بازگشت خلیل‌زاد؛ پیامی از واشنگتن یا اقدام شخصی؟

زلمی خلیل‌زاد، چهره‌ای آشنا در سیاست افغانستان و معمار توافق دوحه، پس از سفر با آدام بوهلر برای رهایی زندانی امریکایی به کابل و در پی تنش‌های اخیر میان کابل و اسلام‌آباد، اکنون بار دیگر وارد کابل شده است. این سفر که از سوی وزارت خارجه حکومت کنونی افغانستان غیررسمی خوانده شده، در ظاهر یک دیدار شخصی است اما در واقع حاوی پرسش‌های سیاسی فراوانی است. او تنها شخص مورد اعتماد مقامات امریکایی در افغانستان است که پس از سال ۲۰۰۱ همواره در مسائل مربوط به افغانستان فعال بوده است. به باور برخی، خلیل‌زاد توانست امریکا را با بودجه‌ای میلیاردی به مدت ۲۰ سال در افغانستان نگه دارد و این که سیاستمداران حکومت پیشین نتوانستند از این موقعیت به درستی استفاده کنند، تقصیر خودشان بوده است. او در دوره مذاکرات دوحه، نقشی تعیین‌کننده در شکل‌گیری ساختار فعلی قدرت در کابل داشت و همین پیشینه باعث شده حضور دوباره او در پایتخت، توجه بسیاری از ناظران را به خود جلب کند.

سفر خلیل‌زاد در شرایطی صورت می‌گیرد که روابط میان کابل و واشنگتن در سکوتی سنگین و سردی حساب‌شده قرار دارد. هرچند امریکا به‌صورت رسمی هنوز حکومت کنونی افغانستان را به رسمیت نشناخته، اما در ماه‌های اخیر نشانه‌هایی از تمایل غیرمستقیم برای برقراری تماس‌های محدود و غیرعلنی مشاهده می‌شود. بازگشت خلیل‌زاد را می‌توان بخشی از همین روند دانست؛ تلاشی برای سنجش فضای سیاسی کابل و بررسی ظرفیت‌های احتمالی برای ازسرگیری گفت‌وگوهای دیپلماتیک در سطحی غیررسمی.

در محافل سیاسی کابل گفته می‌شود که خلیل‌زاد این‌بار نه در مقام فرستاده واشنگتن، بلکه در قالب یک میانجی شخصی و غیررسمی سفر کرده است. او که در ساختار دیپلماسی امریکا نفوذ قابل‌توجهی دارد، ممکن است تلاش کند حکومت کنونی افغانستان را به بازنگری در نوع تعامل با غرب ترغیب نماید. خلیل‌زاد می‌داند که واشنگتن به دلایل امنیتی و سیاسی نمی‌خواهد افغانستان را کاملاً از دایره نفوذ خود خارج ببیند، در حالی که حکومت کنونی نیز در پی یافتن راهی برای گشودن مجدد دروازه‌های تعامل است، بی‌آن‌که از مواضع اصلی خود عقب‌نشینی کند. این موارد با آنچه که در چارچوب منافع امریکا نباشد، در تضاد است.

از سوی دیگر، زمان‌بندی سفر خلیل‌زاد نیز حائز اهمیت است. او هم‌زمان با افزایش تنش میان کابل و اسلام‌آباد در صحنه ظاهر شده است. خلیل‌زاد از جمله دیپلمات‌هایی است که بارها از سیاست‌های ارتش پاکستان در قبال افغانستان انتقاد کرده است. احتمال دارد او این‌بار به کابل آمده باشد تا هشدار دهد که ادامه اختلافات میان دو همسایه می‌تواند فرصت بهره‌برداری سیاسی را برای دیگر بازیگران منطقه‌ای فراهم سازد. ایالات متحده در شرایط کنونی علاقه‌مند نیست که افغانستان در نتیجه تشدید تنش‌ها با پاکستان، بیش از پیش به محور شرق، یعنی چین و روسیه، متمایل شود. در این میان، خلیل‌زاد می‌تواند پیام غیررسمی واشنگتن را منتقل کند که خواهان حفظ ثبات نسبی و جلوگیری از بحران جدید در جنوب آسیاست.

با این حال، نباید فراموش کرد که خلیل‌زاد پیش از هر چیز، در چارچوب منافع ایالات متحده می‌اندیشد. در گذشته نیز او در توافق دوحه منافع امنیتی واشنگتن را در اولویت قرار داد، حتی اگر نتیجه آن فروپاشی ساختار سیاسی وقت افغانستان و ظهور وضعیت کنونی بود. از همین منظر، حکومت کنونی باید با احتیاط به تماس‌ها و پیشنهادهای او بنگرد. تجربه گذشته نشان داده است که خلیل‌زاد از واژه «تعامل» به‌عنوان ابزاری برای پیشبرد سیاست‌های نرم امریکا استفاده می‌کند، نه لزوماً برای کمک به شکل‌گیری روابطی برابر و مبتنی بر احترام متقابل.

در تحلیل‌های منتشرشده در مطبوعات منطقه‌ای، سه رویکرد درباره هدف سفر او مطرح شده است: نخست این که او در پی ارزیابی فضای سیاسی و ثبات داخلی افغانستان است تا گزارشی غیررسمی به نهادهای تصمیم‌ساز امریکایی ارائه دهد. دوم، ممکن است با هدف کاهش فاصله میان کابل و واشنگتن و جلوگیری از نزدیکی بیشتر افغانستان به رقبای امریکا، مأموریتی نیمه‌پنهان را دنبال کند. و سوم، احتمال دارد حامل پیامی هشدارآمیز از سوی محافل امریکایی باشد مبنی بر این که اگر حکومت کنونی در مسیر گفت‌وگو و اصلاح گام برندارد، فشارهای سیاسی و اقتصادی غرب افزایش خواهد یافت.

اما آنچه به این سفر رنگ خاصی می‌بخشد، موقعیت خلیل‌زاد در ذهن تصمیم‌گیران کابل است. او با چهره‌های کلیدی حکومت کنونی روابط شخصی و سابقه گفت‌وگوی طولانی دارد. همین امر باعث می‌شود پیام‌هایی که از طریق او منتقل می‌شوند، بیش از کانال‌های رسمی مورد توجه قرار گیرند. اگر خلیل‌زاد حامل پیام مثبتی از جانب واشنگتن باشد، ممکن است در کوتاه‌مدت زمینه کاهش تنش‌های دیپلماتیک فراهم گردد؛ اما اگر مأموریت او یادآور نوعی هشدار یا فشار غیرمستقیم باشد، سفرش می‌تواند به افزایش بدبینی در کابل بینجامد.

از زاویه دیگر، این سفر نشانه‌ای از تغییر در رفتار سیاسی امریکا نسبت به افغانستان نیست، بلکه بیانگر تداوم همان سیاست محتاطانه و چندلایه است. واشنگتن در سال‌های اخیر ترجیح داده است از طریق اشخاص غیررسمی و چهره‌های آشنا مانند خلیل‌زاد، نبض تحولات کابل را در دست گیرد. این روش به امریکا اجازه می‌دهد بدون پذیرش مسئولیت سیاسی، در تحولات داخلی افغانستان نقش‌آفرینی کند.

در نهایت، بازگشت خلیل‌زاد به کابل را باید آزمونی برای بلوغ سیاسی حکومت کنونی دانست. برخورد شتاب‌زده یا اعتماد بی‌محابا به چهره‌ای که همواره در مدار منافع امریکا حرکت کرده، می‌تواند هزینه‌های سیاسی و حیثیتی سنگینی به دنبال داشته باشد. اگر این دیدار واقعاً غیررسمی بوده، کابل باید از آن برای درک نیت‌های پنهان و سنجش رویکرد جدید واشنگتن بهره گیرد، نه آن که آن را نشانه‌ای از تغییر اساسی در سیاست امریکا بداند.

در فضای پرابهام کنونی، هر حرکت دیپلماتیک معنایی فراتر از ظاهر خود دارد. خلیل‌زاد شاید تنها برای یک گفت‌وگو به کابل آمده باشد، اما در پشت این سفر کوتاه، مجموعه‌ای از پیام‌ها، سنجش‌ها و محاسبات نهفته است. بازگشت او، بیش از آن که یادآور خاطرات دوحه باشد، یادآور این واقعیت است که سیاست افغانستان هنوز از سایه چهره‌هایی بیرون نیامده که روزی در ساختار قدرت آن نقش تعیین‌کننده داشتند. حکومت کنونی افغانستان امروز با آزمونی روبه‌رو است که در آن، هوشیاری سیاسی از هر چیز دیگری مهم‌تر است؛ هوشیاری که می‌تواند حیثیت سیاسی آن را حفظ کند یا آن را قربانی مطامع چنین سیاستمداران برون‌مرزی سازد.

یادداشت اختصاصی

لینک کوتاه

https://sarie.news/s1316a

دکمه بازگشت به بالا