ترور احمدشاه مسعود و ابهاماتی که هنوز پابرجاست

احمدشاه مسعود یکی از معدود فرماندهان تاریخ معاصر افغانستان است که اکثریت مردم این کشور از او به نیکی یاد می‌کنند. او فراز و نشیب‌های مختلفی را در تاریخ مبارزاتی‌اش سپری کرد که عمدتاً موفقیت‌آمیز بودند. از زمان تجاوز شوروی به افغانستان، احمدشاه مسعود سرسختانه و هدفمندانه علیه این هیولای شرقی جنگید و تا زمان شکست شوروی، از هیچ تلاش و مجاهدتی دریغ نکرد.

در آن زمان، شوروی که هنوز طعم تلخ مبارزۀ مجاهدان افغان را نچشیده بود، گمان می‌کرد افغانستان را به تسخیر خود درآورده و رویای رسیدن به آب‌های گرم و تصرف قارۀ اروپا و حاشیۀ خلیج فارس را در سر می‌پروراند. اما باتلاق جنگ افغانستان برای این غول شرقی چنان کمرشکن و طاقت‌فرسا بود که پس از حدود ۱۴ سال جنگ، کشتار و ویرانی، این خرس قطبی هرگز نتوانست از تلهٔ افغانستان رهایی یابد و به اهداف بعدی خود برسد.

نقش احمدشاه مسعود در این مبارزات بسیار ارزنده و فراموش‌نشدنی بود. چنانکه درۀ پنجشیر و صفحات شمالی، که جغرافیای مبارزاتی احمدشاه مسعود و همرزمانش بود، بیشترین تلفات را به نیروهای روسی اعم از نظامیان، تانک‌ها، طیاره‌ها و تجهیزات نظامی وارد آورد. شمال افغانستان دروازۀ ورودی شوروی به این کشور بود و این قدرت نظامی تمام امکانات و تجهیزات لوجستیکی خود را از این مسیر به افغانستان سرازیر می‌کرد. تا امروز نیز بقایای تانک‌ها و تسلیحات منهدم شدۀ نظامیان شوروی در بسیاری از نقاط شمال افغانستان به صورت آثار باستانی پابرجاست.

پس از شکست شوروی، دولت مورد حمایت آن به ریاست دکتر نجیب‌الله حدود سه سال با مجاهدان افغان درگیر بود و در نهایت شکست را پذیرفت و زمام امور به دست مجاهدین افتاد. پس از کش‌و‌قوس‌های بسیار، دولت مجاهدین به ریاست جمهوری برهان‌الدین ربانی در کشور حاکم شد؛ اما جنگ‌های داخلی هیچ‌گاه به این دولت فرصت تثبیت نداد و سرانجام نیروهای طالبان بیش از نود درصد خاک افغانستان را تصرف کردند. دولت مجاهدین در محدودۀ جغرافیایی کوچکی تقریباً به صورت دولت در تبعید به حیات خود ادامه داد. احمدشاه مسعود در این دولت به عنوان وزیر دفاع و مهمترین شخصیت کلیدی شناخته می‌شد که در تحولات مختلف نقش برجسته‌ای ایفا کرد.

پیش از رخ دادن حادثۀ ۱۱ سپتمبر، مسعود در یک حمله تروریستی مرموز به دست دو تروریست عرب که در پوشش خبرنگاری آمده بودند، به قتل رسید. معمای قتل او تاکنون لاینحل و مبهم باقی مانده و با گذشت هر سال، پرده‌های تازه‌ای از این جنایت برداشته می‌شود. اخیراً یکی از خبرنگاران که گزارشش در خبرگزاری اسپوتنیک منتشر شده، به عنوان شاهد عینی از چگونگی قتل احمدشاه مسعود پرده برداشته است.

ارکادی دوبنوف، خبرنگار روس، از جمله کسانی بود که هنگام کشته شدن مسعود در خواجه بهاءالدین حضور داشت و در واقع با دو تروریست عربی که به نام خبرنگار برای قتل مسعود آمده بودند نیز برخورد داشت. او از زمان حضور در صحنۀ حمله به احمدشاه مسعود سخن گفت. دوبنوف گفته است که آن دو خبرنگار غیرعادی به نظر می‌رسیدند و این پرسش که چرا نزدیکان مسعود به این موضوع توجه نکردند، بسیار سؤال‌برانگیز است. دوبنوف بر این باور است که برخی از نزدیکان مسعود در قتل او دست داشته‌اند.

در نهم سپتامبر ۲۰۰۱، دو روز قبل از حملۀ القاعده به نیویارک و واشنگتن، دو مراکشی که خود را خبرنگاران بریتانیایی معرفی کرده بودند، در جریان یک مصاحبۀ ساختگی احمدشاه مسعود را ترور کردند. ارکادی دوبنوف می‌گوید: «من به طور معجزه‌آسایی از این حادثه جان سالم به در بردم. قرار بود در مصاحبۀ مسعود با این عرب‌ها حضور داشته باشم، اما برای چندین روز در اتاق کوچکی در شهری نزدیک مرز تاجیکستان منتظر فرمانده ماندم تا اینکه پولم تمام شد و آنجا را به قصد خانه ترک کردم.»

وی سال‌ها بعد در مصاحبه با افغانستان.رو و در گفت‌وگو با احمد، پسر احمدشاه مسعود، متوجه این موضوع شد. در خلال این مصاحبه، احمد در پاسخ به این پرسش که چرا پس از سال‌ها انگیزۀ قتل پدرش هنوز روشن نیست، گفت: «پاسخ این پرسش نزد من نیست. باید از همرزمان پدرم و حکومت وقت در این مورد پرسیده شود.»

به گمان دوبنوف، تحقیق در مورد انگیزۀ قتل مسعود و چگونگی ترور او پایانی نخواهد داشت، زیرا باید پذیرفت که مسعود قربانی یک توطئۀ سیاسی شد و بدیهی است که این توطئه به همرزمانش نسبت داده شود. ارکادی دوبنوف می‌گوید: «زمانی با پافشاری کارآگاهان اسکاتلندیارد، که مأمور تحقیق در مورد اصلیت قاتلان احمدشاه مسعود بودند، در اوایل سال‌های ۲۰۰۰ به دادگاهی در لندن به عنوان شاهد رسمی این حادثه احضار شدم. آنها تلاش زیادی کردند تا متقاعدم کنند که طرح ترور احمدشاه مسعود توسط طالبان ریخته شده بود و انتظار داشتند من در این مورد شهادت دهم. اما من سکوت کردم. سپس آنان شواهدی ارائه دادند که گویا همرزمان خود مسعود مسئول ترور او بوده‌اند.»

این خبرنگار روس گفت: «چند سال بعد، پروندۀ ترور مسعود بسته شد و اسکاتلندیارد کاپی این پرونده را با اثر انگشت من برایم فرستاد. آنها می‌خواستند غیبت مرا در محل حادثه اثبات کنند، اما اثر انگشت من روی پرونده‌های خبرنگاری نبود.» وی افزود: «حامیان مسعود حتی پس از گذشت یک هفته حاضر نبودند مرگ فرمانده شان را بپذیرند؛ اتفاقی که هواداران اسلام کریموف هم اکنون با توجه به سابقۀ طولانی رهبری رییس‌جمهورشان در حال تجربه کردن آن هستند، هرچند که این دو واقعه قابل مقایسه نیستند.»

یادداشت اختصاصی / خبرگزاری سریع 

لینک کوتاه

https://sarie.news/s1765a

 

دکمه بازگشت به بالا