تنش‌های قومی_مذهبی سلاح خاموش؛ اما کشنده در اختیار امریکا

پالیسی امریکا و غرب در جهان اسلام مبتنی بر ایجاد شقاق و نفاق میان ملل مسلمان و بهره‌برداری از آنان علیه همدیگر است، این مورد در افغانستان بیشتر از هر کشور دیگری در حال وقوع است، مردم افغانستان که پنج دهه قبل از پدیده‌های قومی_مذهبی به عنوان گزینه‌های برتری جویی و دیگرپنداری کاملا نا آگاه بودند و کلمه الله را معیار وحدت و همپذیری می‌پنداشتند، زندگی آرام و مرفه و همتراز با کشورهای در حال توسعه کاروان جهانی را می‌پیمودند؛ اما از وقتیکه زمینه‌های نفوذ شوروی در افغانستان فراهم شد و خلق و پرچم در لایه‌های نظام سردار داوودخان جا گرفتند، افغانستان نه تنها که به جنگ داخلی کشانده شد؛ بلکه با رویکرد ایدئولوژیک که مبتنی بر اندیشه‌های تکفیری و غیریت پنداری میان ملت افغانستان بود به ابعاد این اختلافات دامن زده شد و اشخاصی در این زمینه آگاهانه و نا آگاهانه ابزار ترویج غیریت پنداری در افغانستان گردید.

این بذر نا میمون که از آن زمان در افغانستان پاشیده شد، کم کم جوانه زد و اکنون بار ایدئولوژیک آن به حدی دامنه جامعه را فرا گرفته است که کار و فعالیت طولانی مدت و هدفمندانه می‌خواهد که بتوان ذهنیت‌ها را از حول ارزش‌های ایدئولوژیک و عقیدتی جدا و آن را حول محور منافع ملی سوق داد.

زیرا امریکا و غرب با استفاده از ابزارها و شیوه‌های مختلفی در پی ترویج انگیزه‌های غیریت پنداری عقیدتی و قومی است، ابزارهایی همچون رسانه‌ها و صفحات اجتماعی که امروزه کاملا در اختیار و کنترل غربی‌ها قرار دارد مسائل تفرقه اندازی در جامعه اسلامی به خصوص افغانستان را سهل کرده است، چنین است که امروزه گروههایی همچون داعش قد بر افراشته و از افغانستان تا خاورمیانه در صدد ایجاد نا امنی و سقوط دادن دولت‌های این کشورهاست. داعش و گروههای همفکر اش آبش‌خور اندیشه‌های استخبارات غرب و امریکاست و راه صاف‌کن پروژه‌های آنان در کشورهای اسلامی است، این گروه با اقتباس از زوایای شقاق و نفاق میان امت اسلامی، هر مسلمانی را که همانند خودشان نمی اندیشند تکفیر و مرتد پنداشته و آنان را جایز القتل می‌پندارند.

پروژه تکفیری‌ها این است که جنایت و وحشت در جوامع اسلامی راه انداخته و به تعقیب آن که جامعه از وجود شان خسته و درمانده شد، آنگاه امریکا و غرب بر آنان حمله‌ور شده و جغرافیای کشورهای اسلامی را در کنترل خود در می‌آورند. این است تمام ابعاد جنایات و وحشتی که توسط تکفیری‌ها آگاهانه و نا آگاهانه در کشورهای اسلامی به راه انداخته می‌شود تا ثبات و استقلالیت از کف مسلمانان رفته و در عوض تحت مدیریت غربی‌ها قرار گیرد.

از این جهت امریکا با هر گونه هزینه و تجهیزات سخت و نرم که در اختیار دارند در صدد راه اندازی جنگ مذهبی در افغانستان است، وقتیکه خدا نکرده چنین پروژه‌ی در افغانستان موفق گردد، لازم به تسلیحات و حضور نظامیان امریکا در این کشور نیست؛ بلکه مسلمانان خود با دستان و اسلحه همدیگر آنقدر همدیگر را بکشند و جوی خون در این سرزمین جاری کنند که فروکش نمودن آن از عهده و توان افغان‌ها و سایر کشورهای اسلامی خارج گردد.

بنا بر این حکومت سرپرست افغانستان با درک عمیق از واقعیت‌های موجود باید عمق توطئه را دریافته و هرگونه ابزار جنگ همچون تبلیغات رسانه‌یی و حضوری را مورد پیگرد قرار داده و در نطفه خنثی نماید. راه اندازی مدارس دینی مشترک تشیع و تسنن در ولایات مختلف باعث خنثی کردن هرگونه ابزار تبلیغاتی امریکا و غرب می‌گردد، ایجاد شوراهای اخوت و همدلی و تبلیغات علما از سکوهای مساجد تحت نظارت حکومت می‌تواند در کاهش تنش‌های قومی_مذهبی اثرات قابل توجهی داشته باشد.

در این مقطع زمانی حساس که تیغ غرب و گروههای نیابتی اش به طرق مختلف افغانستان و مردم اش را نشانه گرفته است باید یکی از اولویت‌های حکومت سرپرست افغانستان مبارزه علمی و فرهنگی با این جریان‌ها باشد، وقتیکه ترویج کنندگان اندیشه‌های تکفیری در افغانستان جای پا نداشته باشند امریکا و غرب از هیچ دریچه‌ی دیگری نمیتواند وارد کشور شده و اتحاد و اتفاق مردم را نشانه گیرد.

لینک کوتاه

https://sarie.news/a4396b
دکمه بازگشت به بالا