بازداشت زنان؛ تعرض به حرمت زن، مایۀ تشنج در افغانستان

افغانها معروف ترین ملت در مسئله ناموسی اند، ضرب المثل معروف رایج در افغانستان است که میگویند: « مال فدای سر، سر فدای ناموس» این ضرب المثل قرن به قرن از بزرگان این مملکت دهن به دهن شده تا به امروز هنوز مردم افغانستان به آن پا بند هستند، در زمان تجاوز و اشغال مملکت توسط قوای انگلیس و شوروی، زنان افغان بیشترین نقش را در شکست این دو امپراتوری قدرتمند داشتند، وقتیکه قوای انگلیس بخشهای مهمی از شهر قندهار را به تصرف در آورد، مبارزین افغان به دلیل کمبود نیرو و اسلحه ناگزیر به عقب نشینی شدند، زنی از میان برخواست و با داس و چکش که در دست داشت به سمت قوای انگلیس حملهور شد، وقتیکه مبارزین افغان این تصویر را مشاهده کردند فریاد زدند که به سمت قوا نرو اگر تو را دستگیر کنند، مسئله ناموسی است و تحمل این وضعیت برای ما غیرممکن است، این زن در جواب گفت اکنون که خاکتان را اشغال کردهاند این خاک ناموس تان نیست که صرفا در قبال من ابراز نگرانی و ناموسی میکنید؛ حرکت همین زن و گفتههایش باعث گردید که مبارزین افغان سر غیرت آمده و مجددا در برابر قوای انگلیس صف آرایی کرده و اینبار با عزم راسختر با تلفات سهمگینی موفق شدند که این قوا را با شکست مواجه ساخته و شهر را در کنترل گیرند، تنها یک جرقه ناموسی باعث گردید که بزرگترین شکست تاریخی یک ابر قدرت رقم بخورد.
از این نمونهها در تاریخ فراوان داریم، در عصر حکومت ظاهر شاه شخصی در ولایت غزنی مرتکب قتل گردیده بود، ماموران حکومت با تفحص و جستجو قاتل را یافتند و به نزد خانواده مقتول آوردند تا انتقام گیرند، در افغانستان رسم است که اگر خانواده مقتول خشم شان را قورت دهند، مبلغی به عنوان خونبها از قاتل میگیرند و یا دختری از ان خانواده را به نکاح یکی از اقارب درجه اول خانواده مقتول در می آورند و این قضیه ختم میگردد؛ اما وقتیکه این شخص را در برابر خانواده مقتول قرار دارند، آنان به عنوان خونبها خواهر قاتل را مطالبه کردند که به نکاح یکی از آنان در خواهد آمد، راه دوم این بود که قاتل باید کشته شود تا قضیه ختم گردد؛ اما قاتل نپذیرفت که خواهرش به نکاح آنان در آید و مرگ را به جان خرید، در نهایت خانواده مقتول با حمایت حکومت قاتل را بر زمین خواباندند و با چاقوی قصابی او را همانند گوسفند ذبح کردند، از این دست ناموسداری در افغانستان به کرات سپری شده است و این مردم به قیمت جان مسئله ناموسی شان را حفظ کرده و بخاطر آن حاضر اند سر بدهند؛ لذا سران حکومت به خصوص ماموران امر به معروف که خود را بانی و مسئول حفظ حجاب و عفاف زنان این سرزمین میپندارند، باید این ظرافتها را درک نموده تا مبادا با دستگیری زنان و دختران این سرزمین، کدام اتفاق و درگیری ناخوشایندی با مردم رخ دهد، چون وقتیکه پای ناموس به میان آید این مردم از جان و مال خویش گذشته و برای حفظ عزت ناموسی خود را قربانی میکنند.
دستگیری زنان و دختران در طول تاریخ افغانستان توسط مرد، امر تازهای است که پیش چشمان مردم اتفاق می افتد، هیچ مردی جرأت نداشت به دختران افغان دست درازی کرده و یا آنان را دستگیر و بازداشت نمایند، مأمورین امر به معروف که خود را پاسبان و زمامدار حفظ عزت ناموسی مردم میپندارند با کدام مجوز شرعی و قانونی به خود جرأت میدهند که مردم را ناتوان در ناموس داری پنداشته و خود وارد صحنه میشوند، افغانها از ناموسدارترین مردم جهان است و خواهد بود، مهاجرت چند دههای و تغییر بافتهای فرهنگی و جهان بینی باعث گردیده است که در نوع پوشش آنان تغییراتی به وجود بیاید، آن هم تغییرات سطحی که مثلا چادر و روپوش قندهاری نپوشند و در عوض آن مقنعه و مانتو بپوشند، اینکه جهان بینی ماموران هنوز در همان بافتهای اولیه قریه و قصبات خودشان مانده است مشکلی است که به دلیل مصروفیت در جنگ و نبردهای طولانی مدت در معرض تحولات فرهنگی قرار نگرفته اند، در هیچ یکی از آموزهها و روایات اسلامی نداریم که پوشش زن را به نحو خاص تعیین کرده باشد، اینکه زن در جامعه اسلامی با مقنعه و مانتو یا با چادری از سر تا پا پوشانده است بستگی به نوع فرهنگ و راحتی زن دارد، دلیلی نمیشود زنانی که در کشورهایی همچون پاکستان و ایران بزرگ شده اند، بیایند خود را در حصار چادری قرار دهند که نه به آن باورمندند و نه از آن احساس راحتی و خوشی دارند، هر خانواده افغان مواظب اند که زنان و دختران شان چه میپوشند، کجا میروند و مصروف چه کاری هستند، لزومی ندارد که مامورین حکومت در قبال آنان با کسوت محرمیت ظاهر شده و دست بسته آنان را به حوزهها و مراکز دولتی ببرند، هم اکنون زنان به اندازه کافی در مضیقه افتادهاند و فامیلها از اعصاب و روان سالم بهره مند نیستند، مسدود ماندن مکتبهای دخترانه، فقر و بیکاری، ایجاد موانع بر سر راه فعالیت اقتصادی زنان همه و همه باعث گردیده است که فقر و رکود اجتماعی روز افزون گردد، مامورین حکومت بجای مصروف ساختن شان بر سر پوشش و رفت و آمد زنان، بهتر است که به فکر تأمین نیازهای اقتصادی مردم و ایجاد زمینههای اشتغال و کاسبی برای ملت باشند، حدیث است که میگویند وقتیکه فقر از دروازه وارد شود، ایمان از دریچه میگریزد، بنابراین مردم که بتوانند به کار و کاسبی و رفع نیازهای اقتصادی موفق گردند ثبات در کشور تأمین گردیده و دریچههای عزت و شکوفایی به روی افغانها باز خواهد شد.