهای غزه زنده است. جوانان فلسطینی که در تونلها، کوچهها و خانههای ویران خود میجنگند، یادآور همان جوانان افغاناند که از کوههای هندوکش فریاد آزادی سر میدادند. ایمان، اراده و عشق به وطن، سه عنصر مشترکی است که این دو ملت را به هم پیوند داده است.
رژیم اسرائیل در برابر این ایمان زانو زد. در رویارویی زمینی، آنچه این رژیم جعلی با آن روبهرو شد، نه تنها مقاومت مسلحانه حماس، بلکه اراده شکستناپذیری بود که هیچ سامانه دفاعی و هیچ بمب هوشمندی قادر به درهم شکستن آن نبود. در هر حمله زمینی حماس، نیروهای اسرائیلی با تلههای انفجاری، کمینهای پیچیده و تاکتیکهای چریکی روبهرو شدند که یادآور نبردهای مجاهدین افغان علیه ارتش سرخ شوروی بود. دهها تانک و نفربر اسرائیلی منهدم شد و بسیاری از سربازان این رژیم یا کشته شدند یا تسلیم و یا به فرار از خدمت و امراض روانی مبتلا شدند. رژیم اسرائیل که همواره خود را شکستناپذیر میخواند، در برابر اراده آهنین یک ملت محاصرهشده، شکستی تحقیرآمیز را تجربه کرد. در واقع، تنها دستاورد اسرائیل در این جنگ، ویرانی و کشتار غیرنظامیان غزه بود؛ در حالیکه حماس تا آخر جنگید و روز به روز بر تعداد سربازان اش افزون گردید و اکنون نیز رژیم اسرائیل مجبور شده است باب مصالحه را با حماس بگشاید؛ اما همین کشتار، بیش از هر چیز دیگر، چهره واقعی این رژیم را در جهان برملا کرد. اکنون دیگر کسی در جهان عرب و حتی در غرب نمیتواند جنایات اسرائیل را نادیده بگیرد. از شفاخانههای ویرانشده تا کاروانهای امدادی که هدف قرار گرفتند، از کودکانی که در خرابهها دفن شدند تا خبرنگارانی که در خط مقدم اطلاعرسانی جان دادند، همه و همه سندی است بر سقوط اخلاقی رژیمی که مدعی «دموکراسی» در خاورمیانه است.
مقایسه سرنوشت ملت فلسطین با مردم افغانستان، دریچهای تازه برای فهم مفهوم مقاومت میگشاید. همانگونه که افغانها با ایمان و وحدت توانستند از دل جنگ، آزادی را استخراج کنند، فلسطینیها نیز در حال پیمودن همین مسیرند. تفاوت در ابزار و شرایط است، اما روح مقاومت یکسان است. افغانستان با ایستادگی خود در برابر شوروی، به جهان نشان داد که هیچ قدرتی نمیتواند بر اراده ملتهای مصمم و مبارز فایق آید و آن را برای جهان ثابت کرد، امروز مردم مبارز غزه نیز همان پیام را به اسرائیل و حامیانش فرستاد که هیچ اشغالگری جاودان نخواهد بود. شکست اسرائیل تنها در غزه خلاصه نمیشود. این رژیم در چندین جبهه دیگر نیز ضربات سختی خورده است. از حملات انصارالله یمن به کشتیهای اسرائیلی در دریای سرخ و موشکباران نقاط مختلف سرزمینهای اشغالی گرفته تا پاسخهای قاطع حزبالله در مرزهای لبنان، نشان میدهد که اسرائیل در محاصره یک حلقه مقاومت منطقهای قرار گرفته است. این شکستهای پیدرپی، نشان میدهد که ادعای شکست ناپذیری نظامی و سیاسی رژیم اسرائیل سرابی بیش نبوده است و هر زمان که ملتها اراده کنند توان غلبه بر هر اشغالگر را خواهند داشت. همانگونه که امپراتوری شوروی در کوههای افغانستان به زانو درآمد، رژیم اسرائیل نیز در تونلهای غزه و در سایه اراده ملت فلسطین فروپاشی تدریجی خود را آغاز کرده است، هم اکنون اختلافات داخلی در کابینه رژیم به شدت ادامه دارد و دسته بندیهای جناحی روز به روز قوت مییابد.
امروز در کابل، قندهار، غزه و خانیونس، یک حس مشترک در میان مردم جریان دارد، حس ایستادگی در برابر ظلم. مردمان افغانستان، که طعم جنگ و رنج را چشیدهاند، بهتر از هر ملت دیگری درد مردم غزه را درک میکنند. این همدلی نه از سیاست، بلکه از ایمان سرچشمه میگیرد. ایمان به اینکه آزادی با خون و ایثار به دست میآید، نه با سازش و تسلیم. همانگونه که مجاهدین افغان از دل ویرانی، فردای آزاد را رقم زدند، مقاومت فلسطین نیز روزی پرچم کشور مستقل خود را بر فراز قدس برافراشته خواهد دید، در این مسیر، پیوند معنوی میان افغانستان و فلسطین، همچون پلی از شرق تا غرب امت اسلامی گسترده شده است. دو ملت در دو جغرافیای متفاوت، اما با یک هدف مشترک که همانا شکست اشغالگران است. هر دو در برابر قدرتهای بزرگ ایستادند و هر دو نشان دادند که قدرت واقعی نه در سلاح، بلکه در ایمان است.
اکنون، وقتی به چهره کودکی فلسطینی که زیر آوار میخندد نگاه میکنیم، یا به پیرمرد افغان که در خاطرات جنگ، از روزهای مقاومت میگوید، درمییابیم که تاریخ، روح مشترکی دارد. روحی که از کابل تا غزه امتداد یافته و در برابر ظلم، همچنان زنده و ایستاده است، آری، همانگونه که افغانستان روزی توانست آزادی خود را از چنگال اشغالگرانی همچون انگلیس و شوروی بیرون آورد، فلسطین نیز در آستانه پیروزی و آزادی است، شکست اسرائیل در جبهههای مختلف، از غزه تا لبنان و یمن، گواه آن است که حقیقت، هرچند زخمی و خونآلود، در نهایت بر باطل پیروز خواهد شد. این پیروزی، نه فقط پیروزی فلسطین، بلکه پیروزی همه آزادگان جهان است، از کوههای هندوکش تا کوچههای غزه، از دل خاکستر جنگ تا فجر آزادی، صدای واحدی طنینانداز است؛ صدای ایمان، صدای مقاومت، صدای پیروزی انسانهای مبارز و آزاده بر ظلم و تجاوز.
نویسنده: محمد امان فلاح