تزلزل جهان غرب در پس لبخندهای رهبر ایران

رژیم اسرائیل با اعتماد به نفس کاذب و اشتباه محاسباتی حمله به ایران را آغاز کرد، این رژیم با تدارک حملات داخل ایران و حملات موشکی از راه دور فکر کرده بود که همانند افغانستان پیش از ۲۰۰۱ میتواند مراکز نظامی ایران را آسیب زده و نوکران داخلی اش را که در خاک ایران جا بجا ساخته بود یکی به یکی پایگاهها و مراکز نظامی را تصرف کرده و به این ترتیب تغییر حاکمیت در ایران ایجاد گردد؛ اما این خیالات پوچ و اشتباهات واهی، چنان اسرائیل را زمین زد که به این راحتیها نمیتواند از جا بلند شده و اوضاع قبلی اش را ریکاوری کند، چنانچه در جریان جنگ، دسته دسته عاملان موساد دستگیر و مراکز بود و باش شان نیز کشف و تخریب گردید و با درگیریهای موشکی نیز آنچه را که ضربه دید اسرائیل بود که زیرساختهای اقتصادی و شهرهای مهم آن با خاک یکسان شد.
اما با این حال، در جهان پرتلاطم سیاست بینالملل، چهرههایی ظاهر میشوند که نهتنها مسیر یک ملت، بلکه معادلات جهانی را نیز دگرگون میکنند. آیتالله سید علی خامنهای، رهبر دینی و عالیترین مقام جمهوری اسلامی ایران، یکی از این چهرههای تأثیرگذار است. او نهتنها روح یک انقلاب را در چهره خود دارد، بلکه نماد تقابل تمدنی ایران با «نظم غربی» نیز به شمار میرود.
خندههای گاه تلخ، گاه مرموز و گاه زهرآلود او در برابر تهدیدات امریکا، اسرائیل و همپیمانان ناتوییشان، بیانگر یک حقیقت عمیقتر است: جمهوری اسلامی ایران، تحت زعامت او، نه تنها از هجوم نظامی و تحریم اقتصادی نمیهراسد، بلکه آن را زمینهای برای تثبیت استقلال و صدور گفتمان خویش میبیند.
آیتالله خامنهای سیاست را صحنهٔ جهاد تفسیر میکند. برای او، نبرد سیاسی همانند نبرد بدر و خیبر است؛ جایی که باید با اخلاص، فریاد زد: «هیهات منّا الذلّه!» او نظم سرمایهداری جهانی را نه بهعنوان یک قدرت بلامنازع، بلکه بهعنوان پیکرهای پوسیده در حال زوال تحلیل میکند. به باور او، امریکا «شیطان بزرگ» است؛ نه به خاطر دشمنی شخصی، بلکه به سبب تبلور ساختار ظلمپرور سرمایهداری جهانی.
آیتالله خامنهای، پیامی فراتر از مرزهای ایران دارد. او خطاب به مظلومان فلسطین، یمن، لبنان، کشمیر، افغانستان، افریقا و امریکای لاتین، این پیام را تکرار میکند که: «ایستادگی برابر مستکبرین، هزینه دارد، اما بیهزینهترین راه برای حفظ عزت ملتهاست.» این پیام نه از جنس دیپلماسیهای پرزرقوبرق غربی است، بلکه برگرفته از روحیهٔ مقاومت و انقلابی اوست؛ روحیهای که خندههای زهرآلود رهبر ایران، آن را در منظر جهانیان مجسم میسازد.
رهبر ایران برخلاف بسیاری از رهبران جهان که با توییتها حکومت میکنند، با «فتوا» مسیر تمدنسازی را ترسیم میکند. فتوای حرمت تولید سلاح هستهای، در کنار دستور گسترش توان موشکی و پهپادی، معادلهای پیچیده برای تحلیلگران امنیتی جهان ایجاد کرده است. پهپادهای ایرانی، امروز در خاورمیانه تا امریکای لاتین در حال مانورند. خندههای زهرآلود خامنهای، یادآور این واقعیت است که مبارزه میتواند با ابزار مدرن، اما روح انقلابی، ادامه یابد.
آیتالله خامنهای معتقد است که «امروز جنگ، جنگ روایتهاست.» از همینرو، تکیهٔ فراوانی بر رسانهها، فضای مجازی، و تربیت نیروی جوان انقلابی دارد. او سرمایهگذاری عظیمی بر نسل نوین «افسران جنگ نرم» کرده است؛ همانهایی که سلاحشان قلم، کیبورد، و فکر بیدار است. اینجا است که لبخند او دیگر نهتنها برای ژنرالهای ناتو، بلکه برای سردبیران CNN، BBC و نیویورکتایمز نیز تهدید تلقی میشود.
آیتالله خامنهای تنها رهبر یک کشور نیست؛ بلکه مرزهای رهبریاش فراتر از ایران کشیده شده است. خندههای زهرآلود او، نه از سر غرور، که از عمق اعتقادی است که جهان ظلمزده امروز را در حال فروپاشی میبیند و طلوع یک بیداری اسلامی جهانی را نوید میدهد.
دفاع جانانه او در برابر تجاوز اسرائیل و امریکا مسلمانان را از خواب غفلت بیدار ساخت و میرفت که جهان اسلام دچار تشتت و چند دستگی گردد، اما این دفاع و مقاومت بیبدیل سبب شد که حتی مخالفین سیاسی وی و کشورهای رقیب، از ایران حمایت کنند، اکنون مسلمانان بیدار شده اند و خوب میدانند که یهود با کارت تفرقه در صدد شقاق میان مسلمانان است و میخواهد از این مجرا جهان اسلام را تضعیف و اهداف خودش را به اجرا در آورد، اما این نبرد باعث شد که مسلمانان به این درک برسند و جرقههایی از اتفاق و اتحاد در میان مسلمین زده شد و به زودی نتایج و ثمرات مثبت آن را در جهان اسلام شاهد خواهیم بود.
لینک کوتاه