دخترم بر صفحهٔ کتاب به خواب رفته است؛ فریاد آموزش دختران افغان!

دختری که بر صفحهٔ کتاب به خواب رفته است، تنها یک چهرهٔ معصوم نیست؛ بلکه فریاد نیمی از یک ملتِ رنجدیده است! این نوای نسلیست که تازه در گامهای نخستین زندگیست، اما طوفانهای ظلم و جهل بر او وزیدن گرفتهاند. این دختر من است، اما همراه او، هر دختر افغان است که به کتاب، قلم، دانش و روشنی، عشقی بیمانند دارد.
دختر من، همانند هزاران دختر افغان، به مکتب، مدرسه و دانشگاه علاقهٔ عمیق دارد. هر صبح خواب بوی کتاب، درس معلم، نوشتههای تخته و خندههای همصنفانش را میبیند، اما این خوابها به اندوه تسلیم شدهاند.
جامعه زمانی پیشرفت میکند که زنانش آموزشدیده، آگاه، و در هر میدان زندگی سهیم باشند. اما در اینجا، در افغانستان، بهخاطر یک سیاست، نهتنها حق زندگی، بلکه حق آموزش نیز از زن گرفته شده است. این، انکار آشکار انسانیت، دین، تمدن و کرامت بشریست.
همه این ها در حالی است که دین مقدس اسلام حق آموزش را برای زنان تأیید و تاکید کرده است. نخستین کلمات وحی، فرمان «اقرأ» است — «بخوان!» اما بهجای «بخوان»، در افغانستان «خاموش باش!» تکرار میشود.
من، ببرک سائل، بهعنوان یک پدر، یک افغان، و یک انسان، فریاد میزنم:
بر دختران افغان رحم کنید!
دروازههای دانش را باز کنید!
خواب شیرین کتاب را از چشمان معصومشان ندزدید!
دخترم که بر صفحهٔ کتاب به خواب رفته، تصویر بزرگ افغانستان است، تصویری از ملتی که از دانش محروم شده، اما هنوز چشمانش به امید دوختهاند. این امید را نمیتوان از ما گرفت. ما خواهیم نوشت، فریاد خواهیم زد، و صدای حق را بلند خواهیم کرد، تا روزی که چراغ دانش، دوباره خانهٔ هر دختر افغان را روشن سازد.
نویسنده: ببرک سائل