امریکا؛ دیپلماسی دو پهلو در قبال افغانستان
با وجودی که دولت امریکا در جنگ بیست ساله افغانستان متحمل شکست و بدنامی و خسارات عدیدهی شد، اما هنوز از قضایای افغانستان دست نکشیده است.
امریکا طی بیست سال جنگ، باعث تخریب زیربناهای افغانستان گردید، صدها هزار انسان این سرزمین را از بین برد، معادن و منابع زیرزمینی را به تاراج برد نفاق و دو رویی میان افغانها را به اوج رساند، خانوادههای با عزت را ذلیل ساخت و چند فرد اوباش و ولگرد را به مدت بیست سال بر سرنوشت سیاسی افغانها حاکم کرد.
امریکا و عدم اراده در توانمندسازی افغانستان
توانمند سازی شیوهی است جهت ایجاد روحیهی مشارکت، وحدت و وفاق ملی جهت سهمگیری فعال اعضای جامعه سیاسی در جهت رشد و توسعهی کشور.
بیست سال حضور امریکا در افغانستان نه تنها که کمترین توجه را به توانمندسازی کشور ما متمرکز نکرد، بلکه پالیسی این کشور در قبال مردم افغانستان، ایجاد شقاق، از هم گسیختگی، تشدید شکافهای اجتماعی و افشاندن بذر دشمنی میان افغانها بود. حضور بیست ساله امریکا در افغانستان روزانه ۳۰۰ میلیون دالر هزینه داشت اگر این کشور همین مقدار بودجه را صرف توسعه اقتصادی افغان ها میکرد، هم اکنون هر خانواده افغان به لحاظ معیشتی جایگاه اقتصادی مطابق با نورمهای جهانی را داشت؛ اما این هزینههای سرسام آور را بنام حضور در افغانستان اعلام کردند ولی هیچ اثر مفید از آن قابل مشاهده نیست
عملکرد دوگانه امریکا در قبال طالبان
پس از خروج امریکا و ناتو از افغانستان، این کشور در سیاستهای اعلامی اش باب تقابل و تحریم را بر افغانستان به پیش گرفت، پولهای افغانستان را مسدود کرد، بانکها در حالت فلج قرار گرفت، سیستم اقتصادی از هم پاشید فرار سرمایه و سرمایهگذاران از کشور اوج گرفت و سران طالبان نیز در لیست سیاه قرار گرفت؛ اما از سوی دیگر، تا کنون حداقل بیست دیدار با مقامات حکومت سرپرست داشته است، هفتهی چهل میلیون دالر به افغانستان سرازیر میکند و جهت مبارزه با تروریزم ۲۳۹ میلیون دالر دیگر نیز به حکومت سرپرست کمک کرد؛ اما در رسمیت شناسی حمایت نمیکند.
در حال حاضر قضایای افغانستان اینگونه که هم اکنون جریان دارد در یک حالت بلاتکلیفی و انزوا است، فعالیتهای دیپلماتیک و کنسولی که هم اکنون با منطقه و برخی کشورهای جهان جریان دارد به اثر ناگذیری است؛ جهان و منطقه درگیر مسائل بزرگتر از مسئله افغانستان است، تخاصم اسرائیل با ایران و برخی همسایگان اش، همینطور جنگ اوکراین و نگرانی منطقه در قبال رشد داعش و تروریزم ضد منطقوی از عواملی است که ترازوی سیاست خارجی کشورهای منطقه و آمریکا را به نفع حکومت سرپرست افغانستان قرار داده است؛ از سوی دیگر منافع تجاری و اقتصادی منطقه در افغانستان تا حدودی تامین است و این امر منجر به ایجاد رابطه احتیاط گونهی آنان با حکومت سرپرست گردیده است.
اما اگر اوضاع در افغانستان، منجر به جغرافیا گیری مخالفین حکومت سرپرست گردد، روابط کشورهای منطقه و جهان مورد بازنگری قرار خواهد گرفت.
راه حل:
به نظر میرسد که بهتر است حکومت سرپرست جهت اتحاد، وفاق و ایجاد روحیهی ملی گامهای اساسی بردارد، در سومین سال حکومتداری در زمینه تدوین قانون اساسی اقدام کند، دروازههای مکاتب را به روی دختران گشوده و در تشکیل حکومت ملی با سهیم کردن افغانهای بومی از اقوام و مذاهب مختلف حکومت را آیینه تمام نمای مردم افغانستان بسازند. عملی کردن موارد فوق زمینههای نفوذ و رسوخ بیگانگان را از بین برده و روح جامعه را از حالت خفهگی به نشاط و امیدواری مبدل میکنند.
در اینصورت است که مداخلات بیگانگان نتیجه نداده و زمینهی شقاق برای شان مشکل میگردد.