حادثه ۱۱ سپتمبر، تباهی مسلمانان افغان و خاورمیانه

امریکا جهت تطبیق پلان‌های استراتیژیک‌شان در ملت‌های ضعیف، سناریوی واقع‌بینانه راه می‌اندازد تا زمینه‌های سیاسی و حقوقی استثمار ملت‌ها را شکل و نمود و مطابق به آن حملات و غارت‌گری‌های‌شان را توجیه نمایند. انفجار برج‌های تجارت جهانی در نیویارک یکی از مصادیق این سناریو بود که براساس آن توانست به آسیای میانه و خاورمیانه راه پیدا کند و در کشورهایی همچون افغانستان، عراق و سوریه، جوی خون جاری کند.

حمله بر افغانستان را به یاد داریم که تدارک آنرا به رأی‌گیری شورای امنیت سازمان ملل گذاشت، چین مخالفت قطعی‌اش را با این حمله اعلان کرد و روسیه نیز رأی مثبت نداد و هنوز پروسه رأی‌گیری در شورای امنیت به نتیجه نرسیده بود که حملات امریکا بر افغانستان شروع شد و در نتیجه کشور ما را بیست سال تمام در یک جنگ تحمیلی قرار داد.

طی مدت اشغال افغانستان، حدود یک میلیون انسان در این سرزمین به قتل رسید و دشمنی‌های بی‌مورد و برادرکشی میان افغان‌ها خلق گردید، صدها هزار هموطن ما مهاجر و آواره شدند و همه روزه جوی خون در این سرزمین جاری بود؛ چرا بخاطری که عطش کینه‌توزی و دشمنی امریکا در قبال ملل مسلمان فروکش کند.

با وجودی که در نتیجه ایستادگی و مبارزات بیست ساله امارت اسلامی، امریکا شکست خورد و مجبور به ترک افغانستان گردید؛ اما هم اکنون عملاً در فضای افغانستان حضور دارند و هرازگاهی برخی نقاط کشور و شخصیت‌های افغان را مورد هدف قرار می‌دهند، از سوی دیگر زمینه‌های رسمیت بخشیدن به حکومت کنونی را از میان بر می‌دارد و تحریم‌هایی بر علیه سفرهای سردمداران حکومت وضع می‌کنند و کشور ما را در یک فشار اقتصادی و امنیتی شدید قرار داده‌اند.

تجربه تاریخی ثابت ساخته است که کشورها و ملت‌های ضعیف معمولاً مورد حملات کشورهای قدرتمند قرار می‌گیرند، مردم افغانستان و مقامات حکومت با عبرت‌گیری از تاریخ افغانستان و تجارب موفقیت کشورهای اسلامی در زمینه توسعه و ثبات اقتصادی، باید از هم اکنون فکری به حال آینده این کشور نمایند، داده‌ها و اطلاعات تاریخی را بیشتر مورد مطالعه قرار دهیم که در کجا بودیم و به کجا رسیدم، علل و عوامل عقب‌ماندگی را باید به گونه علمی و به دور از پیش‌فرض ذهنی مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم.

به نظر می‌رسد که افغانستان جهت گام برداشتن به سوی اقتدار و ثبات پایدار، راهی جز توسعه تعلیم و تربیه سالم ندارد، علم و دانش بال پرواز انسان‌های امروزی به قله‌های رفیع اقتصاد، امنیت و سیاست است. حکومت افغانستان اولویت خود را بر رشد و تقویت نظام معارف و تحصیلات عالی کشور متمرکز سازد، معارف پویا و نظام‌مند و تحصیلات عالی مدرن، تنها راه نجات افغانستان از نابرابری‌های کنونی است و تنها مجرای وصل شدن به قافله‌های معیاری دانش و توسعه امروزی است.

قسمی که دین مقدس اسلام نیز تحصیل و تعلیم را بر مرد و زن مسلمان فرض دانسته است، افغان‌ها اعم از مرد و زن به سوی مکتب و پوهنتون پیش قدم گردند. انقلاب علمی و فرهنگی می‌تواند نسل آگاه، مبتکر و خلاق به بار آورد. زنان به عنوان بخش مهمی از جامعه افغانی می‌تواند در رشد و شگوفایی کشور موثر واقع گردند. تنها بانوانی می‌توانند در مسایل صحی و توسعه جامعه و تربیت نسل سالم پیشگام باشند که از نعمت دانش و تحصیلات عالی برخوردارند. شفاخانه‌ها، مکاتب، پوهنتون‌ها و سائر نهادهای اجتماعی به بانوان مسلکی نیازمند اند تا کنار برادران‌شان مصدر خدمت به مردم واقع گردند.

در واقع کم‌سوادی مردم به مثابه تاریکی جامعه پنداشته می‌شود و تاریکی است که به دنبال خودش تهاجم سیاه خارجی‌ها را به دنبال دارد. ملتی که آگاه و با سواد باشد، قدرتمندان نیز کمتر طمع به تجاوز و تصرف ممالک‌شان خواهند کرد. ما جهت همگامی با سائر ملل جهان و ترقی در قافله علم و دانش، ناگزیریم مجرای دانش‌اندوزی را پیگیر شویم، لذا ملت و حکومت کنار هم کمر همت بندند و افغانستان جدید را از این مخمصه تاریکی و سیاهی نجات بخشند.

دکمه بازگشت به بالا