تجاوزی بر خاک، زخمی بر تاریخ

تجاوز نظامی پاکستان بر خاک افغانستان را نمیتوان تنها رویدادی نظامی دانست؛ این حادثه پژواکِ تاریخی از بیاعتمادی، رقابت و زخمهای کهنه میان دو همسایه است. ریشهٔ بحران در مرز نیست، در ذهنهاست، در نگاههایی که بهجای همسایه، دشمن بالقوه میبینند و امنیت را در سایهٔ تهدید میجویند.
در سطح سیاسی، اقدام پاکستان نقض آشکار حاکمیت ملی افغانستان و نشانهای از ناتوانی گفتوگوهای منطقهای است؛ از سوی دیگر، واکنش تند طالبان نیز حاکی از شکنندگی روابط دیپلماتیک و غلبهٔ زبان تهدید بر منطق تفاهم است. در چنین فضایی، هر گلوله نه پاسخی به خطر، که بذرِ خطرِ تازهای میکارد.
اما فراتر از بازی قدرت، در دل این حادثه، رنج انسان نهفته است، رنج مردمی که سالهاست در میان خاکستر سیاست، تنها سهمشان ترس و آوارگی بوده است. مرزها شاید امنیت نظامی بیافرینند، اما وقتی از خون عبور کنند، دیگر هیچ امنیتی نمیزایند.
آیندهٔ افغانستان و پاکستان در گفتوگو، احترام متقابل و درک تاریخیِ مشترک نهفته است، نه در شعلههای توپخانه. منطقه تنها زمانی به آرامش خواهد رسید که دو ملت، در آینهٔ یکدیگر، دشمنی را نبیند، بلکه ریشهٔ مشترک و سرنوشتِ واحد خود را بازشناسند.
نویسنده: سید عبدالحمید رضوی