امریکا و بازی خون در کشورهای اسلامی
از زمان تخریب برجهای تجارت جهانی در سال 2000- 2001 که دولت امریکا مسئولیت آنرا به عهده القاعده و رهبرشان اسامه بن لادن انداخت، در واقع بازی بر علیه افغانستان و خاورمیانه راه انداخته شد. جدا از اینکه قضیه چه مقدار جنبه غیر واقعی به خود داشت، نهایتاً بر سازمان ملل متحد و متحدان غربیاش قبولاند که القاعده مسبب این امر بوده است، لذا به کشور افغانستان حمله صورت گیرد، آن هم به دلیلی که طالبان حاضر نشده بود بن لادن را به امریکا تحویل دهد.
به فرض اینکه عامل این حمله بن لادن هم میبود، از منظر حقوقی باید با رأی نهایی سازمان ملل حمله بر افغانستان صورت میگرفت؛ اما از زمانی که موضوع به سازمان ملل محول شد تا بررسی صورت گیرد و این نهاد تصمیم نهاییاش را اعلان نماید، امریکا حمله را آغاز کرد، یعنی از ابتدای کار هیچگونه رأیگیری در مورد این حمله صورت نگرفت، امریکا یک تنه با رأی و نظر خودش بر افغانستان حمله نمود و در نهایت بیست سال چنان جنگ خانمانسوز در این کشور راه انداخت که کسی دوست و دشمن خود را نمیشناخت.
سپس به عراق حمله نموده و تهداب یک جنگ طولانیمدت را راه انداخت و از آنجا به سوریه پروسه داعشسازی را آغاز کرد و این دو کشور را نیز به صورت مستقیم و غیرمستقیم در خون غرق نمود. غرامت برجهای تجارت جهانی نیویارک مساوی با ناامنسازی سه کشور اسلامی گردید، آن هم به گونهای که سناریو توسط خودشان طراحی گردید و این نتایج خونبار را بر مسلمین تحمیل نمودند.
تاکنون هم امریکا از این کشورها دستبردار نیست، حداقل هماکنون هواپیمای (بی 52) و بیسرنشین این کشور همهروزه بر فضای افغانستان در پرواز است و از طریق فضای پاکستان، افغانستان را در زمین خودشان زیر نظر دارند.
قسمی که تاریخ تهاجمات امریکا ثابت ساخته است، این کشور به زودی از کشورهای هدف، دستبردار نیستند و در هر کشوری هم که گام بگذارند، از ریختن خون میلیونها انسان هم سیراب نمیگردد، چنانچه از زمان بمباران اتمی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی جاپان گرفته تا جنگ ویتنام و این اواخر افغانستان و کشورهای خاورمیانه همگی بیانگر خونخواری امریکا است.
بنابراین ملتهای ضعیف به خصوص مسلمانان تا به خود نیامده و اختلافاتشان کنار گذاشته و با این کشور وارد نبرد متحدانه نگردند، آنان همچنان در پایمال کردن این کشور ها تلاش خواهند کرد. به خصوص کشور افغانستان که ثقل منافع شرق و غرب است بیشتر از هر کشور دیگر تحت ذرهبین امریکا قرار دارد.
افغانها اگر دور اندیش باشند، هماکنون فرصت لازم پیش آمده است تا به دور از هر گونه اختلافات داخلی، متحدانه در راستای مبارزه با امریکا گام بردارند و خونریزیهای بیست سال گذشته درس عبرت تاریخیشان پندارند، ورنه این هیولا خونهای بیشتری خواهد مکید.