بازتاب عشق در اشعار رونق نادری

عشق پدیده یا ودیعهی استکه در وجود هر انسان نهفته است و مورد توجهی ادبیات بوده است. انسانها معمولا دنبال عشق و شیدایی هستند و هرکس به طریقهای معبود میجوید و گمشدهاش را جستوجو میکند. بسیاری معتقد هستند عشق راه رسیدن انسان به سعادت و موفقیت است. از زبان بسیاری عشق پدیدهای مقدس و مورد احترام تعریف شده است. احمد کسروی در رسالهای در مورد حافظ نوشت که حافظ باور داشت عشق از ازل در وجود انسانها نهفته است و خود او عاشق بود و گفت:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
ما هنگامیکه دفترهای شعری سید نورالدین رونق نادری را مرور میکنیم متوجه میشویم که او بهعنوان یک شاعر نیز به عشق پرداخته و از عشق گفته است. دفتر شعری «ارمغان زندان» گواه این امر است و دهها بیت از عشق، شیدایی و وفا در این دفتر قابل رویت است. در این دفتر، موضوعات مانند عشق، محبت، عشق به انسان و عشق به انجام کار نیکو، تنفر از بیفایی و جنگ شدید مورد توجه شاعر است و بیشتر مورد تمرکز قرار گرفته است.
عشق در ادبیات فارسی
در اول اشاره کنیم که عشق از نخست بهعنوان یک موضوع مطرح و مهم در اشعار شاعران و ادبیات فارسی مطرح شده است. شاعران این زبان به این موضوع توجهی جدی داشته و به آن پرداختهاند. حافظ، سعدی و مولانا از شاعران درجه اول ادبیات فارسی استکه دهها بیت و غزل در مورد عشق دارند. این شاعران عشق را مقدس، یک پدیدهی مهم و طریق وصال به سعادت دانستهاند.
عشق در ادبیات غرب نیز کثیر الاستعمال است.
گفته شده اولینبار ریشهی عشق و بحث از آن در غرب، در رسالهای «ضیافت» افلاتون و رسالهای «اخلاق نیکو ماخوسی» ارستو مطرح شده است. این رسالهها عشق را به مجازی و حقیقی و حسبانی و روحانی تقسیم کردهاند.(۱)
در ادبیات کلاسیک غرب کثرت و نهایت محبت را عشق میخواندند. این تعبیر در ادبیات فارسی نیز آمده است. شهاب سهروردی معتقد استکه غایت محبت عشق است.(۲)
پس از اینکه عشق وارد ادبیات و مورد توجهی ادبیات قرار گرفت، نویسندگان به تقسیمبندی آن پرداختند. اما جنس عشق مقدس، مهم و قابل تامل گفته و خوانده شد.
برخی معتقد هستند واژهی عشق از ادبیات عربی وارد ادبیات فارسی شده و شهید بلخی اولینبار این واژه را در اشعار خود به کار برده است.(۳) همچنان گفته شده که پیش از شهید بلخی مدرکی گواه این امر نیست که عشق در اشعار شاعران و متون فارسی کاربرد داشته باشد. اما بعد از اینکه عشق وارد ادبیات فارسی شد، شاعران معمولا عشق را به دو جنبه به کار بردند: عشق مجازی و عشق عرفانی.
عشق مجازی عشق به هم نوع است. این روش پس از شهید بلخی در ادبیات فارسی کار گرفته و مطرح بوده است. رودکی و فرخی و… بیشتر به این موضوع پرداخته و در اشعار خود از عشق و این واژه کار گرفتهاند.
رودکی شعری دارد
ای انکه من از عشق تو اندر جگر خویش
آتشکده دارم صد و بر هر مژهی ژی
فرخی نیز سروده:
وای آنکو بدام عشق آویخت
خنک آنکو ز دام عشق رهاست
عشق بر من و رعنا بگشاد
عشق سر تا بسر عذاب و عناست
بعد در قرن پنجم عشق وارد ادبیات داستانی فارسی شده و در این مقطع داستان «ویس و رامین» شکل گرفته است. در شهنامه نیز داستان رودابه و تهمینه خلق شد و قصهای لیلی و مجنون نیز شکل گرفت. مهمترین بخش غزلهای حافظ حاوی عشق و محبت است. این شاعر دهها شعر دارد که واژه عشق در آن کاربرده شده و از عشق و دنیای عشق روایت و صفت شده است.
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
یا:
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند
همدم گل نمیشود یاد دمن نمیکند
همچنان عشق به نوع عرفانی در اشعار شاعران حوزهی ادبیات فارسی مطرح شده است. بیشتر این گزینه در اشعار مولوی، حافظ و سنایی مورد دید است، حتا سنایی در کتاب «حدیقهالحقیقه» زیر عنوان «فیالذکر عشق و فضیله» این موضوع را مورد بحث و نگرش قرار داد. و مولانا این عشق را ستوده و عمیقا مورد بحث قرار داده است.(۴) مولانای رومی نیز در مورد عشق شعر سروده است.
عشق در اشعار رونق نادری
در ادبیات معاصر فارسی نیز عشق مورد توجه بوده و شاعران به آن پرداخته، در وصف آن و ذم آن شعر گفتهاند. عشق و این واژه در اشعار رونق نادری نیز کثیر الاستعمال و مورد توجه و دید است. «ارمغان زندان» دفتر شعری نادری حاوی دهها بیت عاشقانه است یا دست کم در این بیتها از واژهی عشق کار برده شده و به بحث عشق و وفاداری توجه صورت گرفته است، برعلاوهای اینکه رونق نادری عشق را برتری، فضیلت و خصلت خوب و جفا و نامهری را فعل بد میداند و بهوصیف عشق و ذم نامهربانی، جفا و وجدانفروشی میپردازد.
براساس بیتهای شعری رونق نادری، نگاه او به عشق نگاه عارفانه و مجازی است. یعنی تلفیق از این دو نگاه. هم جنبهی عارفانهای عشق را میپسندد و هم توجهای به جنبهی مجازی عشق دارد. رونق نادری بهشدت طرفدار عشق است، این واژه را ببشتر استعمال کرده و بهمحتوای آن پرداخته است. او خیانت، دورویهبازی و جفا در عشق را مایهی شرمساری و عمل و خوی بد قلمداد کرده است.
به بحر عشق غریقیم چو گوهران سخن
به روی آب نه بینی چو خار و خس مارا
زفیض عشق مرا گنج شایگان باشد
مکن مقایسه با خیل بوالهوس مارا…(۵)
رونق نادری در این بیت، عشق را فضیلت دانسته و ستودهاست. او شایگانی خود را از کمال عشق دانسته و تاکید کرده به هوس کاری ندارد و نباید از این جمله شمرده شود؛ بلکه از فضیلت عشق شاد و شایگان شده است.
او جایی عشق را آزادی توصیف کرده و خود را بندهای محبت دانسته است:
گلزار داغ در جگر مشتعل بود
اینگونه لاله هیچ بیابان نداشته
ماخود اسیر و بندهی مهر و محبتیم
سلطان عشق محبس و زندان نداشته
رونق نشاط خاطر از این کوی غم مجوی
بوستان دهر غنچهی خندان نداشته (۶)
رونق نادری در این شعر خود را سلطان عشق خوانده و از عشق ورزیدن ابراز رضایت کرده است. آنچه مورد توجه است، این استکه رونق نادری برخلاف حلاج عشق را زندان نه، آزادی و شادی توصیف کرده است. حلاج مقولهای دارد که عشق زندان است. عارفان عشق را آزادی و رسیدن به وصال تعریف میکنند. این تعریف رونق نادری از جنس تعاریف عارفانه است. عارفان معتقد هستند عشق ورزیدن، دفاع از عشق و زیستن عاشقانه کار نیکوست. خدمت به مردم، دلجویی و حمایت از آنها، علاقه داشتن به انجام کارهای نیکو و نایل آمدن به سعادت کار عاشقان است. این تعاریف عارفان است و اشعار رونق نادری نیز چنین تعریف از عشق دارد.
او بارها تکرار میکند غلام خدا را عشق زولانه نیست، فضیلت است و خود را غلام ربانی و خادم خلق میداند.
گر غلام عشق ربانی تو ای جان گذر
عاشقان را وحشتی از محبس و زولانه نیست
دوستی کردن به کیش ما ز جان بگذشتن است
در غم از یاران بریدن همت مردانه نیست(۷)
رونق نادری در این قطعه میگوید کار نیکوکاران خدمت خلق و مردی است. مردی در روزهای سخت و دشوار و این مردی را کار عاشقان و غلامان ربانی میشمارد. عارفان قواعدی دارند، براساس آن بودن در کنار خلق کار وبار عاشقان است. دقیقا نادری این بودن و حمایت خلق را ستوده و پیشهای خود دانسته است.
جایی میگوید:
الفتم، مهرم، صفایم از وفا دارم نشان
جز دل احباب ما را هیچ جایی خانه نیست
در مصایب میکشد پا از مودت هوشیار
همچو من اندر طریق دوستی دیوانه نیست…(۸)
یا:
در برم دل نیست، سیماییست از فرط تپش
تا به استقبال او این قلب لرزان میرود
خندهی تحقیر دارم در قبال ظلم و جبر
غنچهام در نیستی با لعل خندان میرود…(۹)
میگوید در قبال ظالمان میخندد و کارشان را نمیستاید و میکوشد به مردم خویش عشق بورزد.
عشق به خدمت وطن، عشق به خلق، عشق به انجام کارهای نیکو و پاکیزه و عشق به دفاع از مظلوم ببشتر در اشعار رونق نادری مورد توجه صورت گرفته است. دفتر شعری «ارمغان زندان» حاوی دهها بیت شعر در این باره است. این نشان میدهد نگاه عارفانهای رونق نادری به عشق چنان در تنش تنیده عشق ورزیدن را کار فضیلت میداند.
منابع:
۱-حافظنامه، بهادءالدین خرمشاهی، ج دوم، ص ۱۱۶۸
۲-مقدمهی برعرفان و تصوف، ضیاءالدین سجادی، ص ۲۸۶
۳-همان، ص ۳۳
۴-عشق در عرفان اسلامی، نصرت کامیاب تالشی، چاپ دوم
۵-سید نورالدین رونق نادری، ارمغان زندان، شعر گنج شایگان، ص ۴٠
۶-همان، شعر غنچه سفید، ص ۴۷
۷-همان، شعر دیوانه دوستی، ص ۴۸
۸-همان، ص ۴۹
۹-همان، شعر گریز اشک، ص ۵۵
نویسنده: شیون شرق