تنش میان آمریکا – روسیه و تأثیر آن بر روند صلح افغانستان

مسئله مداخله روسیه در انتخابات آمریکا این بار جدی‌تر از هر زمان دیگر شده است و با اظهار نظر مستقیم جو بایدن در این مورد، از لاک لفافه و استتار بیرون کشیده شد، اداره تحقیقاتی آمریکا گزارشی نشر نمود که در آن از مداخله روسیه در سبوتاژ انتخابات آمریکا خبر داده بود، در این گزارش گفته شده است که روسیه شدیداً در تیم ترامپ نفوذ کرده و علیه انتخابات امریکا به سبوتاژ می‌پرداخته است.

جو بایدن رئیس جمهور آمریکا پس از نشر این گزارش، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را “قاتل” خواند و خواستار وضع تحریم‌های تازه بر علیه روسیه گردید. در واکنش به آن، روسیه نیز سفیر اش آناتولی آنتونوف را به مسکو فرا خواند، و هدف از آن را یزنی‌های بیشتر در خصوص چشم‌انداز روابط آینده دو کشور اعلان نمود.

روسیه و آمریکا از زمان حمله ارتش سرخ  به افغانستان در رقابت دیرینه با هم قرار دارند، در آن زمان آمریکایی‌ها به هدف شکست نظامی شوروی، کمک‌های تسلیحاتی و پولی اش را از مجرای پاکستان به مجاهدین افغان می‌رساند، علت آن هم جلوگیری از پیشرفت شوروی به سمت آب‌های گرم و اروپا عنوان شده بود، سر انجام شوروی خاک افغانستان را ترک نمود و سه سال دولت کمونیستی افغانستان در برابر مجاهدین مقاومت نمود که در نهایت منجر به پیروزی نیروهای جهادی گردید.

تسلط طالبان از سال 1996 تا سال 2001 بر افغانستان، سبب چالش‌های عمده برای امنیت منطقه به خصوص روسیه و حوزه نفوذ این کشور گردید. روس‌ها از همان آوان از وجود حاکمیت اسلامی افراط‌گرا در افغانستان دچار هراس بودند و به همین علت داکتر نجیب الله هرازگاهی در سخنرانی‌هایش از مداخله کشورهای حامی افراط‌گرایی در امور داخلی افغانستان به مردم افغانستان و جانب مقابل اش هشدار می‌داد. با حمله آمریکا و ناتو به طالبان فصل جدیدی از مناسبات در تقابل منافع میان روسیه و آمریکا شکل گرفت، حضور آمریکا و ناتو در افغانستان باعث گردید که روسیه نیز به صورت کامل از افغانستان چشم پوشی نکند، این کشور طی بیست سال حضور نظامی آمریکا، همواره نیم‌نگاهی به جغرافیای افغانستان داشته است، از سال 2014 بدینسو که خطر پدیده‌ی داعش در افغانستان سایه گستراند، روسیه با ترس از اینکه مبادا اتحاد افراطیون اسلام‌گرا، حوزه نفوذ آنان در آسیای میانه را مورد تهدید قرار دهد، وارد تعامل مستقیم با طالبان گردید تا « توسط شر دفع شر نماید» از سوی دیگر تسلط کامل غرب و آمریکا را بر تمام ابعاد سیاسی – اجتماعی افغانستان نیز محدود نماید.

اما روی‌کرد سیاسی و ژئوپلیتیکی روسیه به افغانستان تنها معطوف به رقابت و موازنه‌سازی با غرب نیست و کرملین با ایجاد موازنه با سایر قدرت‌های منطقه‌ای، چون چین، هند و دیگر همسایه‌گان افغانستان از جمله ایران و پاکستان نیز توجه داشته است و دارد. یکی از وظایف روسیه در ارتباط به افغانستان تضمین وضعیت بی‌طرفی این کشور و جلوگیری از تبعیت افغانستان از نفوذ دولت‌های خارجی است که مستلزم یافتن راه‌هایی برای ایجاد توازن منطقه‌ای و محدود کردن نفوذ دولت‌های خارجی در سیاست خارجی افغانستان است. روسیه با ایجاد روابط با افغانستان، به هدف جلوگیری از خطری که از جنوب تهدید می‌کند و هم به منظور جلوگیری از شکل‌گیری یک نظام سیاسی کاملاً وابسته به امریکا و ناتو، ضرورت داشته است.

به صورت فشرده می‌توان اذعان داشت که روسیه برای تنظیم سیاست خارجی خود در قبال افغانستان مطابق فرضیات استراتژیک خود عمل می‌کند و براساس آن دستورالعمل، عملیاتی سیاست خارجی خود را می‌سازد. براساس این دستورالعمل، منافع و علایق خود را در افغانستان تعریف می‌کند و در برابر تهدیدهای بالقوه و بالفعلی که از افغانستان متوجه آن کشور می‌شود، اقدام می‌کند. براساس یک بررسی اجمالی، چالش‌ها و فرصت‌های افغانستان در سه طبقه امنیتی، سیاسی و اقتصادی برای روس‌ها قابل تبیین است. در روی‌کرد سیاسی، روسیه ناظر بر عمل‌کرد غرب به رهبری امریکا و سایر قدرت‌های منطقه‌ای مثل چین، هند، پاکستان و ایران در افغانسان است. در بُعد امنیتی، اوضاع بی‌ثبات افغانستان تهدید جدی برای روسیه به شمار می‌رود. ناکامی افغانستان در فرایند دولت – ملت‌سازی زمینه‌ساز برای این تهدید به شمار می‌رود. افزون بر آن، ظهور داعش در افغانستان تهدید بزرگ‌تر از طالبان برای روسیه و منطقه به شما می‌رود و روسیه به دنبال بهره‌برداری از طالبان بر علیه داعش است. حمایت از یک گروه تروریستی، یعنی طالبان در مقابل گروه تروریستی دیگر، یعنی داعش در صدر برنامه راهبردی روسیه در افغانستان قرار دارد. در بُعد اقتصادی، روسیه خواهان حضور و فعالیت بیش‌تر در بازار اقتصادی افغانستان است. برای رسیدن به این غایت، مسکو در عرصه بازسازی و نوسازی افغانستان نقش ملموس داشته است.

در حال حاضر که تمهیدات صلح افغانستان در مسکو روی دست گرفته شده است و در جلسه‌ی با حضور نمایندگان کشورهای منطقه، دولت افغانستان و طالبان دائر گردیده است، بدون شک ناشی از میزان تأثیر گزاری روس‌ها است که نمی‌خواهند از مسایل افغانستان منزوی باشند، به همین اساس تنش کنونی میان روسیه و آمریکا، فرصت صلح افغانستان را با خطر جدی مواجه می‌سازد. روس‌ها اگر بخواهند فشار تحریم و تهدید آمریکا را از سر خود کاهش دهند، از مجرای عدم همکاری با پروسه صلح افغانستان می‌توانند به عنوان یک اهرم فشار بر آمریکایی‌ها استفاده نمایند. جلسه‌ی مسکو در نوع خودش تبانی و سازش میان کشورهای منطقه به شمول روسیه با آمریکا است که بر سر مسائل مختلف در آینده افغانستان و نظام اشتراکی که نسخه آن توسط آمریکا تدوین گردیده است تفاهم صورت گیرد و هر یکی از این کشورها به خصوص روسیه در جریان قرار گیرد که دولت پسا صلح تهدیدی بر علیه منافع آنان نخواهد بود، در این ارتباط کارشناسان و متخصصین خبره این کشورها تبعات و مفاد حکومت اشتراکی را بر شمرده و متناسب با وضعیت منافع ملی شان از آن حمایت نموده و یا برعلیه آن موضع خواهند گرفت. اگر وضع تحریم‌های آمریکا برعلیه روسیه وارد فاز عملی گردد، احتمال اینکه روس‌ها از مجاری تقویه و تمویل طالبان، اهداف آمریکا در افغانستان را مورد حمله قرار دهند دور از احتمال نیست، در این صورت آنچه که متوجه افغانستان حتی کشورهای منطقه خواهد گردید، جنگ طولانی مدت و سیطره‌ی افراطیون بر نقاط مختلف افغانستان و تمایل به سمت مرزهای روسیه خواهد بود، اما اگر عقلانی تر در این مورد محاسبه صورت گیرد، در موجودیت جنگ و خونریزی در افغانستان هیچ کشوری از ابعاد مثبت به منافع شان دست نخواهند یافت، زیرا در جنگ و درگیری مسائل ترانزیتی و تجارتی که سود اقتصادی برای عموم به بار می آورد از میان رفته و در عوض آن مصارف گزاف و تهدید امنیتی – اقتصادی چتر خویش بر پهنای جغرافیای افغانستان و منطقه خواهد گستراند.

لینک کوتاه

https://sarie.news/a82b
دکمه بازگشت به بالا