جایگاه افغانستان در میانۀ تحولات جهان

به نظر میرسد که قدرتهای جهان هر کدام درگیر مسائل بزرگتر و پراهمیتترند، مسئله خاورمیانه، جنگ اوکراین و تهدیدات بالقوه میان چین و ویتنام از آن دست مسائلیاند که محراق توجه این قدرتها واقع گردیده است، افغانستان و وضعیت حاکم بر این کشور، در درجات بعدی برای جهان حایز اهمیت است، در حال حاضر جنگ اوکراین و تغییر نقشه خاورمیانه هر دو قدرت شرق و غرب را به خود مصروف نگهداشته است، بیش از سه سال است که جنگ اوکراین دوام آورده است، از قرائن چنین بر میآید، روسیه تا زمانی که بخشهایی از این کشور را تحت قلمرو خودش در نیاورده است دست بردار نیست، در حال حاضر نیروهای روسی پیشرویهای قابل توجهی داشتهاند و بعید است که اوکراین بتواند سرزمینهای از دست رفته را مجددا تحت حاکمیت اش در آورد، در مقیاس نیروهای جنگی نیز اوکراین نمیتواند حریف روسیه گردد، بنا به روایت آمار، به ازای هر پنجاه سرباز روسی حاضر در جنگ اوکراین، کمتر از پنج سرباز اوکراینی در جبهه نبرد است، این مقیاس میتواند در طولانی مدت سیر نزولی بپیماید؛ زیرا اوکراین نه به لحاظ تناسب نفوس و نه از منظر وسعت جغرافیایی با روسیه برابری نمیکند، تقریبا روند جنگ از هم اکنون قابل پیشبینی است که روسیه آنچه را که میخواهد در اوکراین به دست خواهد آورد و نتایج آن از همین حالا قابل مشاهده است؛ لذا روسها در وضعیت کنونی فقط نیم نگاهی به افغانستان دارند و اگر قرار باشد تحولات جدی در شرایط کنونی در کشور به وقوع بپیوندد و یا میدان در این سرزمین مجددا به غرب واگذار گردد، روسها اقدامات جدی در این زمینه نخواهند داشت؛ زیرا مسئله اوکراین و رسیدن به اهداف تعیین شده در این سرزمین به مراتب در اولویت این غول شرقی است.
خاورمیانه این روزها در حال درد زایمان شدید به سر میبرد، مسئله غزه و کوچاندن این مردم به سرزمینهای عربی، مسئله سوریه برای ایجاد کریدور داوود که تا کردستان عراق و بخشهایی از ترکیه و آذربایجان را نیز شامل میگردد به شدت در حال وقوع است، برای رسیدن به این هدف، امریکا و اسرائیل از هیچ فاجعه و تراژدی دریغ نمیورزند، حال و روز این روزهای غزه که از قحطی و گرسنگی به عنوان سلاح کشتار جمعی استفاده میکنند هر انسان را متأثر میسازد، می بینیم که کودکان و زنان از فرط گرسنگی و تشنگی در حال جان دادناند، مسیرهای کمک رسانی کاملا مسدودند و به هیچ کشوری اجازه داده نمیشود که کمکهای انسانی و تغذیهای به این سرزمین بفرستند، این روزها اخلاق زیرلگدهای سیاست به شدت پامال شده است، زورگویی در اوج قرار گرفته است، مسئله غزه به عنوان مشت نمونه خروار است، نوبت بعدی هر کشوری که باشد با سرنوشت مشابه دچار خواهد شد، در این نقشه کشورهای اسلامی هدف اساسی استعمار هستند و هیچ استثنایی وجود ندارد که کشورهای عربی همپیمان با امریکا و اسرائیل است یا کشورهای دورتر از حاشیه خلیج و خاورمیانه، اگر ملل مسلمان متحد نشوند و از خواب غفلت بیدار نشوند یکی پشت دیگری قربانی خواهند بود؛ لذا اکنون مسلمانان هستند و انتخاب راه که آیا متحد میگردند یا اینکه یکی پس از دیگری طعمۀ اسرائیل دو وجبی میگردند.
اگر بتوانند از هفتخوان ایران عبور کنند، پاکستان و افغانستان بدون کمترین درگیری و مقاومت به تصرف استعمار غرب در خواهد آمد، امریکا و اسرائیل هم اکنون در پاکستان و افغانستان افراد بدیل تربیه یافته خودشان را دارند که فوری جایگزین حکومتهای کنونی نمایند و این تجربه برای افغانستان بیست سال پیش ثابت شد؛ لذا اکنون که افغانستان نفس راحت میکشد ناشی از این مسئله است که دو جناح قدرت شرق و غرب به شدت درگیر اهدافی است که هم اکنون در باتلاق آن فرو رفتهاند و با استفاده از هر ابزار و گزینهای در تلاشاند تا موفق گردند؛ اما اگر کشورهای اسلامی از اکنون به خود آیند و بجای تکفیر و طرد همدیگر به عمق تحولات جهانی و اهداف شان نظر بیافگنند بدون شک از خواب غفلت بیدار شده و آمادگی مشترک در زمینه اتخاذ خواهند کرد. به خصوص افغانستان طی پنج دهه هیچگاه از طمع قدرتهای شرق و غرب در امان نبوده است، اینبار نیز گزینۀ مورد نظرشان این کشور خواهد بود؛ با توجه به اینکه هم اکنون درگیریهای یاد شده قدرتهای جهانی را به خود مصروف نگهداشته است، افغانستان باید تکانی به خود داده و برای بهبودی اوضاع کشور و اقدامات بازدارندگی در برابر تحولات بعدی که قرار است اتفاق بیافتد اقدامات لازم را روی دست گیرند، در وهله اول، تشکیل حکومت ملی و فراگیر، رعایت حقوق زنان و باز کردن مکتبها باعث میگردد که زیربنای مشروعیت شکل گیرد و ملت در حمایت از حکومت کمربندد و با حمایت ملت مسئلۀ مشروعیت بین المللی را مطرح سازد، سپس فکری برای پیوستن به محور مقاومت نماید؛ زیرا بخواهیم یا نخواهیم افغانستان در خطوط محور مقاومت قرار دارد و با این کشورها دارای سرنوشت مشترک است، از این رو به تنهایی نمیتواند از پس نقشههای استعماری موفقانه به درآید؛ چه خوب است که از هم اکنون تحت مضیقه قرار ندارد و با آرامش خاطر آینده را مورد بازنگری قرار داده و به صف محور مقاومت بپیوندد، هم اکنون کشورهای یمن، فلسطین، لبنان، عراق و ایران به شدت در حال نبرد علیه رژیم اسرائیل و امریکا هستند، سوریه نیز ناگزیر است که برای نجات خود از چنگال اسرائیل پیوستن به محور مقاومت را مورد بازنگری قرار دهد؛ زیرا تجزیه سوریه تنها گزینهای است که روی میز امریکا و اسرائیل قرار دارد؛ بنابراین قبل از اینکه افغانستان نیز با سرنوشت مشابه سوریه دچار گردد برای بازدارندگی از این وضعیت، مشروعیت داخلی و پیوستن به محور مقاومت را در دستور کار قرار دهد تا همانند حلقات زنجیر چرخشهای چند جانبه علیه غرب موثر واقع گردیده و این کشورها از تغییر نقشه جغرافیایی در امان بمانند.