افزایش نرخ دالر، شاخ و نشان ترامپ و عاقبت تکیه به غرب

افغانستان به دلیل اقتصاد ناپایا و متکی به کمک‌های خارجی همواره در معرض نوسانات نرخ ارز قرار دارد ، بی ثباتی سیاسی یکی از دلایل آشکار بی ثباتی اقتصادی محسوب می‌گردد تغییر و تحولات نظام‌های سیاسی در هر دهه، مانع عمده بر سر راه رشد و شکوفایی ساختاری در این سرزمین می‌گردد، انحصار قدرت توسط جریان‌های مختلف سیاسی از عوامل اساسی تغییر و تحول در نظام‌های سیاسی محسوب می‌گردد که منتج به بی ثباتی در عرصه‌های مختلف می‌گردد، انحصار قدرت هرچند در ذایقه قدرتمندان شیرین می‌نماید ولی تبعات اش احساس تعلق به وطن را از ضمیر هموطنان می‌رباید، مهلک‌ترین حالت برای یک مملکت حس بی تعلقی شهروندان می‌باشد، اگر این حس از آنان گرفته شود، نه تنها که حاکمیت بقا نخواهد یافت، بلکه زمینه‌های نفوذ و رسوخ بیگانگان را نیز در کشور فراهم خواهد ساخت.

با این حال، این روزها افزایش نرخ دالر در افغانستان نگرانی‌های فراوانی را به بار آورده است، نوسانات ارز باعث گردیده است که کسب و کارها و تجارت دچار نقصان گردد، خرید و فروش در بازارها با چشم انداز نرخ دالر دچار تحول می‌گردد، این بی‌ثباتی‌ها باعث یأس و سرخوردگی میان مردم گردیده و در فرایند زمان باعث تورم و احتکار می‌گردد، در حال حاضر بسیاری از دوکان‌ها نمیتوانند اجناس شان را بفروشند و خریداران نیز به دلیل رشد فزاینده قیمت کالا توان خرید ندارند، تداوم این وضعیت، جامعه را دچار ضعف و بی ثباتی می‌سازد.

با توجه به اینکه پشتوانه پولی افغانستان در بانک جهانی بلوکه شده است و کمک‌های اقتصادی که هفته‌وار و ماهوار به افغانستان سرازیر می‌گردید به تعویق افتاده است رنج آن بیشتر از همه دامن مردم این سرزمین را فرا می‌گیرد، حکومت با توجه به میزان عایداتی که از معادن، منابع طبیعی و اخذ مالیات به دست می‌آورند می‌توانند به گونه‌ی نیم‌بند بقای شان را تداوم بخشند؛ اما قربانی این وضعیت مردم درمانده و محروم است که چشم به کمک‌ها دوخته است.

از وقتیکه ترامپ کمک‌ها را به تعویق انداخت، دالر در بازارهای افغانستان کمیاب گردید و کمبودی دالر باعث سقوط نرخ افغانی در برابر این ارز خارجی گردید. ترامپ با توجه به اینکه هرنوع محاسبه‌ی که با حاکمیت افغانستان دارد به جهت اعمال فشار سیاسی و ملزم ساختن این حکومت به تبعیت از امریکا، چنین وضعیت را بر آنان تحمیل کرده است؛ اما در این‌سو تقابل آشکار با مردم افغانستان را به پیش گرفته است، از زمان حضور امریکا در افغانستان و جنگ‌های خونینی که به راه افتاد قربانی اصلی آن مردم بود تا کنون که در کشمکش‌های سیاسی فشارهای نرم وارد می‌سازد نیز مردم تاوان بردار است.

خروج غیر مسئولانه امریکا از افغانستان باعث خلأ قدرت و بی‌ثباتی سیاسی در این سرزمین گردید. امریکا می‌توانست که در حین مذاکرات میان دولت وقت افغانستان و نیروهای طالبان روند انتقال مسالمت آمیز قدرت را مدیریت و ساماندهی کند؛ اما به دلیل ایجاد هرج و مرج دایمی در این سرزمین آگاهانه چنین اقدام نکرد، امریکا در بحبوحه‌ی خروج از افغانستان تمام امکانات و زیرساخت‌های اداری افغانستان را که مبتنی بر تکنولوژی روز بود از هم پاشاند از سیستم‌های راداری گرفته تا «دیتا کولیکشن» که حاصل بیست ساله دولت‌داری در افغانستان بود فلج گردید. امریکا پس از بیست سال حضور، سر انجام یک کشور متکی و در مانده را به مردم افغانستان تحویل داد که نظم و ثبات آن از ابعاد گوناگون فرو ریخته بود.

اکنون اگر عادلانه محاسبه گردد، امریکا بابت بیست سال حضور شرارت ماب در افغانستان باید به مردم این سرزمین غرامت بپردازد، این پرداخت غرامت از قتل و کشتار بی‌گناهان افغانستان گرفته تا غارت منابع طبیعی و تخریب زیرساخت‌ها در یک فرایند شفاف بین المللی به گونه‌ی دقیق و مستند محاسبه گردیده و به مردم این سرزمین پرداخت گردد، نه اینکه سرمایه‌های ملی این کشور بلوکه و کمک‌های جهانی نیز قطع گردد.

نه تنها که حکومت ترامپ این فشارها را بر مردم افغانستان تحمیل می‌سازد؛ بلکه آن عده مهاجرینی را که تحت عنوان همکاران امریکایی با خود بردند و در کمپ‌ها نگهداری می‌کنند نیز در وضعیت آشفته‌ی به سر میبرند، ترامپ طی فرمانی روند مهاجرت پذیری را به تعویق انداخت که طی آن هزاران مهاجر افغان در حالت بلاتکلیفی قرار گرفته اند، موارد یاد شده این نکته را برجسته می‌سازد که سر انجام همکاری و تکیه به امریکا و غرب نتیجه‌ی جز وضعیت موجود در پی ندارد، بنا بر این بهتر است که حکومت و مردم دست به دست هم داده و مملکت را از باتلاق وابستگی به امریکا و غرب رهایی بخشند، راهکار این مورد تشکیل حکومت فراگیر و ملی است که آئینه‌ تمام‌نمای اقوام و قبائل این سرزمین باشد. به هر میزانی که احساس تعلق میان حکومت و مردم تضعیف گردد بیشتر از آن آسیب‌های جدی بر پیکره منافع ملی وارد می‌گردد.

خوب است که با عبرت از فرایند چهل ساله نفرت پراکنی در افغانستان اکنون همبستگی و اخوت تمرین گردد؛ زیرا افغان‌ها راههای فصل را بارها تجربه کرده اند و نتیجه اش چیزی جز درماندگی عمومی و تضعیف منافع ملی نبوده است. برای رهایی از اقتصاد وابسته میتوان با همبستگی ملی، تحکیم زیرساخت‌ها و تعریف واضح و روشن از منافع ملی با ترسیم دورنمای تثبیت و بقای دولت، خود را از هرگونه فشارهای خارجی رهایی بخشید ورنه افغانستان و مردم اش همواره بازیچه دست بیگانگانی همچون امریکا و غرب خواهد گردید.

لینک کوتاه

https://sarie.news/a4782b
دکمه بازگشت به بالا