درگیری فیزیکی با پولیس، مقصر کیست؟
روز جمعه 13 حمل ویدئویی در میان کاربران فضای مجازی انتشار یافت که درگیری پولیس با چند تن از افرادی که لباس ملکی به تن داشتند به تصویر کشیده بود. در این ویدئو دقیقا مشخص نیست که حمله کننده ابتدایی کدام یکی از طرفین پولیس یا افراد ملکی بوده است؛ اما محتوی این ویدئو حالت قانونگریزی و میل به خشونت فیزیکی از سوی هر دو جانب را به تصویر میکشد. واقعیت این است که بسیاری از افراد ملکی در سطح جامعه، با روح قانونگرایی و رعایت نظم اجتماعی بیگانه اند. افراد و اشخاصی در سطح جامعه وجود دارد که پا بندی به قوانین را در ضمیر خود یک ضعف تلقی نموده و دیکته به توانایی فیزیکی اش را راه حل معضلات میپندارند. در چنین حالت اشخاص و افرادی که میل قانونگریزی در ضمیر نا خود آگاه شان رشد و نمو کرده است در کتگوریهای مختلف قرار دارند.
کتلههای اوباش و بی هدف: چنین افراد و اشخاص در سطح جامعه فاقد انگیزه و هدف از پیش تعیین شده صرفا با ترصد در معابر و اماکن عمومی عامل ایجاد مزاحمت برای شهروندان میباشند، این طیف اجتماعی با توجه به سطح پائین تربیت فامیلی و خانوادگی، گروهها و اشخاص همگون را جستجو نموده و جذب دوستی با همدیگر میگردند، هدف ابتدایی آنان صرفا سرگرمی و سپری نمودن وقت و زمان در فرایند سال و ماه میباشد؛ انگیزه شان از دوستی با همدیگر و ایجاد تجمعات همگون، ایجاد سرگرمی با تخلفات کوچک همچون سرگرمی با سیگار، چرس، مواد مخدر و مشروبات الکلی میباشد که به مرور زمان رفته رفته به جنایت کاران حرفوی مبدل میگردد، این کتله از ابتدای تمایل شان به تخلفات فیزیکی از تقابل با دیگر گروههای متخلف محلی آغاز گردیده و با درگیریهای خرد و کوچک و حمایت از همدیگر، چتر رفاقت شان را مستحکم نموده و به مرور زمان در سطح وسیعتر گسترش میدهند. چنین اشخاص از پولیس و نیروهای مجری قانون به شدت در هراس اند و به هیچ وجه تقابل با آنان را بر نمیتابند، در صورتیکه نیروهای پولیس را مشاهده نمایند پا به فرار گذاشته و از همان آوان در تلاش اند تا به دور از چشم پولیس و نهادهای مجری قانون تمرینات قانون گریزی شان را با انگیزه سرگرمی ادامه دهند.
کتلههای باندیست و نیمه زورمند: چنین اشخاص در سطح جامعه با انگیزههای تخلف و برهم زدن نظم اجتماعی ظاهر میشوند، اینها افراد و اشخاصی هستند که معمولا با توجه به پشتوانه شان در درون دولت و جامعه، خود را از حکم قانون معاف میپندارند، فعالیت آنان در دل اجتماع، مبتنی بر باجگیری، دزدیهای مختلف در سطح شهر و اقدام به خشونتهای فیزیکی در صورت ایجاد موانع، دایرهی تحرکات همه روزه شان را شکل و بسط میدهد. این کتلهی اجتماعی در صورت مواجهه با پولیس، آنان را به عنوان مانع و مزاحم سد راه خود شمرده و هر گونه اقدامی که از سوی نیروهای تأمین کننده نظم اجتماعی بر علیه آنان صورت بگیرد که بازدارنده عملکردهای متخلفانه آنان در سطح جامعه باشد با واکنش و مقاومت این کتله رو برو میگردد که برخوردهای فیزیکی و مسلحانه در چنین حالت قابل انتظار است. چنین اشخاص با توجه به روحیه و جو حاکم در نهادهای مجریان قانون و نهادهای عدلی، تخلفات را چنان با اعتماد به نفس مرتکب میگردند، گویا هیچ نیروی بازدارند در برابر آنان وجود ندارد وقتی هم در چنگ پولیس و سارانوالی قرار بگیرند، فشارها از مجاری مختلف بر این نهادها وارد میگردد تا اشخاص متخلف آزاد گردند نمونههای آن هم اکنون در نظارتخانه های پولیس و سارانوالی به وفور قابل مشاهده است، لذا در چنین وضعیت است که آنان کمترین هراس از پولیس ملی و نهادهای تطبیق کننده قانون دارند و در صورت گرفتاری با سعی و تلاش خلاف قانون پشتوانههای شان آزاد میگردند.
باندهای مافیایی فربه: این تعداد اشخاص به ندرت در سطح جامعه مشاهده میگردد، آنان متمرکز به فعالیتهای اختطاف و باجگیری در سطح کلان، غارت آثار عتیقه و میراث فرهنگی، دزدی نمودن فروشگاههای بزرگ طلا فروشی، بانکها و موترهای گران قیمت از عمده اهداف تخلفات شان به حساب میآید. پشتوانه آنان از درون نظام گرفته تا مخالفین مسلح بعضا تا سطح کشورهای بزرگ نیز وسعت دارد، چنین باندها اکثرا با روح قانونگرایی و دور زدن قوانین کشورها آشنایی لازم را دارند با استفاده از تاکتیکها و شگردهای خاص، مرتکب تخلفات میگردند، در صورتیکه پای شان در تار قانون بند بیافتد آنگاه با توسل به فشار از مقامات بالا با در نظرداشت شدت و خفت جرم مبادرت ورزیده و سعی در رهایی شان دارند. چنین باندی در حدی از نفوذ وسیع برخوردار اند که حتی الامکان پولیس و مجریان قانون از تقابل با آنان خود داری میورزند، در صورتیکه انگیزه گرفتاری آنان با حمایت از بالاترین مرجع حکومت موجود نباشد پولیس و نهادهای تحت امر ریسک و جرأت چنین امری را در خود نمیبینند. چنین باندها گاهی تهدید بر علیه منافع کلان ملی نیز به حساب میآیند که با استفاده از نفوذ شان تهدیدات امنیتی را در تبانی با گروههای مخالف مسلح دولت بر علیه نظام ایجاد مینمایند. اساسی ترین مشکلات کشورها و حکومتها به خصوص حکومت افغانستان، مقابله با چنین باندها و اشخاص خطرناک میباشد که از میزان حمایتهای قابل توجه در سطوح مختلف جامعه و دولت برخوردار اند.
ماموریت پولیس و نیروهای امنیتی در مواجهه با متخلفین:
مشخصا پولیس وظیفهی اعاده و تأمین نظم اجتماعی را به عهده دارد. این نیروها مسئولیت دارند تا هرگونه اشخاص مخل نظم را گرفتار نموده و به پنجهی قانون بسپارند. با در نظرداشت مسئولیتی که به پولیس ملی داده شده است، صلاحیتهایی نیز در چارچوبه قانون به آنان سپرده شده است که هر پولیس میتواند با مراجعه به قانون پولیس از وظایف، صلاحیتها و مسئولیتهای شان آگاه شوند. فلسفه وجودی پولیس در جامعه به مثابه طبیب جامعه میباشد، متخلفین و نیروهای اجتماعی قانونشکن، مصداق عینی ویروسهای اجتماعی اند که پولیس مسلکی با استفاده از تخصص مسلکی اش میتواند داروی درخور درد به جامعه تزریق نموده و از حملات انبوه ویروسهای مضر به قلب اجتماع جلوگیری نماید.
پولیس مسلکی با در نظرداشت تخصص و آموزشهای حرفوی که در این عرصه کسب نموده است، از توانایی تشخیص کتگوریهای مختلف مجرمین برخوردار است، پولیس مسلکی تشخیص میدهد که مجرمین متکرر، گروههایی که به تازگی مایل به ارتکاب جرم اند و اشخاصی که در پی دسیسه به جرم و جنایت کشیده شده اند به چه میزان شدت و خفت عملکردهای جرمی شان اثرات مخرب به جا گذاشته و کدام گروهها و کتگوریها قابلیت و ظرفیت اصلاح و هدایت به مسیر رعایت قوانین را دارد؛ بنا بر این پولیس مسلکی با در نظرداشت این گروهها وارد اقدامات مقتضی گردیده و با عملکردهای موثر با انگیزه کاهش جرم به مقابله با آنان بر میخیزد. از این رو رفتاری که در عملکردهای فیزیکی پولیس با متخلفین در چوک دهبوری مشاهده گردید از چند جهت قابل نقد بود، اول اینکه پولیس نباید چینن زمینه را فراهم نماید که درگیری با متخلف صورت گیرد، اگر هم متخلف اقدام به درگیری فیزیکی نماید، پولیس باید از منظر قدرت فیزیکی آموزش رزمی دیده باشد که بتواند با آنان تا زمان رسیدن نیروی کمکی و گرفتاری شان مقابله نماید، در این ویدئو مشاهده میگردد که متخلف، پولیس را زیر پا لگدمال میکند و این یک توهین به یونیفورم پولیس و به مثابه لگدمال نمودن وقار اجتماعی نیروهای امنیتی محسوب میگردد تا چشم و گوش دیگر متخلفین را در اهانت به نیروهای امنیتی باز نماید.