دیورند؛ مسأله مورد منازعه!

شکیب احمد نظری

چکیده:

در پژوهش حاضر به بررسی منازعه خط دیورند بین افغان‌ها و پاکستانی‌ها پرداخته شده است. یافته‌های کلیدی این پژوهش نشان می‌دهد که خط مرزی بین مقامات قبلی افغان و هند بریتانیا با امضاء تعدادی از معاهده‌ها در دوره‌های مختلف ترسیم شده است. خط دیورند به عنوان مرز بین افغانستان و هند بریتانیا (که امروزه پاکستان است) شناخته می‌شود.

خط دیورند به عنوان مرز بین افغانستان و هند بریتانیوی (پاکستان امروزی) است، این مرز در سال 1893 میلادی در زمان محمد عمر گلابی (هندی) و عبدالرحمن خان بین افغانستان و هند بریتانیوی به نمایندگی مورتیمر دیورند (هنری مورتیمر دیورند، دبیر امور خارجه هند بریتانیوی و رییس هیئت مذاکره کننده از سوی حکومت بریتانیای هند) جهت تعیین مرزهای شرقی و جنوبی افغانستان با هند به امضاء رسید که به نام توافق‌نامه دیورند و مرز دیورند معرفی شده است.

 

مقدمه:

منطقه افغانستان و پاکستان به عنوان یکی از مناطق حیاتی جهانی از نظر سیاست، اقتصاد، و امنیت بین المللی، هموارد مورد توجه و بحث بوده است. وجود مسائل مختلفی از جمله تداوم ناپایداری سیاسی، نفوذ گروه های تروریستی، مسائل قومیتی و مرزی، تجارت موارد مخدر و تنش های نظامی بین دولت ها و گروه های مسلح، این منطقه را به یکی از از بحران های امنیتی و سیاسی برای جهان تبدیل کرده است.

با وصف آن، موضوع اصلی که دو کشور را بیشتر به حالت تنش زا سوق می دهد، موضوع خط دیورند است، این موضوع از زمان امضاء تا کنون به یک تنش اصلی در روابط افغانستان و پاکستان مبدل شده است و دو کشور تا کنون هم با وصف تجارب سیاست های مختلف به نتیجه نرسیده اند.

در این مقاله بیشتر توجه بالای منازعه خط دیورند پس از تشکیل کشوری بنام پاکستان صورت گرفته است که نظام های سیاسی مختلف در افغانستان با کشور پاکستان در تنش بوده اند.

 

1- بیان مسأله:

در این مقاله، ما به تحلیل و بررسی مسأله مورد منازعه بین دو کشور افغانستان و پاکستان، به خصوص در مورد خط دیورند می پردازیم. این مسأله شامل اختلافات مربوط به مرزها، تداوم تنش ها و تداخل در سیاست ها و اقتصاد دو کشور است.

 

2- سوالات اصلی و فرعی:

سوال اصلی: چرا دیورند مسأله مورد منازعه است؟

سوالات فرعی:

  • موافقت نامه دیورند، چه نقشی در رسمیت بخشیدن خط دیورند دارد؟
  • چگونه این سند مرجع قابل قبول است؟

 

3- فرضیه ها:

بر اساس سوال‌های فوق، فرضیه های زیر مطرح می شود:

فرضیه اصلی: با توجه به اینکه دولت‌های صد سال اخیر افغانستان خط دیورند را به عنوان مرز بین المللی نشناخته اند، منازعه بر سر دیورند به وجود آمده است.

فرضیه فرعی:

  1. موافقت‌نامه دیورند در صورت پذیرش آن از سوی دو طرف می‌تواند زمینه را برای رسمیت بخشیدن خط دیورند فراهم کند.
  2. معاده دیوند بخاطر امضاء از طرف دولت‌های قانونی دو کشور می‌تواند یک مرجع قابل قبول باشد.

 

4- اهمیت موضوع:

تحلیل و بررسی خط دیورند منازعه بین افغانستان و پاکستان اهمیت زیادی برای نثل پیش از ما، ما و همچنان پس از ما خواهد داشت و این موضوع از نظر امنیتی، اقتصادی و اجتماعی بر تأثیر گذاری روی صلح پایدار در افغانستان ضروری است.

 

5- اهداف:

اهداف این تحقیق عبارت است از:

  1. تحلیل عوامل اصلی منجر به منازعه خط دیورند میان افغانستان و پاکستان؛
  2. بررسی تأثیرات تعارضات مرزی بر امنیت و پایداری صلح در کشور؛
  3. پیشنهاد و راهکارهایی برای حل مسأله مورد بحث؛

 

6- روش شناسی (میتودولوژی):

روش شناسی این تحقیق بیشتر کتابخانه‌یی و اسنادی بوده است و به رویت آن نویسنده تلاش کرده است بر واقعیت خودش را نزدیک سازد، هرچند محتوای این تحقیق شاید برای طیف از افراد خوشایند و یا قابل پذیرش نباشد اما اسناد در دسترس چنین حکایت دارد و ما نمی‌توانیم در این خصوص تحلیل هنجاری انجام دهیم بل واقعیت را به گونه‌یی که هست باید مطرح سازیم تا نسل پس از ما درک دقیق از این ماجرا در سر داشته و روی مولفه های بازپسگیری آن تلاش بیشتر بورزد.

 

7- پیشینه:

منازعه بر سر خط دیورند بین افغانستان و پاکستان یک موضوع که به طور مداوم در روابط دو کشور بر سر موارد مختلف بحث و بررسی قرار گرفته است. تاریخچه تنش ها و تعارضات، تلاش ها برای حل این مسأله و پیشینه مورد مطالعه در این تحقیق است.

 

ساختار تحقیق:

این تحقیق از چند بخش اصلی تشکیل شده است:

  1. مقدمه
  2. طرح تحقیق
  3. ساختار تحقیق
  4. نتایج بحث
  5. پیشنهادها

در هر بخش به تفصیل به موضوع پرداخته خواهد شد تا یک تحلیل جامع و دقیق از مسأله ارایه شود.

 

 

منازعه بر سر خط دیورند

شاهان سدوزایی و سرداران محمدزایی در توافق نامه خط دیورند نقش به سزایی داشتند از جمله شاه شجاع در توافق نامه 18 ماده یی سه جانبه لاهور که بتاریخ 26 جون 1838 میلادی میان شاه شجاع، شاه افغانستان و رنجیت سنگ پادشاه پنجاب و مکناتن، نماینده حاکم بریتانیایی هند کبیر به امضاء رسید و این موافقت نامه در ماده نخست می گوید که “تمام نقاط و علاقه‌جات که در دو طرف رود سند واقع و جزء علاقه کشمیر تا حدود خیبر و وزیری و تاک و کرانک و کاله باغ و دیرهء اسماعیل و توابع آن و علاقه‌جات ملتان و تمام ملحقات آن را خانواده سدوزایی به ملکیت و حاکمیت “رنجیت سنگ، پادشاه سیکها” تصدیق کرده و خانواده سدوزایی نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن هیچگونه ادعایی به نقاط مذکور و ممالک موصوفه نخواهد داشت و ممالک مذکور متعلق به “رنجیت سینگ” و خانواده او نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن خواهد بود.” و همچنان در ماده هجدهم چنین آمده است که “شاه شجاع و سایر خانواده سدوزایی بدون اجازه و تصویب کمپانی انگلیس و مهاراجه رنجیت سنگ، معامله و سروکاری با احدی از پادشاهان غیر نخواهد داشت و هر گاه پادشاه خارجی عزم لشکرکشی از راه افغانستان به خاک کمپانی انگلیسی یا مهاراجه بنماید، شاه شجاع متعهد می شود با قوای خود از آن جلوگیری کند.” روی این دو ماده اگر بیشتر بحث نمایم معلوم می شود که از دوراه امیر شاه شجاع موافقت نامه دیورند بین افغانستان و هند بریتانیوی به امضاء رسیده است. (ویکی‌پیدیا و اندیشمند، 1392)

سپس در زمان دوست محمد خان، ولیعهد او غلام حیدر خان در 30 مارچ 1855 معاهده یی بنام “جمرود” را با “سر جان لارنس، گورنر جنرال پنجاب” به امضاء رسانید که سه ماده نخست آنرا در زیر شرح می دهیم.

ماده نخست؛ مابین آنریبل ایست اندیا کمپنی و جناب امیر دوست محمد خان، والی کابل و آن ممالک افغانستان که در قبضهء او می باشد، و ورثای امیر مذکور صلح و دوستی دوامی خواهد بود. (غبار، 1368، 583 و 584)

ماده دوم؛ آنربیل ایست کمپنی معاهده می نماید که احترام آن علاقه جات افغانستان را که حالا در تصرف امیر مذکور می باشند، در آن ها مداخله ننمایند. (همان)

ماده سوم؛ جناب امیر دوست محمد خان والی کابل و آن علاقه جات افغانستان که حالا در قبضه او می باشند، عهد می نماید از طرف خود و از طرف ورثای خود علاقه جات آنریبل ایست کمپانی را احترام نماید و ابداً در آن ها مداخله ننمایند و با دوستان آنریبل ایست اندیا کمپانی دوست باشند و با دشمنان کمپانی مذکور دشمن باشند. (همان)

پس از زمان دوست محمد خان، امیر عبدالرحمن خان در 12 اکتبر 1893 طی یک توافق که به معاهده دیورند شناخته می شود با نماینده انگلیس هنری مورتیمر دیورند در ازای افزایش اعانت مالی 120 هزار به 180 هزار کلدار و دخالت نکردن روسیه و متحدانش به مناطق جنوبی رود آمو از مناطق روشان و شغنان ماورای آمو در شمال و صوات، باجور، چترال، وزیرستان و چمن از جنوب چشم پوشی کرد و آن مناطق را برای هند بریتانیویی واگذار کرد. طی این توافق‌نامه مرز کنونی افغانستان شکل گرفت. (فرهنگ، 1388، ج اول، 413 و 414)

به باور نویسندگان مختلف خط دیورند از سوی حکومت‌ها در افغانستان یک موضع گیری مبتنی بر احساسات و عواطف بوده است. از این دیدگاه هر نوع نگاهی بازاندیشانه و انتقادی به سیاست های رسمی افغانستان در قبال موضوع دیورند “خیانت ملی” تلقی شده و مانع اصلی شکل گیری فهم خردمندان از این موضوع بوده است. (اندیشمند، 1392)

روی این مساله، توافق‌نامه تاریخی که بین پادشاهان و نمایندگان بریتانیا در هند صورت گرفته، نیازمند نگرش عمیق به زمینه‌های سیاسی، اجتماعی و تاریخی آن دوران است که در این مقاله شاید مجال گنجانیدن همه آنها نباشد و اما این توافق‌نامه‌ها چون توافق‌نامه سه جانبه لاهور، معاهده جمرود و توافق‌نامه دیورند نشان دهنده نوعی وابستگی سیاسی و نظامی میان افغانستان و بریتانیا ست و در این توافق‌ها، شاهان افغان به وضوح حاکمیت خود را در خطر انداخته و وارد توافقاتی شدند که به ایجاد محدودیت های در مورد ادعای سرزمینی برای خودشان و همچنان نسل پس از آن شاهان منجر شد.

در موافقت‌نامه دیورند همچنان مداخله در سیاست خارجی افغانستان را بریتانیا بر عهده داشت و همان طوری که تعهد به عدم دخالت با دیگر پادشاهان (کشور ها) بدون اجازه بریتانیا میتوانست یک بند از موافقت‌نامه میان امیرعبدالرحمن و طرف بریتانیایی را آسیب برساند و این بند نشان دهنده نفوذ قوی بریتانیا بر سیاست خارجی افغانستان تا زمان امان الله خان بوده است.

امیر عبدالرحمن خان در ازای افزایش اعانه مالی و حفظ وضعیت داخلی خود مناطق وسیع را برای هند بریتانیایی واگذار کرد و این قرارداد برعلاوه بر سلب بخش های گسترده‌ای از سرزمین افغانستان، تبعات اجتماعی و فرهنگی عمیقی نیز به همراه داشت چون باعث تنش‌ها و اختلافات قومی و نژادی در مناطق مرزی گردید و این معاهده به نحوی بنیان‌گذار مرز کنونی افغانستان و پاکستان شده است.

از سوی هم، توافق‌نامه مذکور، نه تنها انشان دهنده سیاست های آن زمان، بل به نوع نمایانگر سیاست خارجی افغانستان در تعامل با یک طرف از قدرت بوده است و این قرارداد می تواند به عنوان درس عبرتی در جهت پذیرش تاریخ و تلاش برای ایجاد سیاست های عاقلانه و مستقل‌تر برای افغانستان و همچنان کشور های مشابه و در حال توسعه در نظر گرفته شوند.

باید خاطر نشان ساخت که در زمان زمامداری امان الله خان، سیاست خارجی مستقل و همچنان نحو ارتباطات با قدرت های برتر به شکل موازنه قوا و بی طرفی به پیش می رفت و اینطوری در چندین رژیم افغانستان سیاست خارجی اش را دنبال کرده است.

 

محتوای متن توافق نامه دیورند

توافقنامه بین حضرت اعلی حضرت امیر عبدالرحمن خان، G.C.S.I، امیر افغانستان و وابستگی‌هایش از یک سو، و سر هنری مورتیمور دیورند، K.C.I.E، C.S.I، دبیر خارجی دولت هند، از سوی دیگر.

در حالی که برخی سوالات در مورد مرز افغانستان در سمت هند مطرح شده است و در حالی که هر دو حضرت اعلی حضرت امیر و دولت هند مایل به حل و فصل این سوالات با درک دوستانه هستند و حد تعیین محدوده‌های نفوذ مربوطه خود را تعیین می‌کنند، به طوری که برای آینده هیچ تفاوت نظری در این باره بین دولت‌های هم‌پیمان وجود نداشته باشد، به شرح زیر توافق می‌شود:

1،  مرز شرقی و جنوبی قلمروهای حضرت اعلی حضرت امیر، از واکهان تا مرز ایران، باید خطی را دنبال کند که در نقشه پیوست این توافقنامه نشان داده شده است.

2،  دولت هند در هیچ زمانی در قلمروهای واقع در آن سوی این خط در سمت افغانستان مداخله نخواهد کرد، و حضرت اعلی حضرت امیر نیز در هیچ زمانی در قلمروهای واقع در آن سوی این خط در سمت هند مداخله نخواهند کرد.

3،  دولت بریتانیا با این که حضرت اعلی حضرت امیر اسمار و دره بالای آن، تا چانک را نگه دارد، موافقت می‌کند. حضرت اعلی نیز موافقت می‌کنند که در سوات، باجور، یا چترال، از جمله ارنوای یا بشگل دره مداخله نکنند. دولت بریتانیا همچنین موافقت می‌کند که به حضرت اعلی منطقه بیرمل را که در نقشه دقیقاً نشان داده شده و به حضرت اعلی داده شده است، بدهد، و ایشان ادعای خود را به بقیه کشور وزیری و داور نیز رها می‌کنند. حضرت اعلی همچنین ادعای خود را به چاغه نیز رها می‌کنند.

4،  خط مرزی از این پس به تفصیل بیان شده و مشخص خواهد شد، هر جا که ممکن و مطلوب باشد، توسط کمیسیونرهای مشترک بریتانیایی و افغان، که هدف آن‌ها این است که به تفاهم متقابل در مرزی که با بالاترین دقت ممکن به خط نشان داده شده در نقشه پیوست این توافقنامه برسند، با توجه به حقوق قانونی موجود دهکده‌های مجاور مرز.

5،  در مورد سوال چمن، امیر مخالفت خود را با استقرار جدید بریتانیایی پس می‌گیرد و به دولت بریتانیا حقوق خریداری شده توسط او در آب سرکای تیلرای را اعطا می‌کند. در این قسمت از مرز خط به شرح زیر کشیده خواهد شد:

از قله رشته‌کوه خواجه عمران نزدیک پهه کتل، که در قلمرو بریتانیایی باقی می‌ماند، خط در چنین مسیری کشیده خواهد شد که از مورغا چمن و شروبو گذر کرده و به افغانستان برود، و نیمه‌راه بین دژ جدید چمن و ایستگاه مرزی معروف به لشکر دند را گذر کند. خط سپس نیمه‌راه بین ایستگاه راه‌آهن و محلی که به نام میانه بلداک شناخته می‌شود و به سمت جنوب غربی، به رشته‌کوه خواجه عمران برمی‌گردد، و گذرگاه پست گواشه را در قلمرو بریتانیایی باقی می‌گذارد و به جاده شروواک به غرب و جنوب گواشه در افغانستان می‌رود. دولت بریتانیا در هیچ زمانی در عرض نیم مایل از جاده مداخله نخواهد کرد.

6،  مقالات فوق توافق‌نامه توسط دولت هند و حضرت اعلی حضرت امیر به عنوان یک تسویه کامل و رضایت‌بخش از تمام تفاوت‌های اصلی نظری که بین آن‌ها در مورد مرز به وجود آمده است، در نظر گرفته می‌شود، و هر دو دولت هند و حضرت اعلی حضرت امیر متعهد می‌شوند که هر گونه تفاوت جزئی که باید از این پس توسط افسرانی که برای مشخص کردن خط مرزی منصوب می‌شوند، حل شود، به روشی دوستانه حل خواهد شد، تا برای آینده تا حد ممکن همه علل شک و سوء تفاهم بین دو دولت را از بین ببرد.

7،  با رضایت کامل از حسن نیت حضرت اعلی حضرت امیر به دولت بریتانیا، و با آرزوی دیدن افغانستان مستقل و قوی، دولت هند با خرید و واردات توسط حضرت اعلی حضرت امیر از مهمات جنگ مخالفت نخواهد کرد، و خودشان به ایشان در این خصوص کمک خواهند کرد. علاوه بر این، به منظور نشان دادن حس دوستانه‌ای که حضرت اعلی حضرت امیر در این مذاکرات وارد شده‌اند، دولت هند تعهد می‌کند که یارانه دوازده لاخ (لک، صدهزار) روپیه که اکنون به حضرت اعلی اعطا شده است را به میزان شش لاخ (لک، صدهزار) روپیه در سال افزایش دهد.

(امضا)  H. M. Durand

(امضا) عبدالرحمن خان

(تاریخ افغانستان جلد II، ضمیمه C 1940)

 

اقدام به بازپس گیری

حکومت‌های افغانستان می توانند مطابق به شرایط و درک احوال سیاسی و اجتماعی دو طرف اقدام به بازپس‌گیری آن سوی خط دیورند را بنابر در نظر داشت منافع ملی شان از طرق مجراهای بین المللی با قوت تمام و همچنان پشتوانه مردم دو طرف خط اقدام به عمل آورد.

همان طوری که جکسون و سورنسون در کتاب شان میگویند “این حقیقت که همه دولتها باید به دنبال منافع ملی شان باشند به این معنی است که هرگز کشورها و حکومت‌ها به طور کامل به یکدیگر اعتماد نمی‌کنند. همه موافقتنامه‌های بین المللی، موقتی و مشروط به اراده دولت‌های امضاء کننده آن است و همه دولت‌ها بایستی این آمادگی را داشته باشند که در صورت تعارض آن‌ها با منافع ملی شان، تعهدات بین المللی شان را قربانی منافع ملی شان کنند. بنابراین، همه پیمان‌نامه‌ها، موافقت‌نامه‌ها، کنوانسیون‌ها، عرف‌ها، قوانین و حقوق بین دولت‌ها تنها ترتیباتی مصلحتی بوده و در صورت تعارض میان آنان با منافع حیاتی دولت‌ها، آنها می‌توانند و بایستی آن را کنار بگذارند. هیچ تعهد بین المللی به معنای اخلاقی کلمه میان دولت‌ها مستقل وجود ندارد و این نشان می‌دهد که تنها وظیفه اساسی دولتمردان استفاده و دفاع از منافع ملی شان است. این موضوع را هیچ کتابی به زیبایی کتاب مشهور ماکیاولی یعنی شهریار به وضوح شرح نداده است. (رابرت جکسون و گئورک سورنسون، درآمدی بر روابط بین الملل، مترجمان احمد تقی زاده، مهدی ذاکریان و حسن سعیدکلاهی خیابان، سال چاپ 1383، ص 95)

“تعهدات شهریار در قاموس ماکیاولی: شهریار…. نمی‌تواند اقداماتی همانند مردان نیک انجام دهد، بلکه غالباً مجبور است به خاطر حفظ دولت بر ضد قول و خیرخواهی‌اش و نیز بر خلاف انسانیت و مرامش عمل کند. بنابراین، شهریار باید بداند که چگونه از شانس و امور سیاسی قابل تغییر، نهایت استفاده را بکند… هم‌چنین نمی‌تواند خود را متعهد به خوب بودن بکند بلکه بایستی بیاموزد که اگر زمانی لازم شد از مکر و حیله استفاده کند.” (ماکیاولی، 60-59: 1984)

 

یافته ها:

پس از تأسیس پاکستان در سال 1947، آن سوی خط دیورند به عنوان مناطق خودمختار قبایلی از سوی پاکستان اعلام شد و مسأله خط دیورند هرگز در افغانستان و هم در بین قبایل آن طرف خط به عنوان مرز رسمی افغانستان و پاکستان شناخته نشد؛ روی این دلیل رفت و آمد مردم دو سوی خط در این زمان ها قطع نشده و همیشه بدون داشتن ویزا از یک سوی خط به سوی دیگری خط در انتقال بودند.

پس از توافق عبدالرحمن خان، هر حکومتی که در افغانستان نهاده شد با این توافق نامه بنام دیورند مخالفت شدید داشتند و حتا در زمان پادشاهی محمد ظاهر شاه، آخرین شاه افغانستان نهضت پشتونستان (بازگرداندن قبایل آن سوی خط دیورند به افغانستان) با تمام قوت گرم بود و همه ساله 9 سنبله به عنوان روز همبستگی با پشتونها و بلوچها تجلیل می گردید. با گذر زمان و تحولات سیاسی در افغانستان و دخالت شوروی نهضت پشتونستان روز به روز شاهد اضمحلال و نابودی این داعیه در افغانستان شد.

پس از سقوط رژیم تحت حمایت شوروی قبلی گروهی از ملی گرایان در داخل و خارج از افغانستان با تدویر محافل مختلف و تحقیقات تاریخی داعیه الحاق خاک از دست رفته را مطرح کردند که تعدادی از استادان حقوق و علوم سیاسی با یافته‌های جدید شان حقانیت معاهده دیورند را زیر سوال بردند و با گذشتن صد سال از توافق نامه مذکور آنرا در سال 1993 عملاً فاقد اعتبار دانستند. از جمله دوکتور محمد حسن کاکر می نویسد که “نکته دیگر درمورد ماهیت توافقنامه دیورند این است که (این موافقتنامه) موقت است نه دایمی، درحقیقت این موافقتنامه برای آن بوجود آمد که برتانوی ها (انگلیس ها) بر مناطق استراتژیکی تسلط داشته باشند که مانع هجوم روسیه تزاری بر هند از راه افغانستان گردیده بتوانند.” (بی.بی.سی فارسی، دیورند؛ مرز رسمی یا قرار داد موقت، 1391)

اما این مساله پس از رویداد یازدهم سپتامبر و حمله امریکا به افغانستان فراموش شد. البته باید خاطر نشان ساخت که در هیچ جایی از این معاهده به موضوع “صد ساله” آن اشاره نشده است و آنچه این مرز را رسمیت می بخشد امضاء پادشاهان و حاکمان پس از عبدالرحمن خان به ویژه امان الله خان است.

پس از دوران امیر عبدالرحمن خان در هر رژیمی حاکمان افغانستان به نحوی مخالف موافقت‌نامه دیورند بودند و حتا حامد کرزی، رییس جمهور وقت افغانستان بارها اعلام کرده بود که مرز دیورند را به رسمیت نمی شناسد و خواهان بحث و گفتگو با پاکستان روی حل این مساله شده بود. (خبرگزاری مرکزی، حامد کرزی: در رابطه به خط دیورند، از حق خود نمی گذریم، 17 سنبله 1394)

اما آخرین رییس جمهور افغانستان، اشرف غنی سیاست سکوت در خصوص مسأله دریورند را در پیش گرفت و مدعی بود که از صلاحیت‌های رییس جمهور افغانستان خارج است و صلاحیت جرگه های بزرگ است و روی این مسأله هیچ وقتی درب گفتگو با پاکستان باز نشده است.

نتیجه گیری:

یافته های نشان می دهد که شاهان افغانستان پای این معاهده امضاء کرده اند ولی این موافقت‌نامه به سود افغانستان تمام نشده است؛ چون افغانستان بیشتر از 103 هزار کیلومتر مربع خاک خودش را از دست داده و اقوام دو سوی این خط را به چالش جدی در خصوص روابط خانوادگی و همچنان زمین‌های شان مواجه ساخته است.

با تمرکز بر توافقات و مخالفت‌های مربوط به خط دیورند، این موافقت‌نامه که در قرن 19 میلادی بین افغانستان و هند بریتانیوی به امضاء رسیده بود، تحت شرایط مختلفی از جمله حمایت انگلیس از موازین قدرت در منطقه به وجود آمد و این موافقتنامه همواره مورد بحث و گفتگو میان نخبگان افغانستان به مسأله خط دیورند مطرح شده است.

با این حال، این پژوهش به خاتمه‌ای دل‌نشنین نمی رسد و به آینده این مسئله اشاره می کند که این موضوع هموارد مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت اما این بسته به شرایط سیاسی و اجتماعی هر دو کشور وابسته است و افغانستان میتواند با پیشتوانه اضرار این معاهده از مجرای بین المللی وارد مبحث بدست آورن زمین های از دست رفته اقدام کند.

خط دیورند به عنوان یکی از مهمترین مسایل مرزی میان افغانستان و پاکستان مطرح است، زیرا تأثیر زیادی بر امنیت افغانستان و حتا منطقه دارد. این منطقه به عنوان یک مکان حساس در فعالیت های تروریسم، تجارت غیر قانونی و قاچاق مواد مخدر شناخته می شود، همچنین تسویه صلح و توسعه اقتصادی در این منطقه بستگی به حل و فصل مسائل مرزی مانند دیورند را برای افغانستان دارد و حل و فصل این مسأله می تواند به بهبود روابط میان دو کشور و ایجاد پایداری درمنطقه کمک کند.

برای رسیدن به یک توافق دو جانبه، افغانستان و پاکستان نیاز دارند تابه مذاکرات سازنده و مستندی دست یابند و تعهدات خود را هر دو کشور باید اجرا کنند. این تعهدات می تواند شامل ایجاد میکانیسم های مشترک برای مبارزه با تروریسم و قاچاق باشد البته پس از حل شدن موضوع گنگ خط دیورند تا هر دو کشور بعد از تصمیم واحد روی مسأله دیورند برای همکاری در تأمین امنیت مرزی و ایجاد روابط دیپلماتیک سالم و مثبت بدون نقض حریم دولت ها تلاش کنند.

 

 

 

 

منابع:

دکمه بازگشت به بالا