جنگ و خشونت در جهان؛ لزوم به بازنگری حق وتو

اوضاع پر از وخامت بینالمللی به دلیل جنگ میان کشورها، کشتارهای وحشتناک غیر نظامیها شامل اطفال، زنان و مردم کسبهکار، بحرانهای داخلی ناشی از مداخلات خارجی، گسترش فقر و حوادث وحشتناک طبیعی ناشی از تغییر محیط زیست، صلح، ثبات و حل منازعات جهانی و منطقوی از طریق مسالمت آمیز را دچار چالشهای بزرگ ساخته است، در مسیر آغاز و انکشاف اساسات روابط بین المللی از صلح وستفالیا ۱۶۴۸ مبنی بر شناختن حاکمیت ملی دولتها و استفاده از روشهای دیپلوماتیک به عوض جنگ، سپس اعلامیه حقوق بشر و شهروندی انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ حقوق فردی و اجتماعی همه شهروندان را به صورت جهانشمول بیان نمود.
این اعلامیه که متأثر از اندیشههای فیلسوفانی چون ژان ژاک روسو است، حق آزادی، برابری، و برادری را برای همگان به رسمیت میشناسد؛ ولی در جهان کنونی فکتور قدرت در روابط بین المللی وضعیت برگشت به روشهای کلاسیک یعنی نفوذ از طریق امپراطوریها را در ذهن تداعی میکند. حقوق بین الملل که شامل کنوانسیونها، معاهدات و توافقات بین المللی میگردند، اهمیت خویش را پیوسته در حال از دست دادن است، تجارب حوادث سالهای اخیر به خصوص بعد از فروپاشی اتحاد شوروی سابق و پکت نظامی وارسا نشان میدهد که قدرتهای بزرگ اعضای دایمی شورای امنیت سازمان ملل متحد، به رویه و رفتارهای قبل از جنگ جهانی دوم بر میگردند که رفتار شان باعث جنگ خانمانسوز جهان شد و خود آنچه را برای صلح و امنیت جهانی متعهد شده بودند، همچون تأمین حقوق بشر، ضمانت حفظ غیر نظامیان در جنگها، استفاده از حل دیپلوماتیک منازعات بین المللی و منطقوی و جهان با ثبات عاری از شیوع یک جنگ جهانی دیگر ضمانت نموده بودند، اکنون خود به ناقضین اصلی اساسات حقوق بین الملل و منشورسازمان ملل متحد مبدل گردیده اند.
طبق منشور سازمان ملل متحد، این سازمان مسئول حفظ صلح و امنیت بینالمللی میباشد، وظایف حقوقی آن به طور کلی در فصلهای ششم، هفتم و هشتم منشور مسجل گردیده اند که عمده ترین آنها :حفظ صلح و امنیت بینالمللی، صدور قطعنامههای الزامآور و ارجاع پروندهها به دیوان جزای بینالمللی میباشد، هرچند شورای امنیت نقش مهمی در ساختار حقوق بینالملل ایفا میکند، اما با چالشها و موانع جدی در سالهای اخیر مواجه گردیده است که تداوم وظایف خطیر آن را به غیر موثر بودن و سمبولیک مواجه ساخته است، اعضای دایمی که دارای حق وتو هستند در بسیاری موارد خود مانع از اتخاذ تصامیم حیاتی و خلق بحران بین المللی و منطقوی میشوند، به عنوان مثال، در ارتباط با بحرانهای اخیر در کشورهای سوریه، عراق ، لیبیا و اکنون تهاجم وحشتناک نظامیان اسرائيل که تا به حال منجر به کشته شدن شصت هزار از زنان، کودکان و غیر نظامیان فلسطینی گردیده است، یکی از شرم آورترین رخدادهای بشری عصر حاضر است که مطمئنا به عنوان یکی از شرم آورترین صفحات تاریک جنایات ضد بشری درج تاریخ خواهد گردید؛ زیرا در پی هر بار رأی گیری مبنی بر توقف جنایات و هر قطعنامهای که صادر میگردید با وتوی یکی یا بیشتر از اعضای دایمی شورای امنیت مواجه و تصویب و تطبیق قطعنامهها را غیر ممکن میسازد.
موضوع موجودیت ذخایر مواد بیولوژیک کشتار جمعی در کشور عراق که منجر به مداخله نظامی ناتو در سال ۲۰۰۳ گردید، هیچگاهی تثبیت و مستند ساخته نشد، ولی با سو استفاده از وظایف و صلاحیتهای شورای امنیت، این کشور به بحران جنگ داخلی، حمله و مداخله نظامی مواجه گردید، کشورهای سوریه، تونس و لیبیا با تحریکات غرب زیر نام انقلابهای سبز از لحاظ انکشاف، ثبات، تمدن و فرهنگ صد سال به عقب برگردانده شدند و رهبران عراق و لیبیا یکی در حضور نظامیان انگلیسی به قتل رسانده شد و دیگری در محکمه زیر نظارت مستقیم آمریکايی ها اعدام گردید، کشتار جمعی، کوچ کشیهای اجباری، گرسنگی مداوم انسانها به شیوه کمپهای اجباری هتلری، مردم مظلوم فلسطین را به نابودی مواجه ساخته است، جرایم ارتکاب یافته در غزه توسط نظامیان اسرائیل و دستور حزب لیکود و نتانیاهو تحت حمایت مستقیم ایالات متحده امریکا و چراغ سبز دولتهای لیبرال غرب، نقض صریح حقوق بشر و اعلام مرگ انسانیت و طفره رفتن از ادای مسئولیت اخلاقی شان تلقی میگردد، جنگ بین روسیه و اوکراین که پیش زمینههای آن بعد از بحران سیاسی اوکراین در سال ۲۰۱۴ تدارک شده بود، با مداخلات نظامی ناتو چانس راه حل دیپلوماتیک خویش را از دست داده است. امکان توافق آتش بس و آغاز مذاکرات که بین روسیه و اوکراين در مارچ ۲۰۲۲ با مخالفت و فشار مستقیم جانسون صدراعظم وقت انگلستان مواجه گردید، باعث ادامه و تشدید جنگ گردید که امروز می بینیم کار به دست ترامپ افتاده که با پوتین بر سر اوکراین مذاکره میکند، این واقعیت جهان امروز است که نفس هیولا مانند بشریت چه بلاهایی بر سر همنوعان اش فرود میآورد.
واضح است که در تناقض با محتوای منشور ملل متحد و تطبیق مفاد فصلهای ششم، هفتم و هشتم وظایف شورای امنیت، جهان یکبار دیگر در مسیر ملیتاریزه شدن قرار دارد، بهانه جنگ میان روسیه و اوکراین زیر نام تهدید روسیه، اروپا و ناتو اقدام بی سابقه بعد از جنگ دوم جهانی را روی دست گرفته اند، طبق گزارشها اتحادیه اروپا تا سال ۲۰۳۰، مبلغ ۸۳۰ میلیارد یورو برای ساخت وسایل جنگی پیشرفته هزینه خواهند کرد و هم اکنون در صدد مبدل ساختن فابریکههای بزرگ ماشین سازی به تولید کنندهگان تانکها، توپ، راکتهای جدید دوربرد و جنگ الکترونیک قرار گرفته است، فرانسه آماده فرستادن پنجاه هزار نظامی به اوکراین گردیده است، حکومت ملداوی عملا در حال شعلهور ساختن جنگ با روسیه است.
با آنکه تروریزم بین المللی امروز به یک تهدید بزرگ علیه صلح، ثبات و امنیت بین المللی مبدل گردیده است، با سیاستهای مخفی زیر پرده و پروژههای جیوپولیتیک منطقوی قدرتهای بزرگ و طماع بین المللی به ابزار استفاده از نفوذ و سیطره دوامدار بر مناطق جهان مبدل شده که افغانستان نیز از ۴۵ سال تا کنون قربانی آن گردیده است، لذا به جرأت میتوان گفت که شورای امنیت سازمان ملل متحد بنا به مداخلات قدرتهای بزرگ و حق وتویی که این کشورها از آن بهره مند هستند در حل منازعات بین المللی و منطقوی و قضایای مربوط به جرایم نقض حقوق بشر، جرایم جنگی و جرایم علیه بشریت عاجز مانده است؛ از آنجایی که قطعنامههای شورای امنیت خود به یک ابزار فاقد صلاحیت مبدل شده است، جهان نظم نوینی را بر میتابد که حق وتو در آن مطرح نباشد و کشورهای متجاوز با رأی اکثریت مجازات گردند بدون حق وتو.
نویسنده: شکرالله حمیدی