تفکیک بخش دری از فارسی؛ پروژه‌ای پنهان برای تفرقه در میان فارسی‌زبانان جهان

اقدام بی‌بی‌سی در تفکیک بخش دری از بخش فارسی، دیر مدت است که با موجی از واکنش‌ها در میان فارسی‌زبانان مواجه است و حتی بسیاری از مردم افغانستان در زمان راه اندازی این بخش، به نشان اعتراض با انفلو کردن آن در صفحات مجازی آن را بایکوت کردند. تلاش این شبکه بریتانیایی برای جدا کردن فارسی‌زبانان در ظاهر، ممکن است تنها یک تغییر ساختاری یا فنی در بخش‌های زبانی این شبکه بریتانیایی تلقی شود، اما در واقع، لایه‌های عمیق‌تری از معنا و سیاست‌های پنهان تفرقه افکنانه در پس آن نهفته است. این اقدام، برای بسیاری، یادآور سیاست‌های دیرینه بریتانیا در ایجاد تفرقه میان ملت‌ها و اقوامی است که از نظر فرهنگی و تاریخی اشتراکات فراوانی دارند.

در طول تاریخ، دولت بریتانیا بارها از سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» برای تسلط بر سرزمین‌های مختلف بهره برده است. در هند، اختلافات میان مسلمانان و هندوها را تشدید کرد تا وحدت آنان را در برابر استعمار از بین ببرد و در نهایت، به تقسیم هند و پاکستان انجامید. در خاورمیانه نیز با ترسیم مرزهای مصنوعی میان اقوام و طوایف، بذر اختلاف را کاشت تا کنترل منطقه آسان‌تر شود. امروز، به نظر می‌رسد همان سیاست در قالبی فرهنگی و رسانه‌ای بازتولید می‌شود. جداسازی «دری» از «فارسی» در بی‌بی‌سی، می‌تواند نمونه‌ای مدرن از همان رویکرد قدیمی باشد؛ رویکردی که هدفش تضعیف وحدت زبانی و فرهنگی ملت‌های فارسی‌زبان است.

بی‌بی‌سی سال‌هاست که به عنوان یکی از ابزارهای رسانه‌ای قدرتمند بریتانیا عمل می‌کند. این رسانه هرچند خود را بی‌طرف معرفی می‌کند، اما در عمل، رویکردهای خبری و انتخاب موضوعاتش اغلب با سیاست‌های کلان لندن هماهنگ است. تصمیم به تفکیک دری از فارسی نیز نمی‌تواند تصادفی باشد، بلکه اطاق فکر سیاست‌گذاری در لندن عملا برای آن برنامه می‌چیند. در حالی که همه زبان‌شناسان تأکید دارند که دری شاخه‌ای از فارسی است و تفاوت آن با فارسی تنها در لهجه و واژگان اندک محلی است، اصرار بر تفکیک این دو توسط این رسانه انگلیسی معنا و هدفی سیاسی در دل خود دارد. در واقع، چنین اقدامی به مخاطب القا می‌کند که گویشوران فارسی و دری از دو هویت مجزا برخوردارند؛ پیامی که در تضاد کامل با واقعیت فرهنگی و تاریخی ملت‌های منطقه است.

زبان فارسی قرن‌هاست که حلقه‌ اتصال ملت‌های ایران، افغانستان و تاجیکستان بوده است. از شعر مولانا و حافظ گرفته تا اندیشه‌های بیدل و جامی، همه میراث مشترکی هستند که به مرزهای سیاسی تعلق ندارند. فارسی زبانی است که تمدن، عرفان و ادبیات را در پهنه‌ای گسترده از خراسان تا شیراز پیوند داده است. وقتی رسانه‌ای جهانی مانند بی‌بی‌سی تصمیم می‌گیرد میان فارسی و دری دیواری بکشد، در واقع تیشه به ریشه همین پیوندها می‌زند. چنین جداسازی‌هایی به تدریج ذهنیت‌های فرهنگی متفاوتی ایجاد می‌کند و حس هم‌ریشگی را در میان فارسی‌زبانان تضعیف می‌سازد.

این نخستین بار نیست که استعمار از ابزار زبان برای تفرقه استفاده می‌کند. در آفریقا، استعمارگران اروپایی با تقسیم زبان‌های بومی به گونه‌های متفاوت، میان قبایل اختلاف ایجاد کردند. در شبه‌قاره هند نیز، ترویج زبان‌های رسمی خاص به جای زبان‌های بومی بخشی از همان سیاست تفرقه‌افکنانه بود. اکنون در حوزه فرهنگ فارسی، همان الگو در حال تکرار است. با تأکید بر تفاوت میان فارسی و دری، ذهن مردم به‌تدریج به سوی تمایز هویتی سوق داده می‌شود و در بلندمدت، این امر می‌تواند به شکاف فرهنگی عمیقی میان ملت‌های هم‌زبان بینجامد.

در چنین شرایطی، مسئولیت جامعه فرهنگی و روشنفکران فارسی‌زبان بسیار سنگین است. سکوت در برابر این روند، به معنای پذیرش تدریجی یک تقسیم فرهنگی تحمیلی است. باید آگاه بود که تفکیک زبانی تنها ظاهر مسئله است؛ هدف اصلی، ایجاد تمایز ذهنی و عاطفی میان مردمانی است که قرن‌ها با زبانی واحد اندیشیده و نوشته‌اند و همگی از دل یک حوزه تمدنی سر بر آورده اند، بهترین واکنش در برابر چنین اقداماتی، پافشاری بر اشتراکات تاریخی و فرهنگی میان کشورهای فارسی زبان است. فارسی باید به عنوان زبان واحد تمدنی حفظ شود، زبانی که از مرزهای جغرافیایی فراتر می‌رود و روح مشترک ملت‌های منطقه را بیان می‌کند.

مخاطبان نیز می‌توانند نقش مؤثری در این روند ایفا کنند. بایکوت محتوای تفرقه‌افکنانه و نقد آگاهانه عملکرد رسانه‌هایی که با ظاهری بی‌طرفانه بذر اختلاف می‌کارند، پاسخی مؤثر است. این واکنش نه از سر تعصب، بلکه از موضع آگاهی و دفاع از میراث فرهنگی مشترک است. زبان فارسی، تنها یک وسیله ارتباطی نیست؛ ستون اصلی هویتی و تمدنی است که میلیون‌ها نفر در سراسر جهان به آن وابسته‌اند.

 اقدام بی‌بی‌سی را می‌توان حلقه‌ای از زنجیره طولانی سیاست‌های تفرقه‌افکنانه دانست که این بار در لباسی فرهنگی پنهان شده است. اگر امروز میان فارسی و دری مرز بکشند، فردا میان فارسی تاجیکی و فارسی ایرانی نیز چنین مرزهایی ساخته خواهد شد؛ سپس حصارکشی میان گویش‌های محلی را نیز در دستور کار قرار خواهند داد، این خط‌کشی‌ها نه‌تنها به زبان آسیب می‌زنند، بلکه روح مشترک تمدنی ما را نشانه می‌گیرند. پاسداری از این زبان، پاسداری از وحدت و هویتی است که قرن‌ها ملت‌های فارسی زبان را به هم پیوند داده است؛ زبانی که فراتر از مرزها، نماد همبستگی، خرد و دوستی حوزه تمدنی فارس است.

یادداشت اختصاصی

لینک کوتاه

https://sarie.news/s192n
دکمه بازگشت به بالا