اطاعت از رهنمودهای والدین، کلید حل چالش‌های زندگی

پدر و مادر، گوهرهای بی‌همتای زندگی هر انسانی هستند. تکیه بر آنان و گوش سپردن به رهنمودها و راهکارهایی که ارائه می‌دهند، چراغ راهنمای مسیر زندگی فرزندان است. پدر و مادر حقوق فراوانی بر فرزندان خود دارند؛ تا آنجا که قرآن کریم می‌فرماید: «و با پدر و مادر به نیکی رفتار کنید و از دستورات آنان سرپیچی نکنید». تنها یک استثنا در این امر قرار داده شده و آن هنگامی است که والدین، فرزند را به نافرمانی از فرمان‌های الهی و شرک به خداوند امر کنند. در غیر این صورت، نباید به آنان «نه» گفت. قرآن کریم در جای دیگری می‌فرماید: «همواره برای پدر و مادر خود دعا کنید و برایشان طلب آمرزش نمایید»: «وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا» (و بگو: پروردگارا، همان‌گونه که آنان مرا در کودکی پرورش دادند، بر آنان رحمت آور).

احترام به پدر و مادر برای هر انسانی، فارغ از دین و مذهب، امری فطری، پسندیده و قابل ستایش است؛ زیرا هر موضوعی که خداوند بر آن تأکید دارد، دربردارنده‌ی رنگ خدایی و خیر دنیا و آخرت است. متأسفانه در افغانستان، به دلیل فقر، درماندگی و چالش‌های فراوان زندگی، گاهی فرزندان، والدین خود را به فراموشی می‌سپارند یا به آنان بی‌احترامی می‌کنند. البته باید یادآور شد که شمار زیادی از مردم افغانستان، با توجه به تأکیدات دینی و روایی موجود در متون اسلامی، خود را ملزم به توجه و احترام به والدین می‌دانند و تا حد امکان خدمت به ایشان را در اولویت قرار می‌دهند.

اما به دلیل سال‌ها جنگ، آوارگی و مهاجرت اجباری که بر مردم این سرزمین تحمیل شده، شمار اندکی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند، پدر و مادر خود را فراموش کرده و هیچ گونه یاری و حمایتی از آنان به عمل نمی‌آورند. با توجه به اینکه دین اسلام، فرزندان را تنها در صورتی موظف به تأمین نفقه والدین کرده که هزینه‌ای مازاد بر مخارج خود و خانواده‌شان داشته باشند؛ در این صورت، پرداخت مخارج والدین نیز بر عهده‌ی آنان واجب می‌گردد. اما اگر زندگی فقیرانه‌ای داشته و نتوانند فراتر از هزینه‌های ضروری خود، برای والدین چیزی فراهم کنند، این تکلیف از دوش آنان ساقط می‌شود.

با این حال، پدران و مادران بیشتر نگران حال و روز فرزندان خود هستند تا اینکه چشم‌به‌راه کمک‌های مالی آنان باشند. حتی اگر فرزندان امکانات مالی نداشته باشند، یک تماس تلفنی یا احوال‌پرسی روزانه (اگر در نزدیکی آنان زندگی می‌کنند) می‌تواند به والدین قوت قلب ببخشد. والدین در فرآیند زندگی، که مشغول پرورش فرزندان و تأمین نیازهای آنان بوده‌اند، چالش‌های فراوانی پشت سر گذاشته‌اند تا زندگی آبرومندانه‌ای فراهم کنند و فرزندانی شایسته به جامعه تحویل دهند. این فرزندان، سرمایه‌های امید والدین برای روزهای آینده هستند. اگر فرزندان، والدین را به فراموشی بسپارند و در این شرایط سخت کشور، یاد آنان نکنند، والدین مأیوس شده و زندگی را پوچ می‌پندارند. این حالت و وضعیت آنان، تأثیرات منفی بر کیفیت زندگی فرزندان نیز خواهد گذاشت؛ چرا که خداوند وعده داده دعا و نفرین والدین مستجاب می‌شود.

استدلال‌های عقلی و وجدان سلیم انسانی نیز ضرورت احترام به والدین را اثبات می‌کند. عقل، فطرت و وجدان همگی گواهی می‌دهند که پدر و مادر، واجب‌الاطاعه هستند. طبیعت انسانی به گونه‌ای است که در مقابل عواطف و احسان دیگران، واکنش نشان می‌دهد و ذات بشر بر این اساس شکل گرفته که احسان‌کننده و نیکوکار را دوست بدارد. انسان به حکم اینکه «انسان بنده احسان است» (الانسان عبید الاحسان)، در مقابل نیکی‌ها می‌کوشد تا به بهترین شکل ممکن پاسخ آن را دهد. عقل انسان حکم می‌کند که در مقابل احسان و نیکی، باید احسان کرد: «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ» (آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟).

انسان در مقابل بزرگواری همنوعان خود، همواره احساس نوعی بدهکاری می‌کند تا در آینده آن محبت‌ها را جبران و به آن نیکی‌ها پاسخی شایسته دهد. اساساً مکتب استوار اسلام، برای انسان در برابر خود و دیگران از جمله والدین، همسر و فرزند حقوقی قائل است و او را در قبال این حقوق مسئول و مکلف می‌داند. پدر و مادر از جمله کسانی هستند که شادابی و زندگی خود را وقف فرزندان می‌کنند. چه هدیه‌ای از این بهتر و چه احسانی از این بالاتر که آنان از جان و مال خود برای زندگی بهتر فرزندان مایه گذاشته‌اند.

لازم است گاهی تأمل کنیم که اگر والدین در زندگی ما نبودند، چه خلأها و کمبودهایی در فرآیند رشد و تربیت ما هم از منظر مادی و هم عاطفی احساس می‌شد. آیا به یاد می‌آوریم که در دوران کودکی، یک لبخند یا نوازش پدر یا مادر، چه انرژی و نیرویی به ما می‌بخشید؟ اگر گاهی پدران یا مادران با خشونت یا بی‌توجهی با ما رفتار کرده‌اند، مطمئن باشید که توانایی تأمین زندگی بهتر را نداشته‌اند. آنان نیز تحت تأثیر چالش‌های زندگی و ناتوانی که احساس می‌کردند، از اوضاع موجود عصبانی می‌شدند و ممکن بود گاهی ما را مورد بی‌مهری قرار دهند.

اما چرخه زندگی به گونه‌ای است که هر فردی را در گرداب خود گرفتار می‌سازد و روی سخت خود را به او نشان می‌دهد. در چنین شرایطی، ناتوانی و درماندگی والدین ممکن است باعث شده باشد که در تأمین نفقه خانواده یا برآورده کردن نیازهای عاطفی، کوتاهی کنند. اما باید درک کرد که آنان در شرایطی قرار داشتند که توانایی ارائه عملکرد بهتری را نداشتند؛ بلکه تحت تأثیر جو حاکم بر جامعه و بی‌عدالتی‌های اجتماعی، در تنگنا قرار گرفته و کاری از دستشان برنمی‌آمد. از این رو، ممکن بود خشم و استرس خود را در قالب داد و فریاد یا تنبیه، با فرزندان و اعضای خانواده در میان بگذارند.

اما همین که با وجود همه این چالش‌ها، پای زندگی ایستاده‌اند و همچون شمع سوخته‌اند تا خانواده‌شان با همه مشکلات از هم نپاشد، خود قهرمانی بزرگی است که هیچ قهرمانی در جهان نمی‌تواند به چنین مدال عزت و شجاعتی دست یابد.

نویسنده: محمد امین فرهمند

لینک کوتاه

https://sarie.news/a559s
دکمه بازگشت به بالا