تأثیر منفی قطع روابط تجاری افغانستان بر اقتصاد پاکستان
اظهارات خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان، مبنی بر اینکه کاهش تجارت ترانزیتی از سوی طالبان «نعمت پنهان» برای اسلامآباد است، بیش از آنکه بر واقعیتهای اقتصادی استوار باشد، جنبهی سیاسی و تبلیغاتی دارد. بررسی دادههای اقتصادی و ساختار وابستهی بازارهای مرزی پاکستان نشان میدهد که کاهش روابط تجاری با افغانستان نهتنها سودی برای پاکستان ندارد، بلکه پیامدهای منفی قابل توجهی بر اقتصاد، امنیت و ثبات اجتماعی این کشور برجای خواهد گذاشت.
در دو دههی گذشته، افغانستان یکی از بزرگترین بازارهای صادراتی کالاهای پاکستانی بوده است. طبق آمار وزارت تجارت پاکستان، سالانه بیش از دو میلیارد دالر محصولات از این کشور به افغانستان صادر میشد؛ از مواد غذایی و مصالح ساختمانی گرفته تا دوا و محصولات مصرفی. این حجم از تجارت نهتنها هزاران شغل در مناطق مرزی پاکستان، بهویژه در ایالت خیبرپختونخوا و بلوچستان، ایجاد کرده بود بلکه به عنوان منبع مهمی برای ورود ارز خارجی به اقتصاد شکنندهی این کشور عمل میکرد. کاهش این روابط، مستقیماً بر درآمد هزاران خانواده و بر گردش مالی شرکتهای کوچک و متوسط تأثیر منفی میگذارد.
از سوی دیگر، بنادر پاکستان بهویژه بندر کراچی از ترانزیت کالاهای افغانستان درآمد قابل توجهی به دست میآوردند. شرکتهای حملونقل، بیمه، خدمات گمرکی و ذخیرهسازی از این مسیر سود هنگفتی میبردند. اکنون با تصمیم افغانستان یافتن مسیرهای جایگزین از طریق بندر چابهار ایران، مسیرهای تجارتی ترکمنستان و ازبکستان، این منبع درآمد در خطر جدی قرار گرفته است. در صورتیکه مسیرهای جدید جایگزین، کاملاً فعال شوند، پاکستان سالانه صدها میلیون دالر از عواید ترانزیتی خود را از دست خواهد داد.
علاوه بر زیانهای اقتصادی مستقیم، پیامدهای غیرمستقیم قطع یا کاهش روابط تجاری نیز قابل چشمپوشی نیست. بازارهای مرزی پاکستان همواره بر پایهی دادوستد با افغانستان شکل گرفتهاند. در شهرهایی چون چمن، طورخم و پشاور، صدها بازار محلی پاکستان از این تبادلات تغذیه میشوند. کاهش ناگهانی تجارت به بیکاری گسترده در این مناطق دامن میزند؛ بیکاری که در تاریخ پاکستان همواره زمینهساز رشد افراطگرایی و فعالیت گروههای غیرقانونی بوده است اینبار بیش از هر زمان دیگر به رشد و تقویت چنین گروهها کمک خواهد کرد. به بیان دیگر، تصمیم افغانستان در کاهش تجارت، اگرچه بهظاهر ضربهای به افغانستان است، اما در عمل میتواند به ناامنی بیشتر در مناطق مرزی پاکستان بینجامد.
از نظر سیاسی نیز، وابستهگی اقتصادی میان دو کشور همواره به عنوان اهرمی برای حفظ گفتوگو و کنترل بحرانها عمل کرده است. در غیاب روابط تجاری پایدار، ابزار تعامل میان کابل و اسلامآباد کاهش مییابد و احتمال تنشهای بیشتر چه در عرصهی مرزی و چه در زمینهی مهاجران افزایش خواهد یافت. پاکستان از این منظر نیز زیان میبیند، زیرا بیثباتی در افغانستان همواره با موجهای تازهی مهاجرت و قاچاق کالا و مواد مخدر به داخل پاکستان همراه بوده است.
از دید امنیتی، ادعای وزیر دفاع پاکستان مبنی بر اینکه کاهش تجارت سبب کاهش تروریسم میشود، بر پایهی تحلیل واقعگرایانه نیست. تجربهی سالهای اخیر نشان میدهد که ناامیدی اقتصادی و بیکاری در مناطق مرزی بیش از هر عامل دیگری زمینهساز جذب نیرو برای گروههای تندرو است. در واقع، کاهش دادوستد مرزی، کنترل دولت بر این مناطق را ضعیفتر کرده و فضا را برای فعالیت شبکههای قاچاق و تروریستی گستردهتر میسازد؛ بنابراین، اگر هدف اسلامآباد واقعاً کاهش تهدیدات امنیتی باشد، تقویت تجارت مشروع و قانونی با افغانستان، بهجای محدود کردن آن، راهکار مؤثرتری است.
در سطح کلانتر، اقتصاد پاکستان هماکنون با بحرانهای متعدد از رشد تورم گرفته تا کاهش ذخایر ارزی مواجه است. قطع یا کاهش صادرات به افغانستان به معنای از دست دادن یکی از معدود بازارهای سنتی پاکستان است، بازاری که نهتنها از نظر جغرافیایی نزدیک است بلکه از لحاظ فرهنگی و زبانی نیز تعامل آسانتری با آن وجود دارد. از دست دادن چنین بازاری، فشار مضاعفی بر صنایع داخلی وارد میکند که پیشتر نیز با کاهش تقاضای داخلی مواجه بودند.
لذا اظهارات خواجه آصف را باید در چارچوب یک موضعگیری سیاسی و نه اقتصادی تفسیر کرد. سیاستمداران پاکستانی در برابر فشارهای فزایندهی افغانستان، میکوشند از طریق چنین اظهاراتی چهرهای بیتفاوت و قدرتمند از خود نشان دهند. اما واقعیتهای اقتصادی را نمیتوان با بیانیههای سیاسی نادیده گرفت. افغانستان و پاکستان، به دلیل پیوندهای جغرافیایی و تاریخی، از هم جداییناپذیرند. هر بحرانی در روابط اقتصادی میان این دو کشور، در نهایت به ضرر هر دو تمام خواهد شد و اگر قرار باشد یکی بیشتر آسیب ببیند، آن کشور بیتردید پاکستان خواهد بود، زیرا اقتصاد آن بیش از هر زمان دیگری به صادرات و تجارت مرزی وابسته است.
در نتیجه، تصمیم افغانستان برای یافتن مسیرهای تازهی تجاری نهتنها آزمونی برای استقلال اقتصادی افغانستان است، بلکه هشداری برای اسلامآباد نیز به شمار میرود تا بداند سیاستهای مبتنی بر فشار و تحقیر همسایگان، در نهایت به زیان خود آن تمام میشود. پاکستان اگر بهجای سیاست تقابل، به سمت همکاری و توسعهی متقابل گام بردارد، نهتنها امنیت و ثبات خود را تضمین خواهد کرد، بلکه جایگاهش را به عنوان حلقهی ارتباطی مهم در منطقهی آسیای جنوبی حفظ میکند.

