جشن نوروز، استقبال از لبخند طبیعت و شگوفایی گلهاست
جشن نوروز عمدتا از خیزشگاه تمدنی حوزه پارس نشأت گرفته است، کشورهایی همچون ایران، افغانستان و تاجکستان از فرا رسیدن فصل شگوفایی طبیعت طی مراسم و برنامههای خاص استقبال میکنند. نوروز در کشورهای آسیای میانه از منظر اقلیمی، فصلی است که طبیعت از خواب زمستانی بیدار شده و همنوا با انسانها به کار و تلاش میپردازد. با آغاز نوروز، سبزهها و جویبارها به وجد آمده و گلهای بهاری لبخند زنان شگوفه میگشایند نوروز ایام شادمانی و خندیدن زمین و طبیعت است، نوروز و بهار ایامیست که طبیعت لباس سبز بر تن میکند، طراوت و سرور میآورد و آدمی را به شاد زیستن، بِهزیستی و همزیستی فرامیخواند. در نوروز هوا از لطافت دم میزند، آبشار ها از جوشوخروش و انسانها از مهربانی. نوروز و فصل بهار، فصل تجدید زندگی، گذشت زمان و دگرگونی دوران، شروع فصل سبزه و طراوت و تجدید خاطرهی خویشاوندی انسان با طبیعت است. نوروز ترازوی اعتدال زمان است و میانهترین و مطبوعترین حال و هوا را به میان میآورد تا آدمی آرام گرفته نتواند و خودش را با این حال و هوا دمساز سازد و کامِ بهره را بردارد.
به لحاظ تاریخی این جشن قدیمی را به دوران جمشید، شهریار بزرگ سلسلهی پیشدادی پادشاه بلخ نسبت میدهند و گفتهاند که قبل از او دین شِرک حاکم بود. جمشید خاصان خود را فراخواند و به آنان فرمان داد که در این روز جامههای نو بپوشند، تن را به آب پاک بشویند و شادی کنند.
ابوریحان بیرونی در (التفهیم) مینویسد: « نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت روز نو، نام کردند زیـرا که پیـشـانی سال نو است و آنـچه از پس اوست از این پنج روز، همه جشنهاست و ششم فروردین ماه نوروز را بزرگ دارند، زیرا که خسروان بدان پنج روز حقهای خشم و گروهـان بگزاردندی و حاجتها روا کـردنـدی، آنـگاه بدین روز ششم خلـوت کردندی، خاصهگان را و اعتقاد پارسـایان اندر نـوروز نخستین آنست که اول روزیست از زمانه و بدو فلک آغازید گشتندی».
در نوروز نامهی منسوب به خیام آمده اســت که: « سبب نهادن نوروز آن بوده است که چـون دانستند که آفتاب را دو دور بـوده یکی آن سیصد و شست و پنج روز و ربــعی از اول دقیـقه حمـل باز آید، بـه همان وقت هرروز که رفته بود بدین دقیـقه نتواند آمدن چـه هرسال از مدت همی کم شود، چون جمشــید این دو را دریـافت آن را نوروز نام نهاد و جشــن آیین آورد. پـس از آن پادشاهـان و دیـگر مردمان بدو اقتدا کردند.»
فردوسی نیز در شاهنامه بیان کرده است که «جمشید دستور داد تا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجِ زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.»
جشن نوروز در افغانستان همانند سائر کشورهای حوزه تمدنی پارس از اهمیت ویژهی برخوردار است. افغانها در روز نوروز سفرهی هفت سین پهن نموده و با گذاشتن قرآن شریف بر سفره نوروزی به این جشن معنویت و دینداری میبخشند. دید و بازدید از اقارب و فامیلهای دور و نزدیک در ایام نوروز یکی از عنعنات پسندیدهی این مردم میباشد، عیدی دادن پول خرد به اطفال و کودکان سبب خلق خنده و شادی بر چهرهی این نونهالان میگردد، کودکان پس از دریافت عیدانه نوروزی، خیز کنان به سراغ دیگر بزرگان قریه رفته و با دریافت پول خرد، شادیهای شان را با اهالی قریه تقسیم میکنند. از منظر دینی، افغانها در جشن نوروز این روز را به خلافت رسیدن حضرت علی (ع) نسبت میدهند، زیارتگاههای منسوب به آن حضرت، در کارته سخی کابل و شهر مزار شریف، مراسم « جنده بالا » را طی شکوه و برنامهی ویژه به راه می اندازد. خوشنام ترین چهرهی مردمی « جنده سخی » را بالا میکند. هر شهر و ولایت با خرده فرهنگهای مختلف از این جشن تجلیل میکنند؛ اما عمده ترین آن در قالب دید و باز دید، سمنکپزی، اشتراک در مراسم « جنده سخی » و 13 بدر خلاصه میشود.
با نگاه از هر زاویهی به جشن نوروز، برگزاری این مراسم به مردم افغانستان سرور و شادمانی میبخشد، اهدای لبخند به مردمی که طول سال را با چالشهای عدیدهی سپری میکنند یک ضرورت است، لبخندی که با نوازش طبیعت و فصل زیبایی همنوا است اثر ماندگار و پر طراوات در طول سال بجا میگذارد؛ زیرا یاد و خاطرات روزهای شیرین نوروزی انرژی مثبت را در وجود پخش میکند، این ایام فرخنده و فرا رسیدن شگوفایی طبیعت را به عموم هموطنان عزیز خجسته باد گفته و آرزوی سال نیک توأم با صلح و صفا و صمیمیت را به یکایک تان خواستاریم.