تاریخ، هویت و آینده افغانستان

تنها از راه گفت‌وگوهای سازنده و اندیشه‌های مسئولانه می‌توانیم فهم خود را ارتقا دهیم، دیدگاه ملی‌مان را صیقل دهیم و مسیر آینده کشور را روشن کنیم. این کلمات به هیچ‌وجه قصد نقد را ندارد، بلکه تلاشی است برای چارچوب‌بندی بحث در راستای توانمندسازی ملت، بر بنیاد خرد، اخلاق و خوانش دقیق تاریخ.

اهمیت تاریخ در روان و سیاست یک ملت

ما اغلب تاریخ را به عنوان یک سلسله وقایع می‌بینیم، اما حقیقت آن است که تاریخ برای ملت‌ها چیزی بیش از یادداشت‌ها و کتاب‌هاست. تاریخ «روح مشترک» یک ملت است؛ سرچشمه‌ای است که از آن اعتماد به نفس، هویت و جهت‌گیری اجتماعی برمی‌خیزد. اگر گذشته را تنها با خشم و انتقاد روایت کنیم، نه‌تنها نسل جوان را از افتخار و اعتماد تهی می‌سازیم، بلکه ناخودآگاه به دست دشمنان خود ابزار تفرقه می‌دهیم.

کشورهایی که گذشته خود را با همه کاستی‌ها محترم شمرده‌اند، توانسته‌اند در برابر بحران‌ها ایستادگی کنند. در مقابل، ملت‌هایی که از تاریخ خود بریده‌اند یا آن را صرفاً مایه شرم و اختلاف دیده‌اند، در بزنگاه‌ها با فروپاشی روانی و اجتماعی روبه‌رو شده‌اند. ابن خلدون، تاریخ‌نگار بزرگ اسلامی، هشدار داده بود که تمدن‌ها بیشتر به سبب از دست دادن اعتماد درونی و خیانت به میراث خود سقوط می‌کنند تا از حمله دشمنان بیرونی.

چرا احترام به تاریخ ضروری است؟

۱. عزت ملی: افتخار به گذشته جرئت رویارویی با آینده را تقویت می‌کند.

۲. انسجام اجتماعی: روایت مشترک از تاریخ مانع تجزیه و چندپارچگی است.

۳. مقاومت در برابر تبلیغات خارجی: ملت‌هایی که تاریخ خود را محترم می‌شمارند، کمتر قربانی تحریف دشمن می‌شوند.

۴. تداوم فرهنگی: ارزش‌های تاریخی ستون‌های ثبات در دوران گذارند.

۵. الهام‌بخشی: قهرمانی‌ها و دستاوردهای گذشته چراغ امید نسل‌های آینده می‌گردد.

تجربه افغانستان و درس‌های منطقه

افغانستان در دهه‌های اخیر «دموکراسی» را تجربه کرد، اما این تجربه برای ما ثابت ساخت که وجود صندوق‌های رأی و نهادهای انتخابی، به‌تنهایی ضامن صداقت و وفاداری نیست. نهادهای سیاسی زمانی مؤثر می‌شوند که درونی و برخاسته از واقعیت جامعه باشند. در غیر آن، صرفاً به ابزار فساد و نفوذ بیگانه بدل می‌شوند.

اگر به منطقه بنگریم، نمونه‌های متعددی وجود دارد. مالیزیا، قطر، عربستان سعودی و امارات نشان داده‌اند که حتی در ساختارهای غیر دموکراتیک نیز می‌توان با رهبری دوراندیش و با تمرکز بر منافع ملی، پیشرفت سریع به‌دست آورد. در مقابل، کشورهایی با ظواهر دموکراتیک اما بدون روح ملی و مسئولیت، دچار آشفتگی و عقب‌ماندگی شده‌اند.

بنابراین، آنچه آینده افغانستان را تضمین می‌کند، شکل نظام نیست؛ بلکه خلوص نیت، بینش و احساس مسئولیت رهبران در برابر مردم است. رهبری وقتی مشروعیت دارد که با عشق به وطن، حفاظت از حاکمیت و هدایت ملت در برابر سلطه بیگانه همراه باشد. نظام‌ها گذرا و تغییرپذیرند، اما شخصیت، خرد و مسئولیت رهبران ارزش ماندگار دارند.

راه پیش‌رو، وطن‌دوستی سازنده

آنچه افغانستان امروز به آن نیاز دارد، یک «وطن‌دوستی سازنده» است:

بزرگداشت گذشته، در عین یادگیری از خطاهای آن

اصلاح نهادها، اما با خرد و تدبیر نه با تقلید کورکورانه؛

پرورش رهبری که خدمت را با بینش و عمل تعریف کند، نه با شعار و نمایش.

قلم در این میان اهمیت بزرگی دارد. قلم می‌تواند ابزار توانمندسازی ملت باشد، اما اگر بی‌ملاحظه به کار رود، می‌تواند عامل ویرانی روان جمعی گردد.

نتیجه‌گیری

آینده افغانستان بسته به آن است که چگونه تاریخ خود را روایت می‌کنیم، چگونه هویت خود را پاس می‌داریم و چگونه نسل نو را توانمند می‌سازیم. اگر با احترام به گذشته، پاسداری از هویت ملی و تلاش برای همبستگی پیش برویم، می‌توانیم دوباره شکوه این سرزمین را زنده کنیم.

باشد که اندیشه‌ها و گفت‌وگوهای ما چراغ راه آینده گردد. افغانستان سزاوار وحدت، عزت و پیشرفت است و این رسالت تنها با قلم آگاه، رهبری مسئول و ملت هوشیار تحقق خواهد یافت.

نویسنده: محمد امان فلاح

لینک کوتاه

https://sarie.news/a566s
دکمه بازگشت به بالا