حکومتداری خوب، ضامن پویایی و تحکیم حاکمیت در افغانستان

حضور بیستسالهٔ امریکا و غرب در افغانستان، اگرچه یکی از پرچالشترین دورههای تاریخ سیاسی این کشور به شمار میرود، اما در عرصهٔ مدیریت و رهبری، مفاهیم و قالبهایی را در نهادهای دولتی و خصوصی ایجاد کرد که میتواند به عنوان زیربنایی راهبردی برای پیشبرد امور حکومتداری در کشور مورد استفاده قرار گیرد. ساختارهای دولتی و نوع بوروکراسی دورهٔ جمهوریت، اساس کار حکومت کنونی را تشکیل میدهد؛ اگرچه این نظام با تغییر عنوان، همچنان در همان قالب و ساختار پیشین به پیشبرد امور میپردازد. در این میان تغییراتی هرچند جزئی عمدتاً در اسم و ماهیت برخی نهادها ایجاد شده است؛ از جمله تأسیس وزارت امر به معروف و نهی از منکر به جای وزارت امور زنان و نیز ریاست استخبارات به جای ریاست عمومی امنیت ملی. با این حال، این تغییرات عموماً در حد تبدیل عناوین باقی مانده و فراتر نرفتهاند.
هرچند این قالبها و ساختارها با معیارهای جهانی همخوانی داشتند، اما وجود افراد فاسد و همچنین فقدان انگیزهٔ کافی برای بهبود حکومتداری، سبب شد که هیچگاه دستاورد محسوسی حاصل نشود. در جهان امروز، نظامها و حکومتهای سیستممحور که مطابق با معیارها و شاخصهای حکومتداری خوب، خدمات عمومی را به شهروندان ارائه میدهند، به همان میزان نیز مورد حمایت مردم قرار میگیرند. تجربه ثابت کرده است که تحقق شاخصهای حکومتداری خوب در جوامع، به رشد و توسعه، دستاوردهای پایدار، نهادینهشدن فرهنگ قانونمداری، پاسخگویی و کاهش فساد اداری–سیاسی منجر میشود. هر حاکم یا رهبری که الگویی مناسب برای اجرا و تحقق حکومتداری خوب و عادلانه ارائه داده، از حمایت گستردهٔ مردم نیز برخوردار بوده است.
در نیمهٔ دوم سدهٔ بیستم و اکنون در سدهٔ بیستویکم که جهان به سرعت به دهکدهای جهانی تبدیل شده، نوآوری در فناوری اطلاعات و تقویت سیستمهای خودکار، تحقق حکومتداری الکترونیکی را به ابزاری مهم و قدرتمند برای مبارزه با فساد و استقرار حکومتداری خوب تبدیل کرده است. بسیاری از کشورها از جمله سنگاپور، جاپان و آلمان با ارائهٔ خدمات اثربخش به مردم خود، به عنوان پیشگامان حکومتداری خوب مطرح شدهاند. این کشورها در کاهش و ریشهکنی فساد اداری در ردههای نخست جهانی قرار داشته و شیوهٔ حکومتداری و تطبیق شاخصهای حکومتداری خوب در آنها زبانزد خاص و عام شده است.
هدف اصلی و اساسی حکومتداری خوب، در واقع تقویت ارائهٔ خدمات عمومی به صورت عادلانه، بدون تبعیض، در کوتاهترین زمان و مبارزهٔ جدی با فساد اداری–سیاسی است. متأسفانه در بیست سال گذشته، این هدف در افغانستان تنها در حد شعارهایی میانتهی و عوامفریبانه باقی ماند. نه از ارائهٔ خدمات به شهروندان حمایت شد و نه سیستمهای پاسخگوی نیازهای مردم و پیشنیازهای یک جامعهٔ مرفه، نهادینه گردید.
حکومتداری خوب عموماً به معنای ارائهٔ خدمات عادلانه، بهموقع و متناسب با منابع دولت به شهروندان از طریق ادارهٔ عمومی یک نظام و با رعایت اصول تخصصی مدیریت و رهبری است. در این تعریف تأکید اصلی بر ارائهٔ خدمات عادلانه مطابق با اصول مدیریت و رهبری تخصصی است؛ موضوعی که در دو دههٔ گذشته کمتر مورد توجه قرار گرفت. با وجود حمایتهای قاطع و بیدریغ جامعهٔ جهانی اعم از مالی، فنی و نیروی انسانی متخصص اعزامی به ادارات افغانستان متأسفانه شاهد کمترین سطح ارائهٔ خدمات عادلانه به شهروندان بودیم. دهها اداره با ساختارهای گسترده و بودجههای کلان ایجاد شد، اما حتی نتوانست مانع فساد در نهادهایی مانند شهرداریها و گمرکات شود. در زمینهٔ حکومتداری خوب حتی نهادها و افرادی نیز منصوب شدند، از جمله احمدضیا مسعود به عنوان نمایندهٔ رئیسجمهور در امور حکومتداری خوب که علیرغم برخورداری از پرسونل و امکانات، بازدهی قابل توجهی نداشتند.
مشارکت، یکی از شاخصههای اساسی و مهم حکومتداری خوب است. مشارکت شهروندان در تدوین سیاستها، قوانین و برنامههای کلان و همچنین دخالتهای آنان در تصمیمگیریهای مهم چه مستقیم و چه از طریق نمایندگان، روند حکومتداری را تسهیل کرده و به نهادینهسازی آن کمک میکند. در سالهای گذشته شاهد بودهایم که در بسیاری از تصمیمگیریهای مهم ملی، شهروندان و نهادهای ذیربط دخیل داده نشدهاند که همین امر به چالشهای بزرگی در حوزهٔ اجرای قوانین منجر شده است. به عنوان مثال، تدوین قانون سرمایهگذاریهای خصوصی و آییننامهٔ دانشگاههای خصوصی بدون مشورت با بازرگانان، سرمایهگذاران و متخصصان حوزهٔ تحصیلات عالی انجام شد و مشکلهای متعددی را به وجود آورد.
اکنون که نظام جمهوریت از بین رفته و هیچ تضمینی برای مشارکت شهروندان در فرآیندهای کلان ملی وجود ندارد، روزبهروز شاهد افول شاخصهای حکومتداری خوب و رشد و نهادینهشدن شاخصهای نظام غیرمشارکی هستیم. از این رو، مشارکت یکی از اصول مهم، اساسی و حیاتی برای تحقق و تداوم حکومتداری خوب تلقی میشود و باید جدی گرفته شود. در غیر این صورت، شاهد فاصلهٔ روزافزون بین ملت و دولت و شکلگیری شکافی عمیق بین شهروندان و نظام خواهیم بود.
در افغانستان، راه رسیدن به حکومتداری خوب بسیار پرپیچوخم است و موانع جدی بر سر آن وجود دارد. در شرایط کنونی که نه از قانون اساسی و قوانین عادی خبری است و نه نهادهای مسئول تحقق حکومتداری خوب و اصلاحات حضور دارند و نیز با توجه به کمبود نیروهای متخصص، متعهد و کارآمد در ساختار نظام کنونی، دستیابی به این هدف دشوارتر به نظر میرسد. با این حال، وجود ارادهٔ قوی سیاسی، تحقق عدالت، اجرای قانون، مبارزه با فساد، سادهسازی فرآیندهای پیچیده، تقویت مشارکت شهروندان، نهادینهسازی فرهنگ مسئولیتپذیری، شفافیت و پاسخگویی بهویژه در قراردادهای ملی، ترویج پاسخگویی مسئولان در برابر مردم، ایجاد سیستم قضایی مستقل و کارآمد و استقرار حکومتداری الکترونیکی به عنوان جایگزینی مناسب برای نظام اداری فرسوده، میتواند راه را برای تحقق حکومتداری خوب هموار کند. در غیر این صورت، شکاف بین شهروندان و نظام عمیقتر شده، نارضایتیها افزایش یافته و ساختار اداری کشور از هم خواهد پاشید.
نویسنده: شکیب احمد سروش